تعریف: القاب جمع لقب است، و لقب عبارتست از: هر وصفی که توسط آن شأن و مقام یا فرومایگی و حقارتی احساس شود، و یا آنچه که دلالت بر مدح یا ذم دارد. مراد از این مبحث در اینجا؛ تفتیش و بررسی در مورد القاب محدثین و راویان حدیث جهت شناخت و ضبط آنها است.
از جمله فوائد شناخت القاب دو امر میباشد:
الف: این گمان که آن القاب، اسم (راویان یا محدثین) هستند، منتفی میشود، زیرا شخصی که مورد نظر است گاهی با اسم و گاهی با لقبش ذکر میگردد و ممکن است این توهم ایجاد شود که او دو نفر است.
ب: شناخت سببی که موجب شده تا آن راوی یا محدث به آن لقب مشهور گردد. و در این هنگام است که مراد حقیقی از لقبی که غالبا معنای آن با ظاهر فرد مخالفت میکند، شناخته میشود.
مثال:
الف: «ضال»؛ که لقب معاویه بن عبدالکریم ضال میباشد. ضال به معنای گمراه و منحرف است، در حالی که معاویه بن عبدالکریم از این وصف مبراست، ولی چون در مسیر مکه راه را گم کرد و سرگردان ماند به این لقب مشهور شده است.
ب: «ضعیف»؛ که لقب عبدالله بن محمد ضعیف است، و چون در جسم ضعیف و نحیف بود به این وصف ملقب شده است.
عبدالغنی ابن سعید میگوید: «دو مرد محترم و گرامی هستند که دو لقب قبیح را گرفتهاند: «ضال» و «ضعیف».
ج: «صاعقه» که لقب محمد بن ابراهیم حافظ است و بخاری نیز از او روایت کرده است، و چون او قدرت حفظ بالا و حافظهی خوبی داشت به آن وصف ملقب گشته است.
د: «مُطَیَّن» که لقب ابو جعفر حضرمی است، او هنگامی که کودک بود با دیگر کودکان در آب بازی میکرد که پشتش را گل آلود میکنند، که در آن هنگام ابو نُعَیم به او گفت: ای مطین (کسی که گل آلود شده ای) چرا در مجلس علم حاضر نمیشوی؟