این امر از اینکه یک چیز طبیعی و موافق با عصر باشد، به شمار نمیآید، زیرا عصری که جعفر در آن به وجود آمد، عصر ائمه فقه و شکلگیری مذاهب فقهی بود که در زمان جعفر یا کمی قبل از او به وجود آمده و کمی بعد از جعفر خاتمه یافتند. لذا مذهب ابوحنیفه و مالک هم عصر جعفر و مذهب شافعی و احمد در حدود یک نسل بعد از آنها شکل گرفت، پس مذاهب فقهی، مستقل تشکیل شدند. در آن زمان ائمهی مذاهب، ابوحنیفه، مالک، جعفر، شافعی و احمد بن حنبل بودند، لذا تدوین اقوال امام جعفر امری کاملا طبیعی به نظر میرسد، نه به خاطر اینکه معصوم بودند بلکه به خاطر اینکه امام فقه بود، لذا نیازی به امام فقهی بعد از او نیست که پیروان مستقل داشته باشد.
و این مطلبی است که پاسخ «چرا روی جعفر و علی بن محمد (قبل از او) تمرکز کردهاید؟» را توضیح میدهد؟ زیرا پدر جعفر (محمد) عصر ابتدای شکلگیری مذاهب را درک کرده بود، کسی که در زمان پسرش جعفر، به سن و سالی رسیده بود و برای همین اقوال علی بن حسین جد جعفر ثبت نشده بود؛ چنانچه اقوال هیچ یک از فقهاء مبنی بر اینکه او امام مذهب است، ثبت نشده بود، زیرا آن موقع مذاهب فقهی ظهور پیدا نکردند.
به همین خاطر نیازی نیست که به تدوین فقه کسی که بعد از جعفری میآید، اهتمام داد.