غلو در عادت ها عبارت است از: تشدد در تمسک به عادت های قدیمی و روی نیاوردن به آنچه بهتر از آن است. از جمله این عادت ها:
۱- اجازه خواستن فرد بیگانه از پسر عمو قبل از خواستگاری از دختر عمه وی؛ براستی این عادت و رسم و رسوم ها و بدعت ها بسیار عجیب و زشت می باشد. چنانکه مردی دختر عمه اش را از ازدواج با دیگری منع کند. (هرچند علاقه ای به او نداشته باشد) با این ظن و گمان که او به شوهری برای او سزاوار تر است. درحالی که دلیلی شرعی برای این گمان زشت وجود ندارد و بلکه جزئی از عادت ها و عرف هایی است که خداوند متعال برای آنها دلیلی نفرستاده است. و چنین رفتاری با رهنمود نبوی مخالف است که می فرماید: «إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِینَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلَّا تَفْعَلُوا تَکُنْ فِتْنَهٌ فِی الْأَرْضِ، وَفَسَادٌ عَرِیضٌ »:[۱] «اگر کسی به خواستگاری آمد که از دین و اخلاق او راضی بودید، دختران تان را به عقد او در آورید چون اگر این کار را نکنید فتنه و فسادی گسترده و دامنگیر در زمین برپا خواهد شد». و همچنین با این رهنمود نبوی مخالف است که می فرماید: «لاَ تُنْکَحُ الأَیِّمُ حَتَّى تُسْتَأْمَرَ، وَلاَ تُنْکَحُ البِکْرُ حَتَّى تُسْتَأْذَنَ» قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَکَیْفَ إِذْنُهَا؟ قَالَ: «أَنْ تَسْکُتَ »:[۲] «زن بیوه بدون مشورت با او و دختر باکره بدون اجازه اش، به ازدواج کسی در نمی آیند. گفته شد: ای رسول خدا، اجازه دختر باکره چگونه است؟ فرمودند: اینکه سکوت نماید».
۲- عدم اجازه به شوهر برای دیدن همسرش مگر در شب ازدواج؛ چنین رفتاری تشدد به خرج دادن می باشد.رسول خدا فرمودند: «إِذَا خطب أحدکم المرأه فقدر أن یرى منها بعض ما یدعوه إلیها فلیفعل»:[۳] «چون یکی از شما به خواستگاری زنی رفت، اگر توانست قسمتی از بدن او را نگاه کند که او را به ازدواجش تشویق می کند، پس این کار را بکند».
و در حدیث دیگری جابر می گوید: «به سوی وی نگاه کن، زیرا نگاه کردن به همسر آینده، سبب ایجاد الفت و دوستی می شود و در آینده زندگی موفق خواهند داشت».[۴]
و در حدیث جابر آمده است: «من از چشم او پنهان می شدم تا عضوی را از او ببینم که مرا به ازدواج با او تشویق می کند». [۵]
و رسول خدا فرمودند: «إِذَا خَطَبَ أَحَدُکُمُ امْرَأَهً فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهَا إِذَا کَانَ إِنَّمَا یَنْظُرُ إِلَیْهَا لِلْخِطْبَهِ، وَإِنْ کَانَتْ لَا تَعْلَمُ»:[۶] «چون یکی از شما به خواستگاری دختری رفت، گناهی بر او نیست که با قصد خواستگاری از وی، به او نگاه کند هرچند آن دختر نداند». و در برابر این تشدد و غلو، تساهل و تفریط می باشد.
۳- خلوت مرد با دختری که از او خواستگاری می کند.
این عمل از اموری است که به حرام بودن آن تصریح شده است. و جایز نیست که دختر جوان با مرد بیگانه خلوت کنند. چرا که رسول خدا فرمودند: «لا یخلو رجل بامراه الا مع ذی محرم»:[۷] «نباید مرد با زنی خلوت کند مگر اینکه محرم زن با او همراه باشد». چنین رفتاری از بزرگ ترین اسباب وقوع اتفاقی است که سرانجام آن برای هر دو نفر نیک نخواهد بود.
این خلوت می تواند در قالب بیرون رفتن برای صرف ناهار یا شرکت در مهمانی یا حتی خلوت با وی در خانه باشد که گاهی دیده می شود مرد پس از طی کردن تمام این مراحل، خواستگاری را به بهانه عدم تفاهم فسخ می کند.
۴- وارد شدن جمعی از مردان به همراه داماد به جمع زنانه در شب عروسی برای رساندن داماد به عروس؛ چنین رفتاری به اختلاط میان زن و مرد و نگاه کردن به زنان دعوت می کند درحالی که در اوج زینت و زیبایی می باشند و این عمل حرام است.
۵- نشستن داماد به همراه عروس در برابر زنان بیگانه درحالی که هر دو در اوج زیبایی و زینت خود می باشند.[۸] و این مورد نیز همچون موارد قبل خالی از فتنه نیست چه برای زنان و چه برای مردان؛ خداوند متعال مردان و زنان را به فرو انداختن چشم ها دستور داده است. آنجا که می فرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ»: «(ای پیامبر!) به مردان مؤمن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نا محرم) فرو گیرند». «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»: «و به زنان مؤمن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرم) فرو گیرند». (نور: ۳۰-۳۱)
عادت ها و عرف های زشت و زیادی وجود دارند که با توجه به جوامع و قبایل مختلف، متفاوت می باشند. چنانکه برخی از این عادت و عرف ها ریشه در جوامع اسلامی دارد و برخی از آنها از جوامع غربی کافر وارد جامعه اسلامی شده است و در واقع سوغات و ارمغان آنها می باشد.
اما اگر عادت و روش هایی که در سطح جامعه وجود دارند، وجود و عدم شان از لحاظ مصالح با هم یکسان و برابر باشد، در این صورت انسان بر همان روش خود بماند برای او بهتر است از اینکه عادات و روش های فراوان را دستورالعمل خود قرار دهد.[۹]
[۱] – ترمذی: ۱۰۸۴؛ ابن ماجه: ۱۹۶۷؛ و آلبانی در سلسله الصحیحه: ۱۰۲۲ آن را حَسَن دانسته است.
[۲] – بخاری: ۵۱۳۶؛ مسلم: ۱۴۱۹
[۳] – ابوداود: ۲۰۸۲ و… آلبانی در صحیح الجامع: ۵۰۶ آن را حَسَن دانسته است.
[۴] – ترمذی: ۳/۳۹۷: ۱۰۸۸؛ نسائی: ۳/۳۷۸: ۳۲۳۵؛ ابن ماجه: ۲/۴۱۸: ۱۸۶۵
[۵] – مسند احمد: ۱۴۶۲۶؛ ابوداود: ۲۰۸۲؛ آلبانی در صحیح سنن ابو داود آن را حسن دانسته است.
[۶] – مسند احمد: ۲۳۶۵۱؛ طبرانی: ۹۲۳؛ و آلبانی در صحیح الجامع: ۵۰۷ و در سلسله الصحیحه: ۹۷ آن را صحیح دانسته است.
[۷] – مسند احمد، ابوداود، حاکم و آلبانی در صحیح الجامع: ۵۰۶ آن را حَسَن دانسته است.
[۸] – نگا: رساله «عادات و لیست عبادات» شیخ راشد سعد العلیمی حفظه الله، ص: ۳۷-۳۹
[۹] – نگا: شرح کشف الشبهات و الاصول السنه، شیخ محمد بن صالح العثیمین رحمه الله