عبادت خداوند در کنار قبر صالحان به شدت منع شده، چه رسد به اینکه صالحان به جای خداوند پرستش شوند(۷)

 ابن قیم می‎گوید: واجب است گنبدهایی که بر قبرها ساخته شده‎اند منهدم شوند، چون این گنبدها بر اساس نافرمانی از پیامبر صلی الله علیه و سلم ساخته شده‎اند. و ابوحفص[۱] می‎گوید: حجره ساختن حرام است بلکه باید تخریب شود. پس وقتی او در مورد حجره چنین می‎گوید، گنبد چگونه خواهد بود؟.

و شافعی می‎گوید: اینکه مخلوقی چنان تعظیم شود که قبرش مسجد قرار داده شود را مکروه می‎دانم، چون او و کسانی که بعد از وی می‎آیند به فتنه دچار خواهند شد.

و همچنین می‎گوید: قبرها باید مسطح باشند و ساخته نشوند و بلند نباشند و باید با زمین برابر باشند. و گروهی از شافعیان به منهدم کردن بناهایی که در قرافه بر قبور بود فتوا دادند، که برخی از آن عبارتند از ابنُ، جمّیزی،[۲] ظهیر، تزمَنْتی[۳] و دیگران.[۴]

 قاضی ابن کجّ[۵] می‎گوید: «جایز نیست که قبر گچ‎کاری شود یا بر آن گنبد و غیره ساخته شود و اگر کسی به این چیز وصیت کرد، وصیت او باطل است».

و اذرعی می‎گوید: در باطل بودن وصیت به ساختن گنبد و بناهای عظیم بر قبرها و خرج مبالغ زیاد برای آنها شکی نیست و در حرمت آن تردیدی وجود ندارد.

می‌گویم: نووی در شرح المهذّب[۶] می‎گوید: ساخت و ساز بر قبرها مطلقاً حرام است. و در شرح مسلم نیز همین را گفته است.[۷]

قرطبی در حدیث جابر که پیامبر صلی الله علیه و سلم از گچ‎کاری و ساختن بر قبر نهی فرموده است می‎گوید: و مالک به ظاهر آنچه این حدیث می‎گوید فتوا داده و ساختن بر قبرها و گچ‎کاری آن را مکروه دانسته است و بعضی آن را جایز دانسته‎اند، اما این حدیث دلیلی است علیه آنان و علت نهی از ساختن و گچ‎کاری قبرها این است که این کار مباهات و به کار بردن زینت در اولین منازل آخرت است و اختیار مشابهت با قبرپرستان است. با توجه به این مفاهیم و بر اساس ظاهر نص باید گفت که ساخت و ساز بر قبرها حرام است، چنان‎که بعضی از اهل علم گفته‎اند[۸].

و ابن رشد می‎گوید: امام مالک ساختن بر قبرها را مکروه دانسته است و سنگ نوشته‎هایی که بر قبرها گذاشته‎ می‎شود را از بدعت‎های ثروتمندان قرار داده که آن را به قصد مباهات و شهرت طلبی انجام می‎دهند و در این اختلافی نیست[۹].

 زیلعی در شرح کنز می‎گوید: ساختن بر قبرها مکروه است.[۱۰]

و در «الخلاصه» آمده است: «قبر گچ‎کاری و گلکاری نشود و بر آن بنایی ساخته نشود»[۱۱].

همچنین قاضی خان می‎گوید: نباید قبر گچ‎کاری شود و همچنین نباید بر آن ساخت و ساز شود، زیرا از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت است که ایشان از گچ‎کاری قبرها و از ساختن بر آن نهی کرده است[۱۲].

 و منظور از کراهت نزد احناف کراهت تحریمی است که در مقابل ترک واجب می‎آید و ابن نجیم در شرح کنز این را گفته است.[۱۳] و نظیر این در سخنان علمایی که از ائمه‌ی چهارگانه پیروی می‎کنند زیاد آمده است. مقصود این است که کلام علما موافق با چیزی است که در سنت صحیح از پیامبر صلی الله علیه و سلم در مورد نهی از ساختن بر قبرها آمده است.

به خاطر داشته باشید که به سبب ساختن قبرها مفاسد زیادی پدید آمده که تفاصیل آن را فقط خداوند می‎داند و هر کسی که اندک ایمانی داشته باشد به خاطر پدید آمدن این مفاسد ناراحت می‎شود؛ چنان‎که ابن قیم و غیره به این گوشزد کرده‎اند. [۱۴]

برخی از این مفاسد عبارتند از:

– رفتن به این قبرها برای نماز خواندن کنار آن و حال آنکه پیامبر صلی الله علیه و سلم از این کار نهی کرده است.

