در قرآن کریم در مورد زنانی که توسط شوهران شان طلاق داده می شود می فرماید: «وَالمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَهَ قُرُوَءٍ»: (و زنان مطلّقه باید (بعد از طلاق) به مدّت سه بار عادت ماهانه (و یا سه بار پاک شدن از حیض) انتظار بکشند).
بسیاری از فقها بر این باورند که لفظ «قروء» از حیث لغت، لفظی مشترک بین حیض و طهراست.
اما باید بدانیم که این آیه بر رسول الله نازل شده است و رسول الله آیاتی که مبهم و اجمالی بوده را برای اصحاب و امتش تفسیر و توضیح داده است. قطعنا زنان عصر رسول الله در مورد معنای قروء سردر گم نبودند و این طور نبوده است که یکی عده ی خودش را براساس حیض حساب می کرده و دیگری براساس طهر، در حالی که رسول الله در بین آنها بوده است! پس باید معنای قرء از سوی رسول الله بیان شده باشد.
جمهور علما از جمله: علی، ابن مسعود، أبی موسى، عتره، حسن بصری، أوزاعی، ثوری، حسن بن صالح، أبو حنیفه وشاگردانش و… معتقدند که منظور از قروء در این آیه حیض است.
اما در مقابل برخی از علما از جمله: ابن عمر، زید بن ثابت، عائشه، مالک و شافعی معتقدند که منظور از قروء در این آیه طهر است.
بحث فقهی و نحوی در مورد لفظ قروء در این آیه بسیار طولانی است و هر یک از دو طرف ادله ی خودشان را در کتاب های اصول فقه بیان کرده اند اما آنچه که صحیح است، قول جمهور است.
چنانچه “ابن القیم” در “زاد المعاد” می گوید: لفظ «قروء» در کلام شارع تنها به معنای «حیض» به کار رفته است و در کلام شارع حتی در یک مورد هم به معنای «طهر» به کارنرفته است.
بنابراین در این آیه حمل لفظ «قروء» به معنای کلام شارع بهتر است.
اما دلایلی که ثابت می کند که شارع «قروء» را به معنای حیض گرفته است به طور خلاصه به شرح ذیل است:
رسول الله «قرء» را به حیض معنا کرده است؛ زمانی که خطاب به زن مستحاضه گفت: «دعی الصلاه أیام إقرائک»: (در روزهایی که حیض هستی نماز را ترک کن).
مسلما پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم کلام خدا را بیان می کند و قرآن به زبان قوم او نازل شده است و رسول الله در این حدیث «قرء» را به معنای حیض به کار برد.
از نگاه اصول فقه زمانی که یک لفظ مشترک در کلام شارع در یکی از معانی مشترک استفاده شود در موارد دیگر هم این لفظ به همان معنی به کار می رود مگر این که قرینه ای باشد که خلاف آن را ثابت کند.
پس هرگاه ثابت شود که شارع لفظ «قروء» را به معنای حیض بکار برده است این زبان شارع محسوب شده و ما هم، همان معنای شارع را اراده می کنیم.
سیاق آیه به معنای حیض دلالت می کند در آنجا که می فرماید: «وَلاَ یَحِلُّ لَهُنَّ أَن یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ» (البقره/ ۲۲۸):« و برای ایشان روا نیست آنچه را که خداو ند در رحم شان آفریده است پنهان کنند».
بیشتر مفسرین می گویند: آنچه که خداوند در رحم زنان آفریده است یا حیض است یا حاملگی.
چیزی که در رحم خلق شده حیض است و هیچ کس آن را به معنای طهر نگرفته است و خداوند می فرماید: «وَ اللاَّئی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحیضِ مِنْ نِسائِکُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَهُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئی لَمْ یَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ» (الطلاق/ ۴): (زنان شما وقتی از عادت ماهیانه ناامید شدند و همچنین زنانی که هنوز عادت ماهیانه ندیده اند اگر (درباره حکم عِدّه ایشان) در شک هستید بدانید که عدّه آنان سه ماه است وعدّه زنان باردار وضع حمل است).
و در جای دیگر از قرآن آمده است: « إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ» (الطلاق/ ۱): (زمانی که خواستید زنان را طلاق دهید آنان را در وقت فرا رسیدن عدّه طلاق دهید).
یعنی اگر خواستید زن خود را طلاق دهید او را هنگام پاک بودن از عادت ماهانه ای که در آن با او نزدیکی نکردید طلاق دهید.
از این آیات مشخص می شود که عده از حیض حساب می شود نه طهر. زیرا آیه به صراحت می گوید زنان را وقتی طلاق دهید که به استقبال عده می روند نه وقتی که در آن هستند. مسلم است عده ای که زن مطلقه به استقبال آن می رود حیض است نه طهر! زیرا زن در طهر به استقبال طهر نمی رود بلکه به استقبال حیض می رود.
پس با توجه به این توضیحات «قروء» به معنای حیض است.
🏼نویسنده: امید خزاعی