امام غزالی/ ضرر و مفاسد معنوی و اخلاق مناظره و مجادله و شرها و آفات آن را بیان نمود، چون امام غزالی تا مدتی شهسوار این مسابقه بود؛ لذا در این مورد شهادت ایشان شهادت عینی به شمار میرود و مبتنی بر مشاهده و تجربههای شخصی میباشد[۱].
در این مورد، فریبندۀ مهم، عنوانهای این مسائل بود. در دوران امام غزالی برای علوم مروجۀ آن زمان و صورتهای مسخ شده، مهم عنوانهای این مسائل بود. در دوران امام غزالی برای علوم مروجه آن زمان و صورتهای مسخ شده آنها کلمات و عناوینی به کار میرفت که قدیم بود، و در قرآن و حدیث و صحبتهای اصحاب و علماء اسلاف بکثرت به کار میرفتند؛ بطور مثال برای مسائل اختلافی و جزئیات و نکتههای نادر فقهی، عنوان فقه بدون تکلف به کار میرفت و برای اشتغال هر علم اعم از اینکه شرعی یا غیر شرعی باشد، کلمۀ علم به کار میرفت و علم کلام و مباحث فلسفیانه آن به نام توحید موسوم شده بود و روایات بیسر و پا سطحی و صحبتهای زیبا و آراسته به نام تذکیر یاد میشد و برای هر مضمون پیچیده و نامأنوس، عنوان حکمت میدادند و سپس برای همۀ این اعمال و مشغلههای خود ساخته، همه آن فضائلی را به آنها منسوب میکردند که در قرآن و حدیث برای حقیقت این علوم و عناوین به کار رفته است. مثلاً برای فضیلت فقه (فقه منسوخ شده و اختلافات و جزئیات محض) آیه ﴿لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی ٱلدِّینِ﴾ [التوبه: ۱۲۲]. و حدیث « مَنْ یُرِدْ اللَّهُ بِهِ خَیْرًا یُفَقِّهْهُ فِی الدِّینِ » و برای فلسفه و علم کلام قرن پنجم مژدۀ ﴿وَمَن یُؤۡتَ ٱلۡحِکۡمَهَ فَقَدۡ أُوتِیَ خَیۡرٗا کَثِیرٗا﴾[۲] [البقره: ۲۶۹]. و برای سخنرانیهای عامیانه وعاظ ناخداترس و جاهل آیه ﴿فَذَکِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَکِّرٞ٢١﴾ [الغاشیه: ۲۱]. و آیات دیگری و احادیث نیز منطبق کرده میشد. امام غزالی/ از این فریبکاری پرده برداشت و به تفصیل بیان نمود که این کلمات و عناوین حقیقت اصلی خویش را از دست دادهاند و از مفهوم اصلی بینهایت متغیر شدهاند، مفاهیمی که در قرون اولی برای این کلمات بود با مشاغل موجودۀ علماء هیچگونه مناسبتی ندارند. این بحث امام غزالی بهترین توضیحی است که برای سیر نزولی کلمات و اصطلاحات و عناوین، تاریخی است درسآموز و وسیلهای است برای بسیاری از سوء تفاهم که در حلقههای علمی و دینی آن زمان پخش و منتشر بودند[۳].
[۱]– احیاء علوم الدین ج ۱ ص۴۰ تا ۴۳٫
[۲]– چنانچه در سر ورق کتاب فلسفه و حتی بعضی از کتب طب تا هنوز نوشتن این آیه مرسوم است (ندوی)
[۳]– احیاء علوم الدین ج ۱ ص ۲۸ تا ۳۴٫