شخصی فوت می کند و مردی از ماترک متوفی بجای او حج می کند بدون اطلاع ورثه

من دوستی داشتم که مال و دارایی داشت اما ورثه ای نداشت، وقتی فوت کرد تصمیم گرفتم از مالی که بجا گذاشته بجای او حج کنم، چونکه در زمان حیاتش حج نکرده بود، اما بعد از مدت زمانی مشخص شود که او یک پسرعمو دارد، اکنون حکم آن مالی که بوسیله آن برایش حج کردم چه می شود؟ آیا لازمست مبلغ هزینه شده را به پسرعمویش که تنها وارث اوست بازگردانم؟

 

الحمدلله،

هر مسلمانی که مقدار مالی اضافه بر نفقه خود و خانواده اش داشته باشد که برای رفتن به حج کافی باشد، در آنصورت ملزم می شود که شخصا به حج برود، و اگر احیانا ناتوان از رفتن بود، مثلا مریض یا کهنسال بود، در آنصورت بر وی لازمست فردی را به نیابت از خود به حج بفرستد، اگر فوت کند و حجش را انجام نداده باشد، واجب است از ماترکش مقدار مالی را که برای حج رفتن کافی باشد جدا نمود (تا شخصی بجای او حج کند)، زیرا حج بمانند یک دَین و قرض بر دوش او باقی مانده، و ادای دَین الهی برحق تر است از سایر دیون است، چنانکه نسایی از ابن عباس رضی الله عنه روایت می کند : «قَالَ رَجُلٌ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ أَبِی مَاتَ وَلَمْ یَحُجَّ، أَفَأَحُجُّ عَنْهُ؟ قَالَ: أَرَأَیْتَ لَوْ کَانَ عَلَی أَبِیکَ دَیْنٌ أَکُنْتَ قَاضِیَهُ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَدَیْنُ اللَّهِ أَحَقُّ» نسائی (۲۶۳۹).

یعنی : «مردی گفت : ای رسول خدا! پدرم فوت کرده و به حج نرفت، آیا بجای او حج کنم؟ فرمود : اگر پدرت بدهکار می‏بود، آیا بدهیش را پرداخت نمی کردی؟ آن مرد گفت : آری، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : پس ادای دَین خداوند برحق تر است (تا اداء شود)».

امام ابن قدامه گفته : «هرگاه کسی که بر وی حج واجب شده فوت کند ولی به حج نرفته باشد، واجب است مقدار مالی را که برای حج کافی باشد از مالش جدا نمود، چه از روی عذر آن حج را ترک کرده باشد یا بدون عذر، و این رأی حسن بصری و طاوس و شافعی نیز هست.

اما ابوحنیفه و مالک گفتند : با مرگ حج از دوش وی ساقط می شود، اگر به حج وصیت کرده باشد می توان از یک سوم ماترکش بجای او حج کرد.

و این رأی شعبی و نخعی نیز هست، و گفتند : چونکه حج عبادتی بدنی است و لذا با مرگ ساقط خواهد شد، بمانند نماز.

ولی دلیل ما روایت ابن عباس است که : (زنی از پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره پدرش سوال کرد که مرده ولی حج نرفته؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : بجای پدرت حج کن) و باز ابن عباس روایت است : (زنی نذر کرده بود حج رود، ولی فوت می کند، برادرش نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و درباره آن سوال کرد؟ پیامبر فرمود : آیا اگر خواهرت بدهکار می بود قرضش را قضاء نمی کردی؟ گفت : آری، فرمود : پس دَین خدا را نیز قضاء کن چرا که او برحق تر است نسبت به قضای دَین) این دو را نسایی روایت کرده، و چونکه این حقی است که بر دوش وی مانده و نیابت پذیر است، و با مرگ ساقط نمی شود مانند بدهی و قرض، و قابل قیاس با نماز نیست چونکه نماز نیابت نمی پذیرد». “المغنی” (۳/۱۰۱) مختصرا.

 

نکته : اگر مسلمانی در زمان حیاتش مالک مقدار پولی امازاد بر نفقه خود  خانواده اش نبوده که کفایت حج کند، در اینحالت حج بر او واجب نیست، و واجب هم نیست حتما کسی بجای او (بعد از مرگش) حج کند، مگر آنکه کسی از باب احسان بجای وی حج کند.

از جناب علامه ابن عثیمین سوال شد : من برادی دارم که به سرطان مبتلا شد، و امسال فوت نمود و سن وی نوزده سال بود و فریضه حج را اداء نکرد، ضمن اینکه ایشان بمدت پنج سال به این مرض گرفتار بود، آیا بجای او حج بجا آوریم؟ و آیا کفاره ای هست؟

پاسخ دادند : «لازمست بپرسیم : آیا این جوان مالی داشته که بتواند با آن حج کند؟ اگر پاسخ مثبت است، پس لازمست بجای او حج انجام شود، و اگر مالی نداشته (که کفاف حج رفتن کند) بر او واجب نیست، و در حالی فوت کرده که فریضه حج بر دوش او نبوده، اما اگر خواستید در احسان کنید و بجای او حج کنید، اشکالی بر آن نیست». “اللقاء الشهری” (۶۲/۵) .

بر این اساس؛ چنانچه آن مردی که فوت کرده در زمان حیاتش مال کافی برای ادای حج داشته، پس حج بر وی واجب بوده، و آنچه سوال کننده انجام داده (یعنی از ماترکش بجای او حج کرده) کاری درست و صحیح بوده است، چرا که انجام حج بوسیله ماترکش مقدم بر ورثه است، اما لازمست وارث را از اینکار مطلع نمو، تا مبادا او نیز بجای وی حج کند، چون ممکن است گمان کند بر او واجب است بجای متوفی حج کند.

 

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …