اعتقاد و نظر ما در رابطه با آسانی و راحتی اجتهاد برای کسی که آشنا به لغات و توانایی و استعداد درک و فهم کتاب و قرآن و سنت را دارد، چیزی تازه و جدیدی از جانب ما نیست، بلکه بسیاری از فقها به این موضوع اذعان دارند، که پیشرو آنان، امام ابوحامد غزالی ـ رحمه الله ـ است که این موضوع را به صورتی خوب، بیعیب، مفید توضیح داده است، و در کتاب گرانبهای خود بنام (المستصفی) بطور کامل و مفصل این موضوع را تکمیل نموده است.شیخ این موضوع را آنقدر مفید وخوب بیان کرده است که برای تو خواننده گرامی خلاصه کرده و بازگو میکنم:
امام محمد غزالی ـ رحمه الله ـ میفرماید: برای مجتهد دو شرط در نظر گرفته میشود: شرط اول: آن است که مجهتد باید عادل، به دور از گناهانی که عدالت او را خدشه دار میکنند، باشد، و این شرط اعتماد بر فتوی او و قبول آن را جایز میکند ولی شرط صحت اجتهاد نیست اما اگر فاسق باشد و برای خود اجتهاد کند، درست و صحیح است. شرط دوم که همان شرط اصلی و اساسی برای اجتهاد است: آن است که مجتهد باید بر مدارک و اسنادِ حکمهای شرعی احاطه کامل داشته و با نگاه کردن در مسأله مورد نظر آنقدر ماهر و استاد باشد صحت اجتهاد خود را به مرحله ظن برساند و این نتیجه اولاً با شناخت اسناد و مدارکی که ثمره دهنده احکام شرعی هستند، بدست میآید.دوماً با شناخت از کیفیت و چگونگی بهره گیری و استفاده از آن مدارک برای استخراج احکام شرعی، بدست میآید. و تمامی این کار بوسیله شناخت علوم هشتگانه زیر ممکن است که عبارتند از قرآن، سنت، اجماع، عقل یا قیاس شناخت اصول فقه، زبان عربی و نحوـ ناسخ و منسوخ و مصطلح حدیث. اما کتاب الله ـ عزوجلّ ـ اصل است، شناخت و آگاهی کامل بر آن به شرط گرفته نشده، بلکه آنقدر که متعلق به قسمت احکام قرآن است، و آن ۵۰۰ آیه است و همچنین حفظ کردن این ۵۰۰ آیات نیز به شرط گرفته نشده بلکه مجتهد باید جای این آیات را بداند. و اما سنت، مجتهدباید احادیثی را که متعلق به احکام است، بشناسد، و این احادیث اگر چه بالغ بر هزار حدیث است در نهایت محدود است، و لازم نیست که مجتهد بر احادیثی که در رابطه با موعظه و احکام آخرت و غیره است، شناخت و آگاهی داشته باشد، بلکه بر او واجب است که احادیثی که متعلق به احکام هستند فقط از آنها اطلاع و آگاهی داشته باشد، و همچنین حفظ کردن این احادیث لازم نیست بلکه کافی است که مرجع و یا مصدری که این احادیث را تأیید و تصحیح میکند در پیش دست داشته باشد مانند سنن ابی داود و احمد والبیهقی همچنین کافی است که جای هر باب را که هنگام نیاز به آن مراجعه میکند، بداند. و اما اجماع، مجهتد باید مسائلی را که اجماع درمورد آنها نظر ورأی دادهاند، بشناسد و بداند تا برخلاف آنها فتوی ندهد، و حفظ کردن تمامی مسائل اجماعی و اختلافی بر او واجب و ضروری نیست، بلکه هر مسئلهای را که میخواهد در مورد آن فتوی بدهد، باید بداند که آیا فتوی او مخالف با اجماع نیست بدین صورت که باید بداند همانا فتوی او موافق با یکی از مذاهب علماء هر کدام که باشد هست و یا اینکه اجماع در مورد این اتفاق یا مسئله جدید هیچگونه نظر و رأی ندادهاند.و اما قیاس که امام محمد غزالی آن را عقل مینامد، بر مجهتد واجب است که توانایی و استعداد، استخراج و استنباط علتهای احکام شرعی را ازآیات و احادیث و اجماع داشته باشد، واصول کلی که شریعت اسلامی احکام خود را برآن بنا نهاده است، بداند.