– دعا کردن نزد آن و می‎گویند: هر کسی کنار قبر فلانی دعا کند خداوند دعایش را اجابت می‎نماید و می‎گویند: قبر فلانی نوشدارویِ امتحان شده است و این بدعت منکری است.

– گمان می‎برند که این قبرها دارای خصوصیت‎هایی هستند که بلا را دور و نعمت را فراهم می‎آورند و می‎گویند: بلاها از اهالی شهرها به خاطر قبور صالحانی که آ‎ن جا واقع شده‎اند دور می‎شود تردیدی نیست که این باور مخالف قرآن، سنت و اجماع است. در بیت المقدس تعداد زیادی از انبیا و صالحان دفن هستند، اما وقتی اهالی بیت‎المقدس از فرامین پیامبر صلی الله علیه و سلم سرپیچی کردند و با آنچه خداوند آنان را بدان امر نموده بود مخالفت کردند خداوند کسانی را بر آنها مسلط کرد که از آنان انتقام گرفت؛ همچینن وقتی اهالی مدینه مقداری تغییر کردند در واقعه حرّه[۱۵] مورد قتل و چپاول و دیگر مصیبت‎ها قرار گرفتند.

– با مسجد قرار دادن قبور و چراغانی کردن آن، انجام دهنده‌ی این کار مشمول نفرین پیامبر صلی الله علیه و سلم قرار می‎گیرد.

– ساختن بر قبور سبب می‎شود تا قبرستان آباد و مساجد ویران شوند، چنان‎که امروز پیش آمده و دین خدا خلاف این است.

– زائران برای زیارت قبور جمع می‎شوند و زن و مرد اختلاط کرده ودر ضمن منکراتی انجام می‎شود و نماز ترک شده و گمان می‎برند که صاحب قبر بی نمازی آنها را جبران می‎کند، بلکه معروف است که زنان روسپی در ایام زیارت بزرگانی همچون بدوی و غیره پول نمیگیرند و این کار را تقرب به خدا می‎دانند، آیا کفری فراتر از این هم هست؟!

– ضریح‎ها و قبور را با پارچه‌های گرانبها و بافته شده با ابریشم، طلا، نقره و امثال آن می‎پوشانند.

– پول‎ها و اموالی برای ترمیم و تعمیر قبور وقف می‎شود.

– اموال و نذرها به خادمان زیارتگاهها تقدیم می‎شود و همین خادمان هستند که به افراد جاهل و فرومایه دروغ می‎گویند که فلانی دعا کرده و صاحب قبر اجابت نموده و اینگونه می‎خواهند مردم نذرها و هدایای بیشتر به آنها بدهند[۱۶]. پس این خادمان و پرده‎داران زیارتگاهها اصل بلا و مصیبت هستند.

– پرده‎داران و خدمتگذاران برای این زیارتگاهها تعیین می‎شود همان‎طور که بت‎پرستان برای بت‎ها خادمانی تعیین می‎کردند.

– خدا را به صاحب قبر قسم می‎دهند.

– بسیاری از زائران وقتی گنبدی را که روی قبر ساخته شده می‎بینند برای آن سجده می‎کنند و تردیدی نیست که این به نص کتاب، سنت و اجماع امت کفر است، بلکه این بت‎پرستی است. چون سجده برای ضریح و گنبد یعنی عبادت و پرستش آن، چنان‎که نصاری تصاویری که در کلیساهایشان است را عبادت می‎کنند، آنها این تصاویر و صاحبان تصاویر را پرستش می‎کنند. همچنین قبرپرستان وقتی بر قبرها ضریح و گنبد ساختند کارشان به جایی رسید که این ضریح و گنبدها و کسانی که در آن دفن شده‎اند را به جای خداوند مورد پرستش قرار می‎دهند.

– برای مدفون نذر می‎کنند و بخشی از مال و فرزند را نذر او می‎نمایند و این همان چیزی است که خداوند در مورد آن می‎گوید: ﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ ٱلۡحَرۡثِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ نَصِیبٗا فَقَالُواْ هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعۡمِهِمۡ وَهَٰذَا لِشُرَکَآئِنَا﴾ [الأنعام: ۱۳۶]. «(مشرکان) از زراعت و چارپایانی که الله آفریده، سهمی برای او مقرر کردند و به پندار خود گفتند: این، سهم الله و این سهم بت­های ماست!» بلکه از این هم بدتر است، چون مشرکین فرزندان خود را به بت‎هایشان می‎فروختند.

– در دلهای قبرپرستان صاحب قبر از خداوند بزرگتر است و از صاحب قبر بیشتر می‎ترسند، از این رو اگر کسی از آنان بخواهد که به خدا سوگند بخورد به دروغ یا به راست به خدا قسم می‎خورد، اما اگر از او بخواهی که به صاحب قبر قسم بخورد به دروغ به صاحب قبر قسم نمی‎خورد. و تردیدی نیست که شرک بت‎پرستان به این حدّ نرسیده بود، بلکه آنها وقتی می‎خواستند سوگند را موکد نمایند به خدا قسم می‎خوردند، چنان‎که در داستان قسامه و غیره آمده است.

