شیعه می گوید: اهل سنت هم در اثبات “تحریف قرآن” کتاب نوشته اند!‏(۲)

” یقیناً این قرآن کریم_ از ابتدای نازل شدنش تا الان_ حفاظ آن را در سینه هایشان حفظ کرده اند ، و بزرگان از بزرگان نقل کرده اند _ و مکتوب است ؛ همانطور که خوانده و شنیده می شد ؛ همانطور که نازل شده از نزد صاحب عزت ها ، همانطور که جبرئیل خوانده است بر محمد راستگوی امانتدار !‏
و نترس همانا اطفال مؤمنین قرآن را به صورت کامل و بدون نقص حفظند و آن را از بر می خوانند ، و اگر می خواهی برایت ثابت شود ، هزار و بلکه هزاران نفر از اطفال را که سنشان از ۱۰ سال تجاوز نمی کند ببین که قرآن را همانطور که نازل شده از حفظند . و هم? اینها از نشانه های خدا تعالی است بر حفظ قرآن ، و عنایتش بر آن و به چیزی که نازل  کرده بر رسولش و نازل شده از سویش!”‏
پس در این حالت می توان گفت : “ابن خطیب” از نظر قبلی خودش در کتاب “الفرقان” که می گفت: به علت کم سوادی بعضی کلمات اشتباه نوشته شده نیز برگشته است چنانکه در بالا از او خواندیم که گفت: “قرآن آنگونه که بر آنها خوانده شده بود و شنیده بودند،نوشته شد “‏
وی در صص ‏‎۳۴‎و ‏‎۳۵‎‏ می نویسد: “ومما لاشک فیه و لامراء ان قرآننا الکریم جاءنا کما نطق به جبریل الامین ؛ لم ینقص حرفاً ، ولم یزد حرفاً . وقد دون هکذا من عصر نزوله حتی الآن . فلم نسمع ان هناک قرآن محمد ، و قرآن عمر ، و قرآن ابی بکر ،وقرآن علی ؛ بل هو کتاب الله تعالی نقله جبریل الامین ، الی محمد الصادق الامین ، فکتبه فی الحال الامناء من امته ، و توارثناه عنهم کما هو .”‏
‏= “و‎ ‎از‎ ‎جمله‎ ‎آن‎ ‎چیز‎ ‎هایی‎ ‎که‎ ‎هیچ‎ ‎شک‎ ‎و‎ ‎شبهه‎ ‎ای‎ ‎در‎ ‎آن‎ ‎نیست‎ ‎،‎ ‎این‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎قرآن‎ ‎کریمِ‎ ‎ما‎ ‎همانطوری‎ ‎که‎ ‎جبریل‎ ‎امین(بر پیامبر صلی الله علیه وسلم)‏‎ ‎خوانده‎ ‎،‎ ‎به‎ ‎ما‎ ‎رسیده‎ ‎است‎ ‎؛‎ ‎هیچ‎ ‎حرفی‎ ‎از‎ ‎آن‎ ‎کم‎ ‎نشده‎ ‎و‎ ‎بر‎ ‎آن‎  ‎افزوده‎ ‎نشده‎ ‎است‎ ‎و‎ ‎از‎ ‎زمان‎  ‎نزولش‎  ‎تا‎ ‎عصر‎ ‎کنونی‎ ‎همینطور‎ ‎گردآوردی‎ ‎و‎ ‎تدوین‎ ‎شده‎ ‎است‎ . ‎نشنیده‎ ‎ایم‎ ‎که‎ ‎بگویند‎ : ‎قرآن‎ ‎محمد‎ ‎،‎ ‎و‎ ‎قرآن‎ ‎عمر‎ ‎،‎ ‎و‎ ‎قرآن‎ ‎ابوبکر‎ ‎،‎ ‎و‎ ‎قرآن‎ ‎علی‎ ‎؛‎ ‎بلکه‎ ‎این‎ ‎کتاب‎ ‎،‎ ‎کتاب‎ ‎خداست‎  ‎که‎ ‎جبریل‎ ‎امین‎  ‎بر‎ ‎محمد‎ ‎راستگوی‎ ‎امانت‎ ‎دار‎ ‎نقل‎ ‎کرده‎ ‎است‎ . ‎پس‎ ‎امانت‎ ‎داران‎ ‎از‎ ‎امت‎ ‎او‎ ‎،‎  ‎قرآن‎  ‎را‎ ‎نوشتند‎ ‎و‎ ‎ما‎ ‎هم‎ ‎همانطور‎ ‎که‎ ‎بوده‎ ‎‏(قرآن)‏‎ ‎را‎ ‎از‎ ‎ایشان‎ ‎به‎ ‎ارث‎ ‎برده‎ ‎ایم”‏
لم ینقص حرفاً ، ولم یزد حرفاً = حرفی کم و زیاد نشده است!!‏
و باز هم در ص ۳۵ می گوید: “ان المسلمین من اولهم لآخرهم یؤمنون بما جاء به القرآن کله”‏
‏= “یقیناً مسلمانان از اول تا آخرشان ایمان دارند به تمام آنچه در قرآن آمده است.”‏

