شفاعت (۳)

مَعْمَر می‎گوید: به زُهری گفتم: آیا در دوران جاهلیت ستاره‎ها پرتاب می‎شد؟ گفت: بله. گفت: آیا نمی‎بینی که خداوند می‎فرماید: ﴿وَأَنَّا کُنَّا نَقۡعُدُ مِنۡهَا مَقَٰعِدَ لِلسَّمۡعِۖ فَمَن یَسۡتَمِعِ ٱلۡأٓنَ یَجِدۡ لَهُۥ شِهَابٗا رَّصَدٗا٩﴾ [الجن: ۹] «و ما در بخش‌هایی از آسمان برای استراق سمع و شنیدن(اخبار آسمان) می‌نشستیم و هرکس که اینک به استراق سمع بپردازد، برای خویش شهابی آماده می‌یابد». و وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم مبعوث شد بیشتر بر آنها سخت گرفته شد[۱].

و این ردّی است بر منجّم‌ها و ستاره‎شناسان که خیر و شرّ، منع و بخشش را به ستاره‎ها بر حسب خوبی و نحوست آن نسبت می‎دهند و بر حسب قرار گرفتن آن در برج‎های موافق یا ناهماهنگ، خیر و شر را به ستاره‎ها نسبت می‎دهند، چون پرتاب شدن ستاره‎ها دلیلی است بر اینکه ستاره‎ها برای آنچه آفریده شده‎اند مسخّر هستند، چنان‎که خداوند متعال می‎فرماید: ﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ۵۴﴾ [الأعراف: ۵۴].  «همانا پروردگارتان، الله است؛ ذاتی که آسمان­ها و زمین را در شش روز آفرید و بر عرش استقرار یافت. روز و شب را که با شتاب در پی هم می‏آیند، به هم می­رساند و خورشید، ماه و ستارگان را آفرید که به فرمانش هستند. آگاه باشید که آفرینش و فرمان، از آنِ اوست. الله، پروردگار جهانیان، بزرگ، برتر و والامقام است‏». گفته‌اش: (آنگاه کاهن صد تا دروغ به آنچه جن به او رسانیده اضافه می‎کند). یا اینکه جن صد تا دروغ به آنچه شنیده اضافه می‌کند و به کاهن می‌رساند، پس آنچه بدون کم و زیاد آن را بیاورند حق است وآنچه به آن اضافه می‎کنند دروغ است، اینگونه انسان به سبب ساحر و کاهن دچار فتنه می‎شود و ساحر و کاهن به سبب دوست جن خود به فتنه مبتلا می‎شوند و دروغ و راست آن را می‎پذیرند، چون گاهی در خبری که از آسمان می‎آورند راست می‎گویند.

گفته‌اش:‌‌‌ (گفته می‎شود: مگر فلان روز به ما چنین و چنان نگفت).این گونه مؤلف در اینجا این مسئله را روشن می‌کند.

 و الفاظ حدیث در روایت صحیح چنین است: «پس گفته می‌شود: آیا فلان روز به ما فلان و فلان حرف را نگفته بود». یعنی کسانی که نزد کاهنان می‎آیند آنها را در دروغشان تصدیق می‎کنند و از این استدلال می‎کنند که گاهی اینها راست می‎گویند و می‎گویند فلان وقت به ما خبری داده‎اند که راست بوده است، چنانکه در صحیح[۲] آمده است. از عایشه‌ی صدیقه  رضی الله عنها روایت است که گفتم: ای رسول خدا! کاهنان به ما چیزهایی می‎گفتند که حقیقت داشت، فرمود: «آن سخن حقی است که جن آن را استراق سمع می‎کند و در گوش دوست کاهن خود می‎رساند و صد تا دروغ به آن اضافه می‎کند».

حدیث به این اشاره می‎کند که مردم به پذیرفتن باطل تمایل دارند، چگونه یک راست را دستاویز قرار می‎دهند و صد تا دروغ را رها می‎‎کنند؟!

همچنین از حدیث ثابت می‎شود که اگر در امری نوعی حق بود این بر آن دلالت نمی‎کند که تمام آن چیز حق است، بلکه بر جایز بودن آن دلالت می‎کند، چنان‎که در کهانت، سحر، طالع‎بینی و آینده‌دیدن از روی ستارگان چنین است.

وگفته‌اش: (به خاطر آن سخنی که از آسمان‎ها شنیده شده کاهن تصدیق می‎شود).