– از مرده می‎خواهند که نیازهایشان را بر آورده سازد و مشکلات را حل کند و در اکثر اوقات مخلصِ همان مرده هستند نه خداوند.

– در محل مردن مرده‎ها و یا کشته شدن آن‎ها آه و زاری سر می‎دهند و با فروتنی گریه می‎کنند و این فروتنی و گریه به مراتب بیشتر از فروتنی برای خداوند در مساجد و نمازهاست.

– زیارتگاه را از مسجد (پسندیده‌ترین جا نزد خداوند) برتر می‎دانند، از این رو بر این باورند که عبادت و اعتکاف در زیارتگاه از عبادت و نشستن در مساجد برتر و افضل است و بدون شک، شرک مشرکین نخستین به این حد نرسیده بود، چون آنها مسجد الحرام را از بت‎کده برتر و بزرگتر می‎شمردند. اما اینها نشستن در زیارتگاهها را از نشستن در مساجد برتر می‎دانند.

– آنچه پیامبر صلی الله علیه و سلم در زیارت قبور مقرر فرموده به یاد آوردن آخرت است، چنان‎که می‎فرماید: «قبرها را زیارت کنید، چون آخرت را به یاد شما می‎آورد[۱۷]». احسان و رحمت به زیارت شده (مرده) این است که برایش دعا شود و از خداوند برایش طلب مغفرت و عافیت شود و با این کار زیارت کننده به خود و مرده نیکی کرده است، اما قبرپرستان قضیه را وارونه و دین را بر عکس کرده‎اند و هدف از زیارت شرک ورزیدن به خدا و مرده را شریک قرار دادن خدا، به فریاد خواندن مرده و خواستن حاجات از او قرار داده‎اند و اینگونه به خود و مرده بد کرده‎اند. و با این کار شخص مرده را از خیر بزرگی که از دعا و طلب رحمت و استغفاری که شامل او می‌شود محروم می‌کنیم.

– مرده‎ها از کارهایی که قبرپرستان در کنار قبرهایشان انجام می‎دهند، اذیت می‎شوند و به شدت آن را ناپسند دانسته و از آن کراهیت دارند، همان‎طور که مسیح  علیه السلام آنچه که نصاری انجام دادند را نمی‎پسندد همچنین دیگر پیامبران و اولیاء از آنچه اشباه نصاری در کنار قبرهایشان انجام می‎دهند اذیت می‎شوند و روز قیامت از قبرپرستان اظهار برائت می‎نمایند. چنان‎که خداوند متعال می‎فرماید﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن یَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا یَسۡتَجِیبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَهِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ۵ وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ کَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَکَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ کَٰفِرِینَ۶﴾ [الأحقاف: ۵-۶]. «و هیچ‌کس گمراه‌تر از کسی نیست که کسانی جز الله را به‌فریاد می‌خواند که تا روز قیامت نیز درخواستش را پاسخ نمی‌گویند و آنان(معبودان باطل) از دعا و درخواست ایشان بی‌خبرند. و هنگامی که مردم برانگیخته می‌شوند، معبودان باطل، دشمن ایشان خواهند بود و منکِر عبادت اینها خواهند گشت».

– مخالفت با خدا و پیامبرش و مخالفت با آنچه خداوند به عنوان آیین الهی مقرر کرده است.

– زحمت و خستگی فراوان به همراه گناه بزرگ، همه‌ی این مفاسد بزرگ و دیگر مفاسدی که ذکر نشدند به خاطر بنا بر قبرها پدید آمده‎اند. از این رو کسی نزد قبرهایی که بر آن گنبد و ضریح ساخته نشده، نمی‎آید و به آن اهمیت چندانی قایل نمی‌شود مگر تعداد اندکی. صاحب شریعت به فرجام این کار آگاهتر بوده است، از این رو به شدت از آن نهی کرده و این ممنوعیت را تکرار نموده و انجام دهنده‌ی این کار را لعنت کرده است. پس خیر و هدایت در اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و سلم و شر و گمراهی در مخالفت با پیامبر صلی الله علیه و سلم است.

جای بسی شگفتی است که بعضی، همه این مفاسد را در زیارتگاهها مشاهده می‎کنند سپس ادعا می‎کنند که نهی پیامبر صلی الله علیه و سلم از سجده‎گاه قرار دادن قبور به خاطر نجاست بوده است، چنان‎که بعضی از فقهای متأخرین گفته‎اند. اگر هدف نجاست و پلیدی بود باید کشتارگاهها و سایر مکان‌های آلوده ذکر می‌شد و اجتناب از ادرار و مدفوع اولی است.