در این حالت می گویم: اگر خود ابن خطیب معتقد باشد که قرآن تحریف شده طبق قول خودش در کتاب “هذا هو الحق” در باب “شروط الایمان” که یکی از شروط ایمان را مؤمن بودن به قرآن اعلام می کند و در ص ۳۵ میگوید: همه مسلمانان به تمام آنچه در قرآن آمده ایمان دارند و ایضاً می گوید: کودکان کمتر از ۱۰ سال قرآن را آنچنان که نازل شده از حفظند و در جایی دیگر که میگوید: احدی از مومنین احدی از کلمات قرآن را تغییر ندادند؛و ….. با توجه به تمام این سخنان که از سخنان و کتابهای خودش می باشد ، اگر خود او معتقد به محرف بودن قرآن است ، پس او طبق گفتار خودش کافر است و جزو مؤمنین نیست چون احدی از مومنین در صحت قرآن شک ندارند!‏
این بدترین حالت بود که البته چنین هم نیست و ابن خطیب چنین عقیده ای ندارد ولی می گوئیم اگر عکس این ثابت شود ما بدون هیچ تردیدی او را کافر می شماریم و این قاعده نزد اهل سنت و جماعت ثابت است که: “من یعتقد بتحریف القرآن زیاده او نقصانا فهو کافر” = “هر کس معتقد به تحریف قرآن یا زیاد یا کم شدن آن باشد او کافر است “‏
از حضرت علی رضی الله عنه نقل است که فرمودند:‏
‏” من کفر بحرف منه فقد کفر به کله ، واتفق المسلمون على عد سور القرآن وآیاته وکلماته وحروفه”‏
‏= “هر کس به حرفی از قران کافر شود به کل آن کافر شده، و مسلمین اتفاق دارند بر تعداد سوره ها و آیات و کلمات و حروف!”‏
‏(لمعه الاعتقاد ص ۱۷ ؛ ابن قدامه مقدسی_ وزاره الشؤون الإسلامیه – عربستان)‏

در مورد شخصیت “ابن خطیب” نیز باید گفت : وی شخصی مشهور یا عالم متعالی نیست بلکه رئیس بخش حقوق در دانشگاه الازهر؛ ابن خطیب را از جمله مجهول الهویه و دیوانگان ذکر کرده است! (۹)‏
اشتباهات ابن خطیب در برابر عقاید علمای شیعه در مورد تحریف قرآن غیر قابل قیاس است ولی با این وجود ، اهل سنت در مورد چنین خطاهایی هم بسیار سخت گیرند تا جایی که احسان الهی ظهیر در کتاب الشیعه و القرآن در مورد کتاب ابن خطیب میگوید:”الذی ألفه أحد الملاحده فی مصر سنه ۱۹۴۸م “=”یکی از ملحدین در سال ۱۹۴۸م در مصر آن را تألیف کرده است”‏
جناب ” احسان الهی ظهیر” با توجه به محتوای کتاب “الفرقان” ابن خطیب را ملحد دانستند و در برابر اشتباهات وی کوچکترین سازشی به خرج ندادند (۱۰)‏
وانگهی: فرق است بین شخصی چون کلینی و قمی و عیاشی و نوری طبرسی با ابن خطیب ، شیعه اولی را ثقه الاسلام و دومی را امام المفسرین و سومی را یکتای زمان خودش (۱۱) و آخری را شیخ الاسلام والمسلمین مروج علوم الأنبیاء والمرسلین(۱۲) می داند! ولی چنانکه گذشت ما نه تنها ابن خطیب را با چنین القابی وصف نمی کنیم بلکه بعضاً‌ او را ملحد و دیوانه نیز می خوانند!‏
ولی شیعه چنین نظری ندارد و تا به حال احدی از شیعه ، اشخاصی چون کلینی و نوری طبرسی و امثالهم را به خاطر عقید? کفر آمیزشان طرد نکرده بلکه از آنها پیروی می کنند و کتبشان را بر سر می نهند!‏
مکارم شیرازی در ص۱۹ کتاب “شیعه پاسخ می گوید”  مینویسد:‏
‏”افراد بسیار معدودى از هر دو گروه، معتقد به کاسته شدن چیزى از قرآن هستند”‏
جواب : یقیناً کسی که قرآن را محرف بداند در جماعت مسلمین جای نمی گیرد که حال بخواهیم او را‎ ‎‏ سنی محمدی بدانیم یا شیعه علوی! ‏
اصولاً هر کس قرآن را همینگونه که هست قبول داشت و معترف بود که این قرآن همان قرآن نازل شده بر رسول اکرم صلی الله علیه وسلّم است چنین شخصی مسلمان است و اگر به غیر این معتقد بود آن شخص کافر است و از جماعت مسلمین نیست.‏
ایضاً هیچ اهل سنتی معتقد به محرف بودن قرآن نیست و اگر کسی چنین بگوید چنانکه که گفته شد،از اسلام محمدی خارج می شود، چون کافر به قرآن کافر به اسلام است و طبیعتاً چنین شخصی در دایره اسلام جای ندارد.‏
پس در اهل سنت چنین شخصی وجود ندارد ولی در نزد اهل تشیع چه از قدما و چه از متاخرین دانشمندان معتبر و معروفی نزد شیعه هستند که قرآن را محرف می دانسته و می دانند و شیعیان نیز آن علما را قبول دارند و با وجود اینکه عقیده فاسد آنها ثابت است ولی در عین حال از آنها پیروی می کنند و آنان را دانشمندان مسلمان می نامند!!‏
در پایان موقف اهل سنت را در برابر معتقدین به تحریف قرآن بخوانید:‏
‏”قال أبو عثمان الحداد جمیع من ینتحل التوحید متفقون أن الجحد لحرف من التنزیل کفر”=” ابو عثمان گفته است: تمام کسانی که پیروان توحید هستند بر این اتفاق دارند که انکار یک حرف از قرآن کفر است.” (الشفاء : ص، ۱۱۰۲-۱۱۰۳) ‏
‏”وقال عبد الله بن مسعود من کفر بآیه من القرآن فقد کفر به کله” = “و عبدالله بن مسعود رضی الله عنه فرموده است: کسی که به حرفی از قرآن کافر شود به کل آن کفر ورزیده”( الشفاء : ص،۱۱۰۲)‏
وقال أصبغ بن الفرج من کذب ببعض القرآن فقد کذب به کله ومن کذب به فقد کفر به ومن کفر به فقد کفر بالله (الشفاء : ص،۱۱۰۳)‏
ابن قدامه می‌گوید: “ولا خلاف بین المسلمین فی أن من جحد من القرآن سوره أو آیه أو کلمه أو حرفا متفقا علیه أنه کافر” = “اگر شخصی سوره‌ای از قرآن یا آیه‌ای یا کلمه‌ای و یا حرفی از آن را انکار کند، در بین مسلمانان اختلافی  وجود ندارد بر اینکه او کافر می‌باشد.” (لمعه الاعتقاد ص ۱۷)‏

بغدادی می‌گوید:”وأکفروا – أی أهل السنه – من زعم من الرافضه أن لا حجه الیوم فی القرآن والسنه لدعواه أن الصحابه غیروا بعض القرآن وحرفوا بعض”‏
‏=”اهل سنت تکفیر نموده آن گروه از شیعه را که چنین می‌پندارند که امروزه قرآن و سنت قابل حجیت نیست بخاطر اینکه – طبق گفتار آنها- صحابه بعضی از قرآن را تغییر داده و برخی دیگر را تحریف نموده‌اند.” (الفرق بین الفرق ص، ۳۱۵ چاپ دار الآفاق، بیروت )‏

التماس دعا
—————————————————————————–
پی نوشت:
۱‏ -الفرقان ص ۵۲ ؛ دار الکتب العلمیه_ بیروت، لبنان‏
۲‏ -محمد بن سائب کلبی: به جرات میتوان گفت که او در نزد علمای رجال از مشهورترین دروغگو یان است. تا جایی که أبى عمرو ابن العلاء در موردش میگوید: أشهد أن الکلبى کافر =  گواهی میدهم که کلبی کافر است! و ابوجعفر عقیلی میگوید او از اصحاب عبدالله بن سبا است یعنی او علی پرست است!(فرقه سبائیه) تهذیب التهذیب ابن حجر ، ج۹ ص ۱۵۷ – ۱۵۹ ؛ و تهذیب الکمال المزی ج ۲۵ ص ۲۴۷ – ۲۵۲‏
۳‏- الفرقان، ابن الخطیب ص۴ (مقدمه کتاب)‏
۴‏ – الفرقان الن الخطیب ص ۱۴‏
۵‏ -الفرقان ص ۲۵‏
۶‏ – الفرقان ص ۲۷‏
۷‏ -الفرقان ابن خطیب ص ۲۸‏
۸‏ – هذا هو الحق رد علی مفتریات کاهن کنیسه ؛ ابن خطیب باب”صحه القرآن الکریم” ص ۴۱‏
۹‏ – به نقل از “الشیعه و القرآن” شیخ احسان الهی ظهیر رحمه‌الله علیه‏
۱۰‏ – البته اگر جناب الهی ظهیر رحمه الله علیه کتاب “هذا هو الحق” ابن خطیب را نیز مطالعه می کردند، شاید چنین نمی گفتند! زیرا ظاهراً وی در این کتاب از نظرش برگشته است… و الله اعلم
۱۱‏ – مدرس، صاحب ریحانه الأدب درباره وى مى‏نویسد:” کشى، صاحب رجال معروف از شاگردان عیاشى بوده و از او روایت مى‏کند. او در علم و فضل و فهم و ادب و تبحر و تنوع علمى یکتاى زمان خود بوده است. “‏
۱۲‏- عباس قمی، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۴۴۵ ، مکتبه الصدر – طهران‏

‏۱٫نویسند? این کتاب معتقد به تحریف قرآن نبوده بلکه (به غلط) معتقد است کاتبان قرآن اشخاصی کم سواد بوده و کسانی هم که حافظ قرآن بوده اند خوب نشنیده و به همین دلیل در بعضی مواضع اشتباه کرده اند .(۱)‏‏۲٫حالت دوم این است که بگوییم:‏‏۳٫اما حالت سوم که این حالت بدترین حالت است و این حالت را من باب اتمام حجت عرض می کنم.

منبع: اسلام تکس

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …