در متون و شواهد تاریخی پیرامون سیرت عمرو بن عاص (رض) می آید: وی فرزند یکی از سرداران بزرگ و نامدار قریش بود که از ابتدای بامداد اسلام، کینه و دشمنی خود را نسبت به پیامبر (ص) و مسلمانان، نمایان ساخت. اما با وجود این موضع خصمانه آزادی عقیده و بیان را محترم می شمرد و متمایز به زیرکی و فراست و از متمولین مرفه و در ناز و نعمت قریش بود که، در سخاوت و دهشت و حسن مهمان نوازی و کمک به نیازمندان، زبانزد مردم بود. از این رو در حیات مورد مدح و ستایش شعرا قرار گرفت و در سوگش مرثیه ها سروده شد.
در تاریخ می آید، وی از خاندان بنی سَهم ودر زمره یکی از ده قبیله بزرگ قریش به حساب می آمد که پیش از اسلام نیک تباری و بزرگ منشی بـدانها خـتم شده بود. چنانچه هر یک از قبایل مـزبور، وظیفه ی مخصوص به خود را داشت. در این میان قبیله بنو سهم عهده دار پست زمامداری و حکومت در بین قریش بودند و به دلیل تشابه حکومت با امر قضـاوت، ریاست و نگهداری دارایی های وابسته به خدایان قریش به آنها واگذار شده بود.
به نقل از تاریخ، عمرو در شهر و بادیه توأمان می زیست .تا جایی که زندگی و نشو و نمو در محیط متمدن و شهری مکه هرگز پیوند او را از صحرانشینی و زندگی بدوی نگسست. پرورش عمرو در دو محیط کاملا متفاوت راباید حاصل نظارت پدری با هوش و سرپرستی مادری آینده نگر و زیرک دانست. محیطی که بستر و قابلیت رشد و بالندگی برای پرورش فرماندهان موفق و کارگزاران شایسته را در خود فراهم آورده بود.
تاریخ می آورد که در جریان هجرت مسلمانان به سوی حبشه: قریش وی را در رأس هیئتی برای مذاکره با نجاشی به سوی سرزمین حبشه فرستاد. تا از این طریق نجاشی مسلمانان مهاجری را که به سرزمین او پناه آورده بودند مسترد نموده، در اختیار عمرو بن عاص قرار دهد و او نیز مهاجرین آواره را به دست کفار قریش بسپارد اما عمرو در سفارت محوله ناکام ماند و مسلمانان مهاجر همچنان در سرزمین حبشه به کمک حمایت های نجاشی به زندگی در آن دیار ادامه دادند.
قرار گرفتن در جمع سپاهاین مشرکین مکه در مقام، فرماندهی کل و صف آرایی در برابر جبهه مسلمانان در دو غزوه احد و احزاب، نمایی بود از خوی متعصب و پای بندی او بر باور ها و عقاید جاهلیت. عمرو، در این دو جنگ تمام توان و کوشش خود را به کار بست تا مسلمانان را به شکست وادارد، اما نتیجه ای عایدش نشد.
تاریخ نگاران می آورند، عمرو برای بار دوم به عنوان سفیر قریش عازم سرزمین حبشه شد تا با قانع نمودن نجاشی مسلمانان را به مکه باز گرداند اما این بار نیز همچون بار اول در ایفای وظیفه اش به عنوان سفیر، به شدت ناکام ماند.