عَنْ عَائِشَهَ أَنَّ قُرَیْشًا أَهَمَّهُمْ شَأْنُ الْمَرْأَهِ الْمَخْزُومِیَّهِ الَّتِی سَرَقَتْ، فَقَالَ: وَمَنْ یُکَلِّمُ فِیهَا رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وسلم فَقَالُوا: وَمَنْ یَجْتَرِى عَلَیْهِ إِلاَّ أُسَامَهُ بْنُ زَیْدٍ، حِبُّ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وسلم فَکَلَّمَهُ أُسَامَهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وسلم: «أَتَشْفَعُ فِی حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللهِ» ثُمَّ قَامَ فَاخْتَطَبَ، ثُمَّ قَالَ: «إِنَّمَا أَهْلَکَ الَّذِینَ قَبْلَکُمْ أَنَّهُمْ کَانُوا، إِذَا سَرَقَ فِیهِمُ الشَّرِیفُ تَرَکُوهُ، وَإِذَا سَرَقَ فِیهِمُ الضَّعِیفُ أَقَامُوا عَلَیْهِ الْحَدَّ؛ وَایْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ فَاطِمَهَ ابْنَهَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ، لَقَطَعْتُ یَدَهَا».[۱]
عایشه ل میگوید: ماجرای زنی از «بنیمخزوم» که سرقت کرده بود، باعثِ نگرانی قریش شد؛ گفتند: چه کسی در این باره با رسول الله صلی الله علیه وسلم صحبت کند؟ و به این نتیجه رسیدند که کسی جز اسامه بن زید س که محبوبِ پیامبر صلی الله علیه وسلم است، جرأت میانجیگری و شفاعت ندارد. لذا اسامه س با پیامبر صلی الله علیه وسلم صحبت کرد- و از او درخواست نمود که دستِ این زن را قطع نکند.- رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «آیا درباره حکم و قانون خدا، شفاعت میکنی؟» آنگاه برخاست و سخنرانی نمود؛ فرمود: «امتهای پیش از شما (بنیاسرائیل)، از آن جهت به هلاکت رسیدند که وقتی فردِ مشهور و نامداری در میان آنها دزدی میکرد، او را رها میکردند و هرگاه، فردِ ضعیفی مرتکب سرقت میشد، حد را بر او جاری مینمودند. به الله سوگند، اگر دخترم فاطمه دزدی کند، دستش را حتماً قطع میکنم».
[۱]– متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره ۳۴۷۵ و مسلم حدیث شماره ۱۶۸۸ با لفظ بخاری