اگر گفته شود: خداوند کسانی را مشرک نامیده که واسطهها و شفیعان را عبادت و پرستش میکنند، اما کسی که واسطهها را فقط برای این بخواند که شفاعت کنند، او در حقیقت آنها را عبادت نکرده است. پس این شرک نیست.
در پاسخ گفته میشود: به مجرد شفیع قرار دادن لازمهاش شرک و آن شرک محض است، همانطور که شرکورزیدن مستلزم عیبجویی از خداوند متعال است و عیبجویی از لوازم شرک است، خواه مشرک بخواهد یا نخواهد، از اینرو سؤال مذکور از اساس باطل است و در خارج چیزی به این صورت وجود ندارد و فقط تئوری است که مشرکین در ذهن خود میسازند، دعا عبادت است بلکه دعا اساس و حقیقت عبادت است پس وقتی کسی واسطههایی که مقرر میکند را برای شفاعت به فریاد بخواند آنها را عبادت کرده است و در عبادت الهی شرک ورزیده است، خواه این را بپذیرد یا نپذیرد.
گفته اش: (و خداوند متعال میفرماید: ﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِینَ یَخَافُونَ أَن یُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ لَیۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِیّٞ وَلَا شَفِیعٞ لَّعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ۵١﴾ [الأنعام: ۵۱] «و با آن (= قرآن) کسانی را که میترسند به سوی پروردگارشان گرد آیند؛ اِنذار (= بیم) ده (زیرا که) برایشان (در آن روز) دوست و شفیعی جز او (= خدا) نیست؛ باشد که پرهیزگاری پیشه کنند».)
انذار یعنی ترساندن و هشدار[۱].
و گفتهاش: (بِهِ) یعنی با قرآن هشدار بده، چنانکه ابن عباس میگوید[۲].
و گفتهاش: ﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِینَ یَخَافُونَ أَن یُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ﴾ [الأنعام: ۵۱]. «و با این (قرآن)، به کسانی که از حشر شدن در پیشگاه پروردگارشان میترسند، هشدار بده»). یعنی: ای محمد، کسانی که از پروردگارشان بیم دارند و از بدی حسابشان میترسند را به وسیلهی قرآن هشدار بده و آنها مؤمناند، چنانکه از ابن عباس و سدی روایت شده است[۳].
از فضیل بن عیاض روایت است که: «خداوند همهی آفریدههایش را مورد سرزنش قرار نداده و بلکه فقط آنان را سرزنش میکند که خرَد و درک دارند، از این رو میفرماید: ﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِینَ یَخَافُونَ أَن یُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ﴾ [الأنعام: ۵۱][۴] «و با این قرآن، به کسانی که از حشر شدن در پیشگاه پروردگارشان میترسند، هشدار بده».
آنها مؤمناناند که دارای دلهای آگاه و بیدار میباشند و افراد مورد نظر در آیه همینها میباشند نه کسانی که اهل تجمل و ریاست هستند، چون خداوند به صورتها و اموال شما نمینگرد بلکه به دلها و اعمالتان نگاه میکند»[۵].
گفتهاش: ﴿لَیۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِیّٞ وَلَا شَفِیعٞ﴾ [الأنعام: ۵۱]. «جز الله هیچ دوست و شفاعت کنندهای ندارند»).
زجاج گفته: «لیس» در محل نصب قرار دارد چون حال است، گویا میگوید در حالی که از ولی و شفاعت کننده دست کشیدهاند و عامل در آن «یخافون» است[۶].
ابن کثیر میگوید: ﴿وَلِیّٞ وَلَا شَفِیعٞ﴾ ﴿لَیۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ﴾ یعنی آنان در آن روز یاوری جز خدا و شفاعت کنندهای ندارند که آنان را از عذاب خداوند با شفاعت خود نجات دهد، ﴿لَّعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ﴾ باشد که تقوا پیشه کنند و در این دنیا کاری انجام دهند که به سبب آن خداوند روز قیامت آنها را از عذاب خویش نجات دهد[۷].
میگویم: خداوند اینکه مؤمنان ولی، کارساز و شفاعت کنندهای غیر از الله داشته باشند -چنانکه دین مشرکین این گونه است- را رد و نفی کرده است. پس هر کسی غیر از الله واسطههایی قرار دهد از مؤمنان نیست و شفاعت به او نمیرسد.
و در آیه دلیلی وجود ندارد که بگوید شفاعت برای مرتکبین گناهان کبیره نفی شده است، چنانکه معتزله میگویند، بلکه دلیلی است بر اینکه مؤمنان واسطه و شفیع نمیگیرند و همچنین شفاعت بدون اجازهی خداوند نفی شده است، از این رو شفاعت با اجازهی خداوند را در چند جا اثبات کرده است، چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۖ مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ إِذۡنِهِۦۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ٣﴾ [یونس: ۳]. «همانا پروردگار شما، الله است؛ ذاتی که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و بر عرش استقرار یافت؛ تمام امور را تدبیر میکند. جز به اذن و شفاعت او، هیچ شفاعتکنندهای نیست. این است الله که پروردگار شماست؛ پس او را پرستش نمایید. آیا پند نمیگیرید؟».
گفتهاش: (و میفرماید: ﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَهُ جَمِیعٗاۖ لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ۴۴﴾ [الزمر: ۴۴]. «بگو: همهی شفاعت و میانجیگری در اختیار الله است؛ فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ اوست؛ سپس به سوی او بازگردانده میشوید»).
در مورد این آیه و آیهی قبل از آن سخن میگوییم تا معنی آن روشن شود. خداوند متعال میفرماید: ﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُفَعَآءَۚ قُلۡ أَوَلَوۡ کَانُواْ لَا یَمۡلِکُونَ شَیۡٔٗا وَلَا یَعۡقِلُونَ۴٣ قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَهُ جَمِیعٗاۖ لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ۴۴﴾ [الزمر: ۴۳-۴۴] «آیا شفیعان و واسطههایی به جای الله برگزیدهاند؟ بگو: اگر چه واسطههایتان، هیچکاری نتوانند انجام دهند و عقل و خردی هم نداشته باشند(باز هم آنان را واسطه قرار میدهید؟) بگو: همهی شفاعت و میانجیگری در اختیار الله است؛ فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ اوست؛ سپس به سوی او بازگردانده میشوید».
پس فرمودهاش: ﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ﴾ همزه برای استفهام انکاری است. یعنی: آیا مشرکین غیر از خدا واسطهها و شفاعتکنندگانی گرفتهاند که به گمان آنها برایشان نزد خداوند شفاعت میکنند؟! چنانکه میفرماید: ﴿وَیَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُمۡ وَلَا یَنفَعُهُمۡ وَیَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبُِّٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا یَعۡلَمُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ١٨﴾ [یونس: ۱۸]. «و جز الله چیزهایی را میپرستند که نه زیانی به آنان میرسانند و نه سودی؛ و میگویند: «اینها شفیعان ما نزد الله هستند». بگو: آیا به گمان خود الله را (از وجود شفیعانی) آگاه میسازید که او در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟! الله از شرکی که به او میورزند، پاک و برتر است».
(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– در فتح المجید۱/۳۵۳ میگوید: انذار یعنی اعلام با اسباب هراس و ترس و بر حذر داشتن از آن.
[۲]– رازی در تفسیرش۱۲/۱۹۲، آلوسی در روح المعانی۷/۱۵۷و دیگران این قول را به ابن عباس نسبت دادهاند.
[۳]– ثعلبی در تفسیرش ۱/۵۲۱ به ابن عباس نسبت داده است. اما نظر سدی را ابن أبی حاتم در تفسیرش ۷۳۲۷ روایت کرده و اسنادش مشکلی ندارد.
[۴]– ابن أبی حاتم در تفسیرش ش۷۳۲۸ روایت کرده و اسناد آن حسن است.
[۵]– روایت مسلم در صحیحش۲۵۶۴ از حدیث ابوهریره.
[۶]– تفسیر رازی۱۲/۱۹۲ به نقل از زجاج.
[۷]– ابن کثیر۲/۱۳۵٫