امام بخاری : از عبدالله بن مسعود روایت می کند که: « سئل رسول الله صلی الله علیه وسلم أی الناس خیر قال: أقرانی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم، ثم یجیء قوم تبدر شهاده أحدهم یمینه وتبدر یمینه شهادته»: (از رسول الله صلی الله علیه وسلم سوال شد که بهترین مردمان چه کسانی هستند؟ فرمود: قرن من. سپس آنان که بعد از ایشانند و بعد، آنان که در پی ایشانند. بعداً مردمانی خواهند آمد که گواهی یکی از آنان بر سوگندش و سوگندش بر گواهی اش سبقت می گیرد)[۱].
عمران بن حصین گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إن خیرکم قرنی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم. قال عمران: فلا أدری أقال رسول اللهصلی الله علیه وسلم بعد قرنه مرتین أو ثلاثاً»: (بهترین شما (مسلمانان) قرن من هستند. سپس آنان که بعد از ایشانند. سپس آنان که بعد از آن ها هستند. بعد کسانی که در پی آنان می آیند. عمران گفت: نمی دانم رسول الله بعد از قرن خویش دو قرن را نام برد یا سه قرن)[۲].
عایشه می گوید: «سأل رجل النبی أی الناس خیر؟ قال: القرن الذی أنا فیه ثم الثانی ثم الثالث»: (شخصی از رسول الله پرسید، بهترین مردم کیست؟ فرمود: قرنی که من در آنم. بعد دومی سپس سومی)[۳].
ابوهریره از پیامبر روایت می کند که: «لا تسبوا أصحابی فوالذی نفسی بیده لو أن أحدکم أنفق مثل أحد ذهباً ما أدرک مد أحدهم أو نصیفه»: (یارانم را ناسزا نگویید. سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، اگر یکی از شما به حجم کوه اُحُد انفاق کند به اندازه ی مُدِّ(۵۴۴گرم) یا نصف مُدِّ یکی از آنان نمی رسد)[۴].
علیا از قول رسول الله می گوید: «لعل الله اطّلع إلى أهل بدر فقال: اعملوا ما شئتم فقد وجبت لکم الجنه أو فقد غفرت لکم»: (چه بسا الله از بالا بر اهل بدر نگریسته و فرموده است : هر کاری که می خواهید بکنید؛ بهشت که برای شما واجب گردیده است؛ یا(می فرماید)، از شما گذشتم)[۵].
روایتی مرفوع در صحیح مسلِم آمده است که: «لا یدخل النار من بایع تحت الشجره»: (هیچ یک از آنان که زیر درخت (حدیبیه) بیعت کرده، وارد آتش نمی شود)[۶].
عرباض بن ساریه می گوید: نبی اکرم فرمودند: «علیکم بسنتی وسنه الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدی عضوا علیها بالنواجذ»: (باید که سنت من و خلفای راشدین هدایت یافته ی بعد از مرا برگزینید. مصرّانه بر آن پایبند باشید)[۷].
ابو برده از پدرش روایت کرده است که می گوید: «صَلَّیْنَا الْمَغْرِبَ مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ قُلْنَا: لَوْ جَلَسنَا حَتَّى نُصَلِّیَ مَعَهُ الْعِشَاءَ. فجَلَسنَا فَخَرَجَ إِلَیْنَا. فَقَالَ: ” مَا زِلْتُمْ هُنَا؟ ” قُلْنَا: یَا رَسُولَ اللهِ صلَّینَا مَعَک ثُمَّ قُلْنَا: نَجلِسُ حتَّی نُصَلِّی مَعَکَ الْعِشَاءَ. قَالَ: ” أَحْسَنْتُمْ أَوْ أَصَبْتُمْ “. ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ لِلسَّمَاءِ، وَکَانَ کَثِیرًا مَا یَرْفَعُ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ، فَقَالَ: ” النُّجُومُ أَمَنَهٌ لِلسَّمَاءِ؛ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ أَتَى السَّمَاءَ أمرُها. وَأَنَا أَمَنَهٌ لِأَصْحَابِی فَإِذَا ذَهَبْتُ أَتَى أَصْحَابِی مَا یُوعَدُونَ. وَأَصْحَابِی أَمَنَهٌ لِأُمَّتِی؛ فَإِذَا ذَهَبَ أَصْحَابِی أَتَى أُمَّتِی مَا یُوعَدُونَ»:
(نماز مغرب را با پیامبر ادا کردیم. سپس گفتیم: بنشینیم تا نماز عشاء را هم با پیامبر بخوانیم. لذا نشستیم. پیامبر نزدمان آمد و فرمود: هنوز اینجایید؟ گفتیم: ای رسول با شما نماز گزاردیم، سپس گفتیم بنشینیم تا عشاء را هم با شما بخوانیم. فرمود: خوب کاری کردید أحسنتُم یا گفت: کار درستی کردید. سپس رو به آسمان کرد. البته زیاد به آسمان می نگریست. فرمود: ستاره ها مأموران و پاسبانان آسمانند؛ چون ستارگان رفتند آنچه وعده شده بر سر آسمان خواهد آمد. و من نگهبان اصحابم هستم. چون من بروم، آنچه بر اصحابم وعده شده است، خواهد آمد. و اصحابم پاسداران امتم هستند. وقتی رفتند، آنچه وعده شده بر امتم خواهد آمد)[۸]. أَمَنَهٌ در این روایت به معنای عامل امنیت است که به پاسبان و نگهبان ترجمه شد. حدیث فوق می گوید: رفتن صحابه و پایان نسل آنان، پیدایش بدعت ها و نوآوری دینی و فتنه را به دنبال دارد. این طور هم شد. تمام این پیشگویی ها (از طریق وحی) دلایلی بر تأیید نبوت رسول الله است.
[۱]بخاری، کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل اصحاب النبی صلی الله علیه وسلم . مسلم، فضائل الصحابه باب فضائل الصحابه ثم الذین یلونهم.
[۲] قبلی.
[۳] مسلم، قبلی.
[۴] مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب تحریم سب الصحابهش.
[۵] بخاری کتاب المغازی، باب غزوه الفتح، کتاب التفسیر، کتاب الأدب و کتاب الجهاد. مسلم کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل أهل بدر و قصه ی حاطب بن أبی بلتعه .
[۶] مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب من فضائل أصحاب الشجره أهل بیعه الرضوان.
[۷] احمد، ابوداود، ابن ماجه و ترمذی می گوید: این رواین حَسَن و صحیح است. در اربیعن نووی هم ذکر شده است.
[۸] مسلم، کتاب فضائل الصحابه باب بیان أن النبیص أمان لأصحابه.