و بلکه این نهی به خاطر نجاست شرکی است که از قبرپرستان سر می‌زند همان کسانی که با دستورات الهی مخالفت کرده و آن را دور انداختند. چنانکه خداوند فرموده: ﴿فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَ﴾ [آل عمران: ۱۸۷]. «اما آنها، آن را پشت سر انداختند و به بهای کمی مبادله کردند. چه بد معامله‌ای نمودند!»

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– عمر بن ابراهیم بن عبدالله ابوحفص العُکبری معروف به ابن مسلم. ایشان عالم به مذاهب بود که تالیفات معروفی دارد از آن جمله المقنع و شرح خرقی و خلاف بین احمد و مالک و غیره. وی در سال ۳۸۷ هـ.ق در گذشت. طبقات الحنابله۲/۱۶۳٫

[۲]– ابوالحسن علی بن هبه الله بن سلامه اللخمی مصری شافعی، ذهبی می‎گوید: او شیخ  دیار مصر علامه، مفتی، قاری، صاحب مقام بود و از عیب و بدی خودش را کنار می‌گرفت و تکیه‌گاه و مرجع مردم بود. در سال ۶۴۹ در گذشت. نگا: سیر اعلام النبلاء ۲۳/۲۵۳ طبقات الشافعیه، ابن قاضی شُهبه۲/۱۱۸٫

[۳]– جعفر بن یحیی بن جعفر مخزومی امام ظهیرالدین تزمنتی، شاگرد ابن جُمیزی، وی در زمان خود شیخ شافعیه در مصر بود و در سال ۶۸۲ هـ.ق درگذشت و به تزمنتی ملقب است و تزمنت قریه‏ای است از سرزمین صعید. نگا: طبقات الشافعیه، ابن قاضی شهبه ۲/۱۷۱، طبقات الشافعیه، سبکی۸/۱۳۹٫

[۴]– ابن حاج در المدخل ۱/۲۵۳ و ابن نحاس در تنبیه الغافلین ص ۲۹۵ از او نقل کرده است.

[۵]– ابوالقاسم یوسف بن احمد دینوری ذهبی می‏گوید: او قاضی و علامه شیخ شافعیه بود و در حفظ مذهب مصداق بارزی بود و دارای تالیفات زیاد، اموال و حشم فراوان بود که مردم از گوشه و کنار نزد او می‏رفتند. در سال ۴۰۵ درگذشت. نگا: سیراعلام النبلاء ۱۷/۱۸۳ و طبقات الشافعیه، سبکی ۵/۳۵۹٫

[۶]– المجموع شرح المهذب۵/۲۶۰٫

[۷]– شرح صحیح مسلم۷/۲۷٫ و همچنین در المجموع تحریم به صورت مقید شده است؛ که اگر بنا کردن بر روی قبرهایی باشد که وقف شده برای همه‌ی مسلمانان (قبور مسَبّله) و قبر پادشاهان و ملوک کراهیت دارد که در آن بحث است اما قول درست تحریم کردن مطلق این عمل است.

[۸]– المفهم۲/۶۲۶- ۶۲۷٫

[۹]– البیان و التحصیل، ابن رشد۲/۲۲۰٫

[۱۰]– تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق۱/۲۴۶٫

[۱۱]– نگا: بحر الرائق شرح کنز الدقائق، ابن نجیم۲/۲۰۹٫

[۱۲]– البحر  الرائق۲/۲۰۹٫

[۱۳]– البحر  الرائق۲/۲۰۹٫

[۱۴]– اغاثه اللهفان۱/۱۹۷ و بعد از آن.

[۱۵]– یعنی سالی که جنگ حره پیش آمد و مراد از آن حره واقم است که امروزه در مدینه به الحّره الشرقیه معروف است، در زمان یزید بن معاویه رضی الله عنه وقتی بیشتر اهل مدینه علیه او شوریدند این جنگ در گرفت. سال ۶۳ هـ بود. نگا: تاریخ طبری۳/۳۵۲- ۳۵۹٫

[۱۶]– چنانکه عده‌ای از این مفت‌خواران و فریب‌کاران در شهر مزار شریف افغانستان قبری درست کرده و آن را به علی  رضی الله عنه نسبت داده‌اند و همه ساله ادعا می‌کنند فلان کور شفا یافت بدین وسیله مال مردم جاهل را به چپاول می‌برند. [مصحح]

[۱۷]_ صحیح مسلم ش ۹۷۷ و ابونعیم در مستخرج ۳/۵۶ که لفظ حدیث از اوست و دیگران از حدیث بریده و امام مسلم در صحیح ش ۹۷۶ از حدیث ابوهریره با لفظ «فزوروا القبورفإنها تذکر الموت» را روایت کرده است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …