اول- عباره النص[۱]
۳۲۵- عباره النص، دلالتِ لفظ است بر معنایی که از نفسِ صیغهی لفظ زود فهمیده میشود، خواه همین معنی هم مقصودِ اصلی سیاق کلام باشد و خواه مقصود تَبعیِ آن؛ پس: هر معنایی که از ذاتِ لفظ فهمیده میشود و سیاق لفظ هم برای افادهی همان معنی به صورت اصلی یا تبعی پایهریزی شده است، از جمله دلالتِ عبارت به حساب میآید و معنای حرفی نص نامیده میشود، یعنی معنایی که مستفاد از مفردات کلام و جمله است، مثلاً خدای متعال میفرماید: ﴿وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ﴾ [الأنعام: ۱۵۱]، «کسی را که خداوند کشتنش را حرام کرده است، به ناحق مکشید». که این آیه با عبارت خود، یعنی با نفسِ الفاظ خود بر حرمت قتل انسانها دلالت دارد. نیز، مانند این آیه که میفرماید: ﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰهَ﴾ که با عبارت خود بر واجببودن انجام نماز و ادای زکات دلالت دارد و همین معنا مقصودِ اصلی از سیاق آیه هم هست.
گاهی سیاق کلام برای بیان دو یا سه معنای اصلی و تبعی است، مانند این آیه که میفرماید: ﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْ﴾ [البقره: ۲۷۵]، «و خداوند بیع (خرید و فروش) را حلال و ربا را حرام کرده است». که از آن، با دلالتِ عبارت، دو معنا فهم میشود: نخست، نفیِ همانندی بین بیع و ربا که این معنی همان مقصود اصلیای است که سیاق آیه برای آن و در پاسخ به سخن مشرکانی نازل شد که میگفتند: «بیع هم مانند رباست»؛ دوم، حلالبودن بیع و حرامبودن رباست که این معنی همان مقصود تبعی از آیه است، یعنی سیاق کلام به صورت اصلی برای این معنی نیامده، بلکه به صورت تبعی به بیان این معنا میپردازد، زیرا نص گذاشتن بر نفی همانندیِ بیع و ربا بدون بیان حلالبودن بیع و حرامبودن ربا هم ممکن است، پس چون این معنی هم ذکر شده است، این دلالت دارد بر آن که این معنی مقصودِ تَبعیِ آیه است تا به وسیلهی آن به بیان معنی و مقصود اصلی از آیه هم پرداخته شود. همچنین، مانند این آیه که میفرماید: ﴿فَٱنکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ ٱلنِّسَآءِ مَثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَۖ فَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا تَعۡدِلُواْ فَوَٰحِدَهً﴾ [النساء: ۳]، «با زنان دیگری که برای شما حلالند و دوست دارید با دو یا سه یا چهار زن ازدواج کنید. اگر هم میترسید که نتوانید میان زنان دادگری و عدالت را رعایت کنید، به یک زن اکتفا کنید». این آیه، با عبارتِ خود، بر سه معنی دلالت میکند: مباح بودنِ ازدواج، تعیینِ چهار زن به عنوان حداکثری برای تعداد ازدواج، محدود نمودن ازدواج به ازدواج با یک زن در هنگامِ خوف از ستمکردن و عدالت نورزیدن در بین زنان. این سه معنی از عبارت و الفاظ نص فهمیده میشوند و همهی آنها مقصود سیاق آیه هم هستند، لکن معنیِ اول مقصود تبعی از سیاق آیه است، زیرا سیاق آیه، در اصل برای دلالت بر دو معنای دیگر است.
[۱]– أصول سرخسی ۱/ ۲۳۶؛ محلاوی، ص ۱۰۱٫