علی رضی الله عنه (۱)

«قَالَ النَّبِىُّ  صلی الله علیه و سلم لِعَلِىٍّ: «أَنْتَ مِنِّى وَأَنَا مِنْکَ». وَقَالَ عُمَرُ: تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم وَهْوَ عَنْهُ رَاضٍ». [صحیح البخاری لأبی عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری، کتاب الـمناقب، باب مناقب علی بن أبی طالب القرشی الهاشمی، أبی الحسن رضی الله عنه].

«نبی صلی الله علیه و سلم به علی فرمودند: تو از من هستی و من از تو هستم. و عمر گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم وفات کردند در حالیکه از علی بن ابی طالب راضی بودند».

«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَهَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ أَبِى حَازِمٍ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ رَجُلاً جَاءَ إِلَى سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ فَقَالَ هَذَا فُلاَنٌ -لأَمِیرِ الْمَدِینَهِ- یَدْعُو عَلِیًّا عِنْدَ الْمِنْبَرِ. قَالَ فَیَقُولُ مَاذَا قَالَ یَقُولُ لَهُ أَبُو تُرَابٍ. فَضَحِکَ قَالَ: وَاللَّهِ مَا سَمَّاهُ إِلاَّ النَّبِىُّ  صلی الله علیه و سلم وَمَا کَانَ لَهُ اسْمٌ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْهُ. فَاسْتَطْعَمْتُ الْحَدِیثَ سَهْلاً، وَقُلْتُ یَا أَبَا عَبَّاسٍ کَیْفَ قَالَ دَخَلَ عَلِىٌّ عَلَى فَاطِمَهَ ثُمَّ خَرَجَ فَاضْطَجَعَ فِى الْمَسْجِدِ، فَقَالَ النَّبِىُّ  صلی الله علیه و سلم «أَیْنَ ابْنُ عَمِّکِ». قَالَتْ فِى الْمَسْجِدِ. فَخَرَجَ إِلَیْهِ فَوَجَدَ رِدَاءَهُ قَدْ سَقَطَ عَنْ ظَهْرِهِ، وَخَلَصَ التُّرَابُ إِلَى ظَهْرِهِ، فَجَعَلَ یَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ ظَهْرِهِ فَیَقُولُ «اجْلِسْ یَا أَبَا تُرَابٍ». مَرَّتَیْنِ». [صحیح البخاری لأبی عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری، کتاب الـمناقب، باب مناقب علی بن أبی طالب القرشی الهاشمی، أبی الحسن رضی الله عنه].

«از ابی حازم (سلمه بن دینار) روایت شده که گفت: رجلی نزد سهل بن سعد (الساعدی) آمد و گفت: امیر مدینه بر علی بر روی منبر اهانت می‌کند. گفت: چه می‌گوید؟ گفت: به او می‌گوید: ابو تراب. پس خندید و گفت: والله این اسم را کسی بر او ننهاده إلا نبی صلی الله علیه و سلم و اسمی نزد علی از این اسم أحب نیست. از سهل خواستم کل حدیث را بگوید و گفتم: یا ابا عباس! این واقعه چگونه بود؟ گفت: علی بر فاطمه داخل شد و بعد خارج گردید و در مسجد اضطجاع کرد. نبی صلی الله علیه و سلم به فاطمه گفت: پسرعمویت کجاست؟ او گفت: در مسجد است. نبی به سمت او خارج شد و او را دید در حالی که ردایش از پشتش افتاده و غبارآلود شده است. نبی تراب را از پشت علی می‌تکاند و می‌گفت: بنشین یا ابا تراب! و این را دو مرتبه به او گفت».

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …