مَعْمَر میگوید: به زُهری گفتم: آیا در دوران جاهلیت ستارهها پرتاب میشد؟ گفت: بله. گفت: آیا نمیبینی که خداوند میفرماید: ﴿وَأَنَّا کُنَّا نَقۡعُدُ مِنۡهَا مَقَٰعِدَ لِلسَّمۡعِۖ فَمَن یَسۡتَمِعِ ٱلۡأٓنَ یَجِدۡ لَهُۥ شِهَابٗا رَّصَدٗا٩﴾ [الجن: ۹] «و ما در بخشهایی از آسمان برای استراق سمع و شنیدن(اخبار آسمان) مینشستیم و هرکس که اینک به استراق سمع بپردازد، برای خویش شهابی آماده مییابد». و وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم مبعوث شد بیشتر بر آنها سخت گرفته شد[۱].
و این ردّی است بر منجّمها و ستارهشناسان که خیر و شرّ، منع و بخشش را به ستارهها بر حسب خوبی و نحوست آن نسبت میدهند و بر حسب قرار گرفتن آن در برجهای موافق یا ناهماهنگ، خیر و شر را به ستارهها نسبت میدهند، چون پرتاب شدن ستارهها دلیلی است بر اینکه ستارهها برای آنچه آفریده شدهاند مسخّر هستند، چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ۵۴﴾ [الأعراف: ۵۴]. «همانا پروردگارتان، الله است؛ ذاتی که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و بر عرش استقرار یافت. روز و شب را که با شتاب در پی هم میآیند، به هم میرساند و خورشید، ماه و ستارگان را آفرید که به فرمانش هستند. آگاه باشید که آفرینش و فرمان، از آنِ اوست. الله، پروردگار جهانیان، بزرگ، برتر و والامقام است». گفتهاش: (آنگاه کاهن صد تا دروغ به آنچه جن به او رسانیده اضافه میکند). یا اینکه جن صد تا دروغ به آنچه شنیده اضافه میکند و به کاهن میرساند، پس آنچه بدون کم و زیاد آن را بیاورند حق است وآنچه به آن اضافه میکنند دروغ است، اینگونه انسان به سبب ساحر و کاهن دچار فتنه میشود و ساحر و کاهن به سبب دوست جن خود به فتنه مبتلا میشوند و دروغ و راست آن را میپذیرند، چون گاهی در خبری که از آسمان میآورند راست میگویند.
گفتهاش: (گفته میشود: مگر فلان روز به ما چنین و چنان نگفت).این گونه مؤلف در اینجا این مسئله را روشن میکند.
و الفاظ حدیث در روایت صحیح چنین است: «پس گفته میشود: آیا فلان روز به ما فلان و فلان حرف را نگفته بود». یعنی کسانی که نزد کاهنان میآیند آنها را در دروغشان تصدیق میکنند و از این استدلال میکنند که گاهی اینها راست میگویند و میگویند فلان وقت به ما خبری دادهاند که راست بوده است، چنانکه در صحیح[۲] آمده است. از عایشهی صدیقه رضی الله عنها روایت است که گفتم: ای رسول خدا! کاهنان به ما چیزهایی میگفتند که حقیقت داشت، فرمود: «آن سخن حقی است که جن آن را استراق سمع میکند و در گوش دوست کاهن خود میرساند و صد تا دروغ به آن اضافه میکند».
حدیث به این اشاره میکند که مردم به پذیرفتن باطل تمایل دارند، چگونه یک راست را دستاویز قرار میدهند و صد تا دروغ را رها میکنند؟!
همچنین از حدیث ثابت میشود که اگر در امری نوعی حق بود این بر آن دلالت نمیکند که تمام آن چیز حق است، بلکه بر جایز بودن آن دلالت میکند، چنانکه در کهانت، سحر، طالعبینی و آیندهدیدن از روی ستارگان چنین است.
وگفتهاش: (به خاطر آن سخنی که از آسمانها شنیده شده کاهن تصدیق میشود).
از نواس بن سمعان رضی الله عنه روایت است که گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «هنگامی که خداوند میخواهد امر و فرمان را وحی کند، به وحی سخن میگوید، آنگاه آسمانها از ترس خداوند به لرزه در میآیند. و وقتی اهل آسمانها این را میشنوند بیهوش میشوند و برای خدا به سجده میافتند، آنگاه اولین کسی که سرش را بلند میکند جبرئیل است و خداوند آنچه از وحی خود که بخواهد به او میگوید و سپس جبرئیل بر ملائکه عبور میکند، از هر آسمانی که میگذرد ملائکهی آن آسمان از او میپرسند: جبرئیل! پروردگارمان چه گفت؟ جبرئیل میگوید: «او حق گفت، او بلند مرتبه و بزرگ است». آنگاه همه سخن جبرئیل را تکرار میکنند و جبرئیل وحی را به جایی میرساند که خداوند به او حکم نموده است[۳].
و گفتهاش: (از نوَّاس بن سِمعان[۴])، ابن خالد کلابی و گفته میشود او انصاری و صحابی است و میگویند پدرش نیز صحابی بوده است. ابو حاتم رازی میگوید او در شام سکونت داشته است[۵].
گفتهاش: (وقتی خداوند بخواهد فرمان را وحی کند …).
این امر ـ والله أعلم ـ در تمامی اموری است که الله آن را فیصله میکند، چنانکه عموم لفظ بر همین دلالت میکند و حدیث ابوهریره که گذشت و دیگر احادیث نیز بر همین دلالت مینماید.
و گفتهاش: (آسمانها [از ترس خداوند] به لرزه در میآیند) یعنی آسمانها به حرکت و لرزه میافتند. همان گونه که أبی حاتم از عکرمه روایت میکند که: هنگامی که خداوند در مورد امری تصمیم میگیرد و سخن میگوید آسمان ها، زمین و کوهها به لرزه میافتند و همهی ملائکه بر او سجده میکنند.
و گفتهاش: (یا گفت ترس و نگرانی شدید) یعنی راوی شک دارد که آیا پیامبر (رجفه) لرزش گفت یا که فرمود (رعده) نگرانی یا ترس.
این که آسمانها از ترس و خوف خداوند تکان میخورند و به لرزه در میآیند را نباید انکار کرد، خداوند متعال میفرماید: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا۴۴﴾ [الإسراء: ۴۴]. «آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست، او را به پاکی یاد میکنند و هیچ موجودی نیست مگر آنکه پروردگار را به پاکی و بزرگی میستاید؛ ولی شما ستایش و تسبیحشان را درنمییابید. بیگمان او بردبار و آمرزنده است».
(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– مسند امام احمد ۱/۲۱۸، امام مسلم در صحیح ش۲۲۲۹، ترمذی در سنن ۳۲۲۴ و نسائی در السنن الکبری۱۱۲۷۲ و آنها قول زهری را ذکر نکردهاند بلکه عبدالرزاق در تفسیرش ۳/۳۲۲ و عبد ابن حُمید در مسندش ۶۸۳ آن را ذکر کرده است.
[۲]– صحیح بخاری ۶۲۱۳ و صحیح مسلم ۲۲۲۸٫
[۳]– ابوزرعه دمشقی در تاریخ خود۱/۶۲۱، ابن أبی عاصم در السنه ۵۱۵، ابن جریر در تفسیرش۲۲/۹۱، ابن أبی حاتم و ابن مردویه روایت کردهاند چنان که در الدر المنثور ۶/۶۹۸ آمد و محمد بن نصر در تعظیم قدر الصلاه، ش۲۱۶، طبرانی در مسند الشامیین ۵۹۱، ابونعیم در الحلیه ۵/۱۵۲-۱۵۳، ابن خزیمه در التوحید ۲۰۶، ابن اعرابی در معجم شمارهی: ۸۸۴، ابوالشیخ در العظمه ۲/۵۰۱-۵۰۲، بیهقی در الأسماء و الصفات ۱/۵۱۱-۵۱۲ و غیره روایت کردهاند و این حدیث به اعتبار شواهد آن صحیح است و در سند آن ضعف اندکی است که با این شواهد جبران میشود و آلبانی در تخریج السنه آن را ضعیف دانسته است.
[۴]– نووی، شرح مسلم ۱۶/۱۱۱، ۱۸/۶۳ به کسره سین و فتحهی آن و قاضی عیاض در مشارق الأنوار گفته که رای اکثریت فتحه بودن آن است.
[۵]– ذهبی، تاریخ الاسلام ۴/۱۲۷ میان سالهای ۴۰ تا ۵۰ درگذشته است.