از نواس بن سمعان رضی الله عنه روایت است که گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «هنگامی که خداوند می‎خواهد امر و فرمان را وحی کند، به وحی سخن می‎گوید، آنگاه آسمان‎ها از ترس خداوند به لرزه در می‎آیند. و وقتی اهل آسمان‎ها این را می‎شنوند بیهوش می‎شوند و برای خدا به سجده می‎افتند، آنگاه اولین کسی که سرش را بلند می‎کند جبرئیل است و خداوند آنچه از وحی خود که بخواهد به او می‎گوید و سپس جبرئیل بر ملائکه عبور می‎کند، از هر آسمانی که می‎گذرد ملائکه‌ی آن آسمان از او می‎پرسند: جبرئیل! پروردگارمان چه گفت؟ جبرئیل می‎گوید: «او حق گفت، او بلند مرتبه و بزرگ است». آنگاه همه سخن جبرئیل را تکرار می‎کنند و جبرئیل وحی را به جایی می‎رساند که خداوند به او حکم نموده است[۳].

و گفته‌‌‌‌‌‌اش: (از نوَّاس بن سِمعان[۴])، ابن خالد کلابی و گفته می‎شود او انصاری و صحابی است و می‎گویند پدرش نیز صحابی بوده است. ابو حاتم رازی می‎گوید او در شام سکونت داشته است[۵].

گفته‌اش:‌ (وقتی خداوند بخواهد فرمان را وحی کند …).

این امر ـ والله أعلم ـ در تمامی اموری است که الله آن را فیصله می‌کند، چنان‎که عموم لفظ بر همین دلالت می‎کند و حدیث ابوهریره که گذشت و دیگر احادیث نیز بر همین دلالت می‎نماید.

 و گفته‌اش: (آسمان‎ها [از ترس خداوند] به لرزه در می‎آیند) یعنی آسمانها به حرکت و لرزه می‌افتند. همان گونه که أبی حاتم از عکرمه روایت می‌کند که: هنگامی که خداوند در مورد امری تصمیم می‌گیرد و سخن می‌گوید آسمان ها، زمین و کوهها به لرزه می‌افتند و همه‌ی ملائکه بر او سجده می‌کنند.

و گفته‌اش: (یا گفت ترس و نگرانی شدید) یعنی راوی شک دارد که آیا پیامبر (رجفه) لرزش گفت یا که فرمود (رعده) نگرانی یا ترس.

این که آسمان‎ها از ترس و خوف خداوند تکان می‎خورند و به لرزه در می‎آیند را نباید انکار کرد، خداوند متعال می‎فرماید: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا۴۴﴾ [الإسراء: ۴۴].  «آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست، او را به پاکی یاد می‌کنند و هیچ موجودی نیست مگر آنکه پروردگار را به پاکی و بزرگی می‌ستاید؛ ولی شما ستایش و تسبیحشان را درنمی‌یابید. بی‌گمان او بردبار و آمرزنده است».

 

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– مسند امام احمد ۱/۲۱۸، امام مسلم در صحیح ش۲۲۲۹، ترمذی در سنن ۳۲۲۴ و نسائی در السنن الکبری۱۱۲۷۲ و آنها قول زهری را ذکر نکرده‎اند بلکه عبدالرزاق در تفسیرش ۳/۳۲۲ و عبد ابن حُمید در مسندش ۶۸۳ آن را ذکر کرده است.

[۲]– صحیح بخاری ۶۲۱۳ و صحیح مسلم ۲۲۲۸٫

[۳]– ابوزرعه دمشقی در تاریخ خود۱/۶۲۱، ابن أبی عاصم در السنه ۵۱۵، ابن جریر در تفسیرش۲۲/۹۱، ابن أبی حاتم و ابن مردویه روایت کرده‎اند چنان که در الدر المنثور ۶/۶۹۸ آمد و محمد بن نصر در تعظیم قدر الصلاه، ش۲۱۶، طبرانی در مسند الشامیین ۵۹۱، ابونعیم در الحلیه ۵/۱۵۲-۱۵۳، ابن خزیمه در التوحید ۲۰۶، ابن اعرابی در معجم شماره‌ی: ۸۸۴، ابوالشیخ در العظمه ۲/۵۰۱-۵۰۲، بیهقی در الأسماء و الصفات ۱/۵۱۱-۵۱۲ و غیره روایت کرده‎اند و این حدیث به اعتبار شواهد آن صحیح است و در سند آن ضعف اندکی است که با این شواهد جبران می‎شود و آلبانی در تخریج السنه آن را ضعیف دانسته است.

[۴]– نووی، شرح مسلم ۱۶/۱۱۱، ۱۸/۶۳ به کسره سین و فتحه‌ی آن و قاضی عیاض در مشارق الأنوار گفته که رای اکثریت فتحه بودن آن است.

[۵]– ذهبی، تاریخ الاسلام ۴/۱۲۷ میان سالهای ۴۰ تا ۵۰ درگذشته است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …