(کسیکه عملی را انجام دهد که دین ما آن را تأیید نکند مردود است.)
ابن رجب حنبلی میگوید: این حدیث یکی از اصول بزرگ اسلام، و مثل ترازویی برای سنجیدن ظاهر اعمال است، چنانکه حدیث «إنما الأعمال بالنیات»[۲] (هر عملی به نیتی بستگی دارد) ترازویی برای سنجش باطن اعمال است، اعمال اگر بخاطر خدا انجام داده نشود، پاداشی برای انجام دهندهی آن وجود ندارد و هر عملی که مطابقت با دستور خدا و رسول خدا صلی الله علیه وسلم نداشته باشد، مردود است و هر کسی در دین چیزی را به وجود آورد که خدا و رسولش به آن دستور نداده باشند، اصلا ربطی به دین ندارد.[۳]
از عمر بن خطاب رضی الله عنه روایت است که: در زمان رسول خدا صلی الله علیه وسلم از طریق وحی در مورد مردمان قضاوت میشد و وحی قطع شده است و اکنون ما از روی ظاهر اعمالتان در مورد شما قضاوت میکنیم، از هرکس عمل خیر ببینیم، او را در پناه خود قرار میدهیم و به خودمان نزدیک میکنیم، و کاری هم به نیتش نداریم، چون خداوند در مورد نیتش او را محاسبه خواهد کرد، و از هر کس عمل شری ببینیم، او را در پناه خود قرار نداده و تصدیقش نمیکنیم، هر قدر که بگوید نیتش صحیح، درست و خیرخواهانه است.[۴]
از عمرو بن سلمه روایت است که: ما بر در منزل عبدالله بن مسعود قبل از نماز صبح منتظر نشسته بودیم، تا اگر بیرون بیاید همراه او به مسجد برویم، ابو موسی اشعری نزدمان آمد و گفت: ابو عبدالرحمن کنیه عبدالله بن مسعود هنوز خارج نشده است؟ گفتیم: نه، با ما نشست تا عبدالله بن مسعود خارج شد، هنگامی که بیرون آمد همگی به سوی او رفتیم، ابو موسی به او گفت: ای ابو عبدالرحمن، من همین حالا در مسجد چیزی را دیدم که آن را زشت شمردم، ولی بحمدالله فقط خیر در آن دیدم، عبدالله بن مسعود گفت: آن چیست؟ ابو موسی گفت: اگر زنده بمانی آن را خواهی دید؛ در مسجد گروه هایی را دیدم که به صورت حلقهای به انتظار نماز نشستهاند و در وسط هر حلقهای مردی نشسته و در دستهایشان سنگ ریزههایی وجود دارد، آن مرد میگوید: ۱۰۰ بار الله اکبر بگویید، آنها هم ۱۰۰ بار الله اکبر میگویند، میگوید: ۱۰۰ بار لا اله الا الله بگویید، آنها هم ۱۰۰ بار لا اله الا الله میگویند، میگوید: ۱۰۰ بار سبحان الله بگویید، آنها هم ۱۰۰ بار سبحان الله میگویند.
عبدالله بن مسعود گفت: به آنها چه گفتی؟ ابو موسی گفت: چیزی به آنها نگفتم و منتظر نظر شما یا منتظر دستور شما ماندم، عبدالله بن مسعود گفت: آیا به آنها دستور ندادی تا گناهانشان را بشمارند، و ضمانتشان میکردی که از حسناتشان کم نمیشود، سپس به راهمان ادامه دادیم تا به یکی از این حلقهها رسیدیم، عبدالله بر بالای سر یکی از این حلقهها ایستاد و گفت: این چیست که میبینیم شما انجام میدهید؟ گفتند: ای ابا عبدالرحمن، سنگ ریزههایی هستند که الله اکبر، لا اله الا الله، و سبحان الله را با آن میشماریم، عبدالله گفت: گناهانتان را بشمارید، من ضمانت ابن را میکنم که از کارهای خیرتان چیزی کم نشود، هلاک شوید ای امت محمد! چه زود به هلاکت افتادید! آنها صحابه پیامبر اشاره به ابو موسی و عمرو بن سلمه و همرانشان کرد هنوز زندهاند، و این لباس پیامبر صلی الله علیه وسلم است که هنوز نپوسیده و این ظرفش است که هنوز نشکسته است منظور این است که زمانی چندانی از فوت پیامبر صلی الله علیه وسلم نگذشته است قسم به کسی جانم در دست اوست، یا شما بر دینی بهتر و درستتر از دین محمد صلی الله علیه وسلم هستید یا بازکنندهی درهای گمراهی هستید، در جواب گفتند: قسم به خدای ای ابو عبدالرحمن ما قصدی جز خیر و نیکی نداشتیم! عبدالله گفت: و چه بسیار افرادی که قصد خیر دارند اما به آن نمیرسند، پیامبر صلی الله علیه وسلم به ما گفت که قومی میآیند و قرآن میخوانند در حالیکه قرآن از گلویشان پایینتر نمیرود و به خدا قسم، شاید که اکثر شما جزو آن قوم باشید، سپس از آنها روی گرداند، عمرو بن سلمه میگوید: اکثر افراد موجود در آن حلقهها را در جنگ نهروان همراه خوارج دیدم در حالی که از ما بدگویی میکردند.[۵]
پس نتیجه این است که برای قبول شدن اعمال در درگاه خداوند نیاز است که انسان آن اعمال را خالصانه فقط به خاطر رضای خداوند و به شیوه و روش رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام دهد.