عقیده امامیه در مورد صحابه (۶)

البرسی در (مشارق الأنوار) از محمد بن سنان روایت می‌کند که امیر المؤمنین علیه السلام به عمر فرمود: ای فریب خورده و ای بدبخت! من می‌دانم که با ضربه‌ای به دست عبد امّ معمر کشته خواهی شد، چون تو در مورد او حکم ظالمانه‌ای صادر می‌کنی و او نیز موفق می‌شود که تو را به اذن خدا به قتل برساند و بدین وسیله او برخلاف میل تو وارد بهشت می‌شود و تو و دوستت که جانشین او شدی به دار آویخته می‌شوید و آبرو و حیثیت شما بر باد می‌رود. بدین صورت که از کنار رسول خدا  صلی الله علیه و سلم بیرون آورده می‌شوید و بر شاخه‌هایی از درخت خرمای خشک شده به دار آویخته خواهید شد و آن درخت خشکیده برگ در می‌آورد و با این کار کسانی که تو را دوست داشته‌اند یا حامی تو بوده‌اند به فتنه می‌افتند، عمر گفت: ای أباالحسن! چه کسی این کار را انجام می‌دهد؟ گفت: گروهی هستند که شمشیرهایشان ‌را از غلاف بیرون کشیده‌اند و آتشی که برای ابراهیم برافروخته شده بود، آورده می‌شود و جرجیس و دانیال و هر نبی و صدیق دیگری همه می‌آیند سپس بادی که شما دو نفر را از جا کنده و به غبار تبدیل کرده و در دریا پراکنده می‌کند، می‌وزد.

روزی علی به حسن گفت: ای ابومحمد! آیا تابوتی آتشین را که نزد من است و می‌گوید: ای علی! برای من استغفار کن، نمی‌بینی، خدا او را نیامرزد!

در تفسیر ﴿إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ١٩﴾ [لقمان: ۱۹] روایت شده که مردی از امیرالمؤمنین سؤال کرد منظور از این (حمیر) چیست، گفتند: خداوند برتر و گران قدرتر از آن است که چیزی را آفریده سپس از آن اظهار بیزاری نماید، بلکه منظور از (حمیر) زریق و دوستش می‌باشند که در تابوت آتشین و به صورت دو تا خر در جهنم در آمده‌اند و هنگامی که در آتش عرعر می‌کنند، اهل دوزخ از شدت داد و فریاد آن‌ها به وحشت افتاده و آشفته خاطر می‌شوند[۱].

زراره از ابوجعفر روایت می‌کند که گفتند: خداوند هر چیزی را حرام کرده باشد از دستورش سرپیچی شده است، چرا که آن‌ها همسران پیامبر  صلی الله علیه و سلم را بعد از وفات او به ازدواج خود در آوردند، ابوبکر آن‌ها را بین ازدواج و عدم ازدواج مخیر کرد و آن‌ها ازدواج را برگزیدند ـ زراره گفت: اگر از برخی از آن‌ها (اصحاب) بپرسی آیا اگر پدرت زنی را نکاح کند و قبل از نزدیکی با او بمیرد آیا آن زن برای تو حلال است که با او ازدواج کنی؟ قطعاً می‌گوید: خیر. ولی با این حال ازدواج با مادرانشان ‌را برای خود حلال می‌دانند با این‌که‌ خود را مؤمن به حساب می‌آورند. چرا که همسران پیامبر صلی الله علیه و سلم همانند مادرانشان است[۲].

[تفسیر عیاشی] مفضل بن صالح از برخی از یارانش از جعفربن محمد و ابوجعفر در مورد آیه‌ی ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى﴾ [البقره: ۲۶۴] «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، صدقه‌های خود را با منت و اذیت و آزار باطل نکنید». روایت می‌کند که در مورد عثمان نازل شد و در مورد معاویه و پیروان آن دو به اجرا در آمد.

 [تفسیر عیاشی] از سلام بن مستنیر از ابوجعفر در مورد آیه بالا روایت می‌کند که این منت نهادن و اذیت و آزار نسبت به پیامبر  صلی الله علیه و سلم و آل او بود و این یک تأویل است. و گفتند که در مورد عثمان نازل شده است.

[تفسیر عیاشی] از ابوبصیر از ابوعبدالله روایت می‌کند که در مورد آیه ﴿لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ﴾ [البقره: ۲۶۴] می‌گویند که: (صفوان) یعنی سنگ و در مورد ﴿وَالَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ﴾ [النساء: ۳۸] «کسانی که اموالشان ‌را برای ریا و تظاهر نسبت به مردم انفاق می‌کنند».

می‌گویند: منظور از آن، فلان و فلان و فلان و معاویه و پیروانشان است.

[تفسیر عیاشی] از سعدان از مردی از ابوعبدالله در مورد آیه ﴿وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ﴾ [البقره:۲۸۴] «و آنچه را که در دل دارید چه آشکار کنید چه پنهان کنید خداوند شما را در برابر آن محاسبه می‌کند پس هر کس را که بخواهد می‌بخشد و هر کس را بخواهد عذاب می‌دهد». روایت می‌کند که گفتند: خداوند بر خود لازم کرده است که کسی را که در قلبش به اندازه وزن دانه‌ی خردلی (کوچکترین) محبت آن دو (ابوبکر، عمر) باشد، وارد بهشت نکند[۳].

[۱]– همان، ۳۰/ص ۲۷۶-۲۷۷٫

[۲]– همان، ۳۰/ص ۲۱۳-۲۱۴٫

[۳]– همان، ۳۰/ص ۲۱۴-۲۱۵ این کتاب پر از این چنین مطالب متعفن و پلیدی است و این تنها مثالی از مکتوبات و اعتقادات شیعه دوازده امامی در مورد صحابه گرانقدر است. و کسی که بغض آن‌ها را داشته باشد یا اینکه آن‌ها را رسوا و بدنام کند یا به آن‌ها توهین کند تا روز قیامت ملعون است. و باید دانست آنچه که در مورد اصحاب نوشته می‌شود در یک درجه و شدت از لحاظ بدگویی و تهمت نیست و کتاب (البحار) در این مورد کفر آمیزترین و پلیدترین کتاب نیست، بلکه پلیدتر و کفر آمیزتر از آن هم وجود دارد؛ به عنوان مثال به کتاب (الشهاب الثاقب المحتج بکتاب الله علی الناصب) که نوشته عالم سبیط نیلی ملعون (نوشته شده به اسم مستعار ابوعلی سودایی) می‌باشد = بنگرید که چه چیزهایی در آن نوشته است و (الناصب) که بر ضد او این کتاب را نوشته‌اند، احمد کاتب صاحب کتاب (تطور الفکر السیاسی الشیعی من الشوری إلی ولایه الفقیه) می‌باشد و او کسی است که در این اواخر فقط با انکار اسطوره (مهدی) علیه مذهبش قیام کرد و من تنها به کتابی تقریباً متوسط و میانه‌رو استشهاد کرده‌ام تا منصف و متوازن بوده باشم!!!!

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …