عقیده امامیه در مورد صحابه (۵)

توضیح خواهیم داد که عسکر نام شتر عایشه است و ممکن است که کنایه از برخی از والیان بنی امیه از جمله ابوسلامه باشد و ممکن است منظور از ابوسلامه کنایه از ابومسلم باشد که اشاره دارد به کسانی از بنی عباس که بر آن‌ها مسلط شدند.

در [تفسیر عیاشی] از حریز و از ابوجعفر روایت است که در مورد آیه‌ی ﴿وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ﴾ [إبراهیم: ۲۲]. «هنگامی که کار حساب و کتاب قیامت تمام شد شیطان می‌گوید». گفته‌اند: که او شیطان دومی (عمر) است و در قرآن هر جا که لفظ شیطان آمده باشد منظور دومی است.

[تفسیر عیاشی] از ابوبصیر از ابوعبدالله روایت می‌کند که در روز قیامت ابلیس را در حالی که به هفتاد زنجیر و هفتاد پابند بسته شده، می‌آورند؛ اولی به زفر (عمر) که در صد و بیست پابند و صد و بیست زنجیر بسته شده، می‌نگرند؛ ابلیس هم که نگاه می‌کند، می‌پرسد: این چه کسی است که خداوند عذاب دو چندان به او رسانده در حالی که تمام مخلوقات را من گمراه کردم؟ به او گفته می‌شود: که این زفر است. می‌پرسد: چرا این عذاب را به او می‌چشانند؟ می‌گویند: به خاطر ستمی که به علی کرده است. ابلیس به او می‌گوید: نابودی و هلاکت بر تو و وای بر تو! آیا نمی‌دانستی که خداوند به من امر کرد که بر آدم سجده ببرم ولی سرپیچی کردم و از او خواستم که مرا بر محمد  صلی الله علیه و سلم و اهل بیت و شیعیانش تسلط بخشد، ولی این خواسته مرا اجابت نکرد و فرمود: ﴿إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ۴٢﴾ [الحجر: ۴۲]. «همانا تو بر بندگان راستین من تسلط نداری مگر آن‌هایی که با پیروی از تو گمراه می‌شوند». و آیا وقتی خدا آن‌ها را استثنا کرد تو آن‌ها را نمی‌شناختی، آن‌گاه که گفتم: ﴿وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ١٧﴾ [الأعراف: ۱۷]. «و اکثر آن‌ها را شاکر و شکرگذار نمی‌یابی». و با وعده‌هایی که به خود می‌دادی خود را فریب دادی (و خود را بدبخت کردی) در این هنگام در میان تمام مخلوقات بلند شده و به او خطاب می‌شود که چه چیزی باعث شد که با علی مخالفت کنی و مردم را بر ضد او با خود هم صدا کنی؟ شیطان (زفر) به ابلیس می‌گوید: تو مرا به این کار واداشتی. ابلیس در جواب به او می‌گوید: چرا از امر پروردگارت سرپیچی کردی و از من اطاعت نمودی؟ زفر در جواب ابلیس می‌گوید: آنچه که خداوند فرموده است، این است: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ﴾ [إبراهیم: ۲۲] تا آخر آیه: «خداوند شما را وعده حق داد من نیز به شما وعده دادم و خلاف وعده کردم و بر شما هیچ تسلطی نداشتم».

 این‌که‌ ابوعبدالله می‌فرماید: (زفر در جواب او می‌گوید) ظاهر سیاق آیه این گونه نشان می‌دهد که ﴿إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ﴾ کلام ابلیس باشد و کلام زفر ﴿إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا﴾ [إبراهیم: ۲۱] که قبل از این آمده، باشد که به خاطر اختصار و کلام ترک شده است و ممکن است که اشاره به سخنانی که بین [فلان] و اتباعش رد و بدل می‌شود، باشد (منظور از فلان، عمر است) و منظور از کلمه (یرد علیه): (زفر در جواب او می‌گوید) رد بر پیروان و اتباعش باشد. یا این‌که‌ (در جواب آن‌ها باشد که تحریف شده و چه بسا چیزی از کلام افتاده باشد).

– [تفسیر عیاشی] از محمدبن مروان از ابوجعفر در مورد آیه ﴿مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا۵١﴾ [الکهف: ۵۱] «من (ابلیس و فرزندانش را) به هنگام آفرینش آسمان‌ها و زمین و حتی بعضی از خودشان ‌را هم به هنگام آفرینش برخی از خودشان حاضر نکرده‌ام و گمراه‌کنندگان ‌را دستیار و مددکار خود نساخته‌ام». روایت می‌کند که پیامبر  صلی الله علیه و سلم فرمود: خدایا، دین اسلام را به وسیله عمر بن خطاب و عمر بن هشام (ابوجهل) عزتمند و سربلند کن! خداوند هم آیه ﴿وَمَا کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا۵١﴾ را نازل فرمود که منظور عمر بن خطاب و ابوجهل هستند.

– [تفسیر عیاشی] از محمد بن مروان از ابوعبدالله روایت می‌کند که گوید به او گفتم: فدایت شوم آیا پیامبر  صلی الله علیه و سلم فرمود: خدایا، اسلام را با ابوجهل بن هشام یا عمر بن خطاب عزتمند و سربلند گردان؟ امام جواب داد که ای محمد! بله قسم به خدا چنین چیزی گفت، و این بر من از این‌که‌ گردنم زده شود، سخت‌تر بود. سپس امام رو به من کرد و گفت: ای محمد! آیا می‌دانی که خداوند چه چیزی در جواب خواسته پیامبر  صلی الله علیه و سلم نازل کرد؟ گفتم: فدایت شوم تو داناتری. گفت: پیامبر  صلی الله علیه و سلم در خانه أرقم بود و فرمود: خدایا، اسلام را با ابوجهل یا عمر بن خطاب عزت بده و خداوند هم آیه ﴿مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا۵١﴾ [الکهف: ۵۱] را نازل کرد[۱].

از ابن فرقد از ابوعبدالله در مورد آیه‌ی ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ﴾ [التحریم: ۱۱] روایت است که گفت: این مثالی است که خداوند آن را برای رقیه دختر رسول خدا  صلی الله علیه و سلم زده است که عثمان بن عفان او را به نکاح خود درآورده بود. بعد گفت: آیه ﴿وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ﴾ یعنی از سومی (عثمان) و عملش مرا نجات ده و ﴿وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ١١﴾ یعنی از بنی امیه.

از حسین بن مختار از ائمه علیه السلام روایت است که در مورد آیه‌ی ﴿وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ١٠﴾ [القلم: ۱۰] می‌گویند یعنی دومی (عمر) و در مورد ﴿هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ١١ مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ١٢ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ١٣﴾ [القلم: ۱۱-۱۳] گفتند: عتل یعنی کافری که کفر بزرگی مرتکب شده باشد و زنیم یعنی ولد الزنا[۲].

[۱]– همان، ۳۰/ص ۲۳۲ تا ۲۳۵ و این تمام آنچه را که از تفسیر عیاشی بعد از پاورقی سابق نقل شده در بر می‌گیرد.

[۲]– همان، ۳۰/ص ۲۵۷ تا ۲۵۸٫

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …