ضوابط آسان گیری در اسلام (۱)

تعریف ضابطه: ضابطه عبارت است از قاعده ی کلی؛ و در اینجا منظور از آن قید و بندهایی است که حدود موضوع را مشخص می کند.[۱]

مبنای شریعت در اصول و اهداف آن بر آسان گیری می باشد که از ضوابط آن عبارت است از:

۱- آسان گیری از کتاب یا سنت ثابت باشد. تا اینکه عمل به آن و اعتماد به آن برای مسلمانان سهل و آسان باشد نه اینکه آسان گیری برحسب هوی و هوس باشد یا اینکه ناشی از فشارهای وارد در جوامع معاصر باشد.

۲- عدم تجاوز از حد و حدود آسان گیری که نص مشخص نموده است. چنانکه جایز نیست بیش از آنکه نص در جهت آسان گیری بیان نموده است، به تخفیف و تسهیل روی آورد نه از نظر کمی و نه از جهت کیفی؛ به عنوان مثال برای کسی که می تواند نشسته نماز بخواند جایز نیست دراز کشیده نماز بخواند.

۳- آسان گیری با نصی از کتاب یا سنت در تعارض نباشد. خداوند متعال می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ» (حجرات: ۱) «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! بر الله و رسولش پیشدستی نکنید و از الله بترسید، بی‌گمان الله شنوای داناست». و به هنگام اختلاف و تنازع به مراجعه به الله و رسولش امر کرده است.

چنانکه اهل علم با الهام از این اصل، قواعد فقهی مهمی را بیان کرده اند، از جمله: «به همراه نص، اجتهاد کارآمد نیست». «در موردی که نص وارد شده، جایی برای اجتهاد وجود ندارد».[۲]

و از این قبیل است تصور کسانی که قائل به تخفیف و دلسوزی در مورد گنه کارانی هستند که به حدی معین از حدود شریعت محکوم شده اند. با اینکه خداوند متعال می فرماید: «وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ» (نور: ۲) «و اگر به الله و روز آخرت ایمان دارید نباید در (اجرای احکام) دین الله نسبت به آن دو (زن و مرد) رأفت (و رحمت کاذب) داشته باشید و باید گروهی از مؤمنان بر مجازات‌شان (شاهد و) حاضر باشند». و برخی از دعوتگران تجددخواه و منادیان تغییر و آسان گیری میان مبادی شریعت که تغییر و تبدیل نمی پذیرند و فروعی که ممکن است به این اوصاف وصف گردند، تفاوتی قائل نمی شوند. پس در احکام شریعت چنان تصرف می کنند که در قوانین وضعی چنان دخل و تصرف نمی کنند؛ و نصوص را در جای خود به کار نمی برند و تصوراتی را که از آسان گیری، تساهل و تسامح دارند ضابطه و قاعده ای  تلقی می کنند که بر مبنای آن حکم را تغییر می دهند و در واقع وجود و عدم وجود آن را چنین تعیین می کنند. و این بهتان و افترا به نصوص و ضایع نمودن حق الله متعال درتشریع می باشد.

۴- آسان گیری مقید به مقاصد شریعت باشد.[۳] به عبارت دیگر آسان گیری باید در چهارچوب مقاصدی باشد که شریعت برای تحقیق آنها آمده است.

شریعت اسلامی برای تحقیق مصالح مردم از جهت اثبات و ابقای آنها آمده است. واجب است که آسان گیری برگرفته از شریعت باشد و البته مقید به قید و بندهای آن؛ بنابراین به آسان گیری که تنها برخاسته از عقل باشد، توجه نمی شود. و از نگاه نصوص قرآن و سنت آسان گیری که با یکی از مقاصد شریعت در تعارض باشد، اعتباری ندارد. خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمی‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَهً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً» (نساء: ۹۷) «همانا کسانی‌که فرشتگان جان‌شان را گرفتند درحالی‌که به خویشتن ستم کرده بودند (فرشتگان) به آنان گفتند: شما در چه حالی بودید؟ گفتند: «ما در زمین مستضعف بودیم» (فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمین خدا پهناور نبود که در آن مهاجرت کنید؟» بنابراین جایگاه‌شان دوزخ است و بدجایی است». آسان گیری در اینجا اعتباری ندارد و برای آنها این تخفیف قائل نشده که در سرزمینی باقی بمانند که در آن اسلام و اهل آن خوار و ذلیل می باشند. چرا که چنین اقامتی با عزتی که شایسته و سزاوار مسلمان است در بدست آوردن آن تلاش کند، منافات دارد.

و در اینکه خداوند متعال می فرماید: «وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا» (توبه: ۸۱) «و (به یکدیگر) گفتند: در این گرما، (برای جهاد) بیرون نروید، (ای پیامبر! به آنان) بگو: «آتش جهنم (از این) گرم‌تر است». تصور گویای این است که شدت گرما سبب تخفیف می شود، اما حقیقت چنین نیست. چرا که تخفیف در اینجا با مقصدی از مهمترین مقاصد شارع که سروری و بزرگی و عزت اسلام است، منافات دارد. و سروری و بزرگی اسلام با راحتی و تخفیف و آسان گیری بی قید و بند به دست نخواهد آمد و پایدار نخواهد بود.[۴] خداوند متعال می فرماید: «وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّهَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ» (حج: ۷۸) «و در دین برای شما هیچ سختی (و تنگنایی) قرار نداد، (همان) آیین پدرتان ابراهیم است، او (= الله) پیش از این (در کتب سابقه) و در این (قرآن نیز) شما را مسلمان نامید».

د) دریافت تدریجی احکام شریعت اسلامی

دعوت به تطبیق شریعت اسلام باید دربردارنده تحریک ایمان در نفوس و برانگیختن شعور دینی و کامل کردن عقل و خرد و رشد و تربیت آن  باشد.[۵]

و این بدان معناست که بسیاری از مقتضیات تغییر که مستلزم اصلاح می باشند، نیازمند آمادگی روحی بزرگی هستند. چنانکه بدون آمادگی روحی عمیق، ثمره ی مورد نظر را به همراه نخواهد داشت.

به عنوان مثال مسأله شراب و تحریم آن در اسلام را ذکر می کنیم. مسأله ای که در جامعه ی جاهلی بسیار شایع بود. شراب پدیده ای عجین و گره خورده با عادات و تقالید این جامعه بود، حال چگونه شریعت باید با آن برخورد می کرد؟

شریعت الهی با آیاتی از قرآن کریم به درمان آن پرداخت و این در طی چند مرحله و با رعایت رفق و نرمی و مهربانی و بدون جنگ و ریختن خون بود.

می توان به مثال دیگری در این زمینه از سیرت خلیفه عادل عمر بن عبدالعزیز رحمه الله اشاره نمود. «عمر بن عبدالعزیز پس از عهده دار شدن حکومت تصمیم داشت تا اوضاع و شرایط را به همان راه و روش و شرایط زمان خلفای راشدین باز گرداند. فرزند غیوری به نام عبدالملک داشت که از پرهیزگاران پرهیجان بود. وی در گفتگویی با پدرش بر روند کُند از بین بردن انحرافات اعتراض نمود و خواهان سرعت بخشیدن به روند بازگشت مردم به شرایط و راه و روش خلفای راشدین بود. چنانکه روزی عبدالملک به پدرش گفت: «ای پدر، چه شده که امور را اجرا نمی کنی؟! به خدا سوگند باکی ندارم که در راه حق دیگ ها برای عذاب من و تو به جوش آیند!! اما پاسخ پدر فقیه مومن چنین بود: فرزندم شتاب مکن؛ خداوند متعال در قرآن کریم دو بار شراب را نکوهش نمود و در بار سوم آن را حرام کرد. می ترسم حق را به یک باره به مردم منتقل کنم و آنان به کلی آن را رها کنند و اینگونه فتنه بر پا شود».[۶]

بنابراین کسانی که به استیناف و از سرگیری حیات اسلامی و برپایی دولت اسلامی در زمین دعوت می دهند، باید در این مسیر سنت تدریج را در راستای تحقیق اهدافی که دنبال می کنند، رعایت کنند و ارزش و جایگاه والای هدف و امکانات و کثرت موانع را در این مسیر در نظر داشته باشند.[۷] و باید در این مسیر اسوه و الگوی آنها عهد نبوی باشد و با وقار و بدون افراط و تفریط مسیر مورد نظر را طی کنند و طبیعت این دین و منهج آن در حرکت به شیوه ای که بیان نمودیم، درک کنند.

بنابراین قبل از هر چیز باید قلب ها خالصانه متوجه خداوند باشد و بندگی خود برای او را با پذیرفتن شریعتش و رد کردن و نپذیرفتن جز آن، اعلان کند؛ و پس از اینکه عقیده توحید را به صورت تدریجی و با درنگ لازم و استواری کافی، قطعی و مستقر نمود وجدان های بیدار به آن جامه ی عمل پوشاندند و بدان پاسخ مثبت داده و  عمل کردند، پس از این مهم به تدریج گام های بعدی خواهد بود که هر گامی عنایت و توجه و مطالعه ی خاص خود را می طلبد.

و) پایداری و صبر و درنگ و ناامید نشدن

دعوت به شروع دوباره و تطبیق احکام شریعت نیازمند صبر و درنگ و شتاب نکردن در نتیجه می باشد. و پایداری و توکل و عدم ناامیدی را می طلبد. باید در این مسیر عملکرد رسول خدا را به یاد آورد، آنگاه که در مکه ندای توحید برآورد. زمانی که صدها بت در کعبه و اطراف آن صف کشیده بودند اما رسول خدا  صلی الله علیه و سلم سیزده سال در مکه درنگ نمود و در تمام این مدت به توحید و اخلاص در عمل برای خداوند متعال فرا خواند. و پس از گذشت بیست و یک سال از آغاز دعوت و به عبارتی پس از گذشت هشت سال از هجرت، بت ها را نابود کرد حتی که رسول خدا  صلی الله علیه و سلم در عمره القضاء هیچیک از بت ها را لمس هم نکرد درحالی که یکسال قبل از فتح مکه بیش نبود.[۸]

 

 

[۱] – الضوابط الشریعه للاخذ بایسر المذاهب؛ وهبه الزحیلی، ص: ۵۳

[۲] – الوجیز فی ایضاح قواعد الفقه الکلیه، محمد صدقی البورنو، ص: ۲۵۵

[۳] – مقاصد شریعت: شریعت برای حفظ این موارد آمده است: دین، نسل (آبرو) عقل، مال، نفس

[۴] – منهج التیسیر المعاصر و دراسه تحلیلیه، عبدالله بن ابراهیم الطویل، ص: ۱۳، ۴۵، ۳۲۷

[۵] – الدعوه الاسلامیه، الوسائل، الخطط المداخل، ص: ۳۹۹-۴۰۰

[۶] – الموافقات فی اصول الاحکام، شاطبی: ۲/۶۶؛ مطابع المدنی بالقاهره

[۷] – الصحوه الاسلامیه، د. یوسف القرضاوی، حفظه الله، ص: ۱۰۵

[۸] – اما امروزه برخی از ما در روز به تطبیق شریعت دعوت می دهند و در شب بر کسانی که بدان حکم نمی کنند، یورش می برند؛ که نتیجه آن آسیب ها و رنج ها و سختی  های پی در پی می باشد که اسلام ضررهای آن را متحمل می شود بدون اینکه هیچ فایده و ثمره ای حاصل آید.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …