شبهات قبر پرستان و رد آن (۷)

گفته قبر گرایان است که: مردگان به زندگان نفع می‌رسانند، و در زمینه به حدیثی استدلال کرده‌اند که امام بزار آن را از ابن مسعود رضی الله عنه روایت نموده است که رسول الله  صلی الله علیه و سلم فرمودند: «زندگی من برایتان خیر می‌باشد، گفتگو می‌کنید و به شما گفتگو می‌شود، و وفاتم نیز برای شما خیر است، اعمال شما بر من عرضه می‌گردد، پس آنچه از خیر می‌بینم الله را شکر می‌گویم، و آنچه از شر می‌بینم برایتان استغفار می‌کنم»[۱].

می‌گویند: این حدیث دلیل بر انتفاع و فایده بردن زندگان از دعا و استغفار پیامبر  صلی الله علیه و سلم بعد از وفات‌شان می‌باشد، پس بنا بر این دلیل رواست که از پیامبر  صلی الله علیه و سلم دعا نمائیم.

و می‌گویند: همچنین بر این مسأله حدیثی که امام احمد از انس رضی الله عنه روایت نموده است دلالت می‌کند، و آن اینکه رسول الله  صلی الله علیه و سلم فرمودند: «همانا اعمالتان بر نزدیکان و خویشاوندان‌تان عرضه می‌گردد، پس اگر خیر باشد بشارت می‌برند (خوشحال می‌شوند)، و اگر غیر از این باشد می‌گویند: الهی! آنان را نمیران تا اینکه هدایت‌شان کنی چنان‌که ما را هدایت نمودی»[۲].

 

جواب این شبهه از چند وجه می‌باشد:

اول: اینکه حدیث «زندگانی‌ام برای شما خیر است» در صحت و ثبوت آن اختلاف است، به طوری که جمعی از محدثین از جمله آلبانی آن را در (السلسله الضعیفه) ضعیف شمرده‌اند[۳].

اما حدیث «همانا اعمالتان بر نزدیکان و خویشاوندان‌تان عرضه می‌گردد» پس در آن انقطاع می‌باشد، و او دارای شاهدی از حدیث ابیایوب است که آن هم خیلی ضعیف است، و در سند آن (مسلمه الخشنی) وجود دارد که او متهم (به دروغگویی) می‌باشد، و حاکم در باره‌اش گفته است: «از اوزاعی و زبیدی احادیث مناکیر و موضوعات را نقل کرده است»[۴].

و شاهدی دیگر از حدیث «جابر» دارد که آن هم جدا ضعیف است، که فقط (الصلت بن دینار) آن را روایت نموده که متروک و ناصبی است، چنان‌که حافظ در کتاب (التقریب)[۵] چنین معرفی کرده است، علاوه بر این در سندش انقطاع وجود دارد.

و این حدیث را هیثمی در کتاب (مجمع الزوائد) و آلبانی در کتاب (السلسه الضعیفه) ضعیف دانسته‌اند[۶].

دوم: اگر فرض کنیم که این حدیث صحیح است، باز هم بر جواز استغاثه به پیامبر تنها دلالت نمی‌کند، اگر واقعا آنچه از دلالت آنکه می‌پندارند حق باشد؛ زیرا حکم آن برای هر مؤمن عمومیت دارد چنان‌که در حدیث مذکور خواندیم، پس آیا برای مسلمان رواست که هر مؤمن مرده را به دعا طلبد و از او طلب استغاثه نماید؟!!.

سوم: اینکه همه این چیزها به امر الله متعال حاصل می‌گردد، و امر او تعالی در غیر از دار تکلیف (سرای دنیا) امری تکوینی است (نه امر اختیاری)، و مخالفت با امر تکوینی امکان ناپذیر است، مانند تسبیح گفتن بهشتیان که همچنان‌که نفس می‌کشند تسبیح می‌گویند در حالی‌که در بهشت آن‌ها مکلف نیستند (و این امری تکوینی است) و این چنین استغفار (آمرزش خواهی) فرشتگان برای مؤمنین و برای منتظران نماز وغیره چنان‌که الله تعالی در دو آیه زیر در باره فرشتگان فرموده است:

﴿وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ﴾ [غافر: ۷]. «و برای مؤمنان طلب آمرزش می‌کنند» و آیه: ﴿وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِمَن فِی ٱلۡأَرۡضِۗ﴾ [الشورى: ۵]. «و برای کسانی‌که در زمین هستند درخواست آمرزش می‌کنند».

و در گفته پیامبر  صلی الله علیه و سلم از روایت ابو هریره رضی الله عنه آمده است که فرمودند: «همواره یکی از شما تا وقتی انتظار نماز می‌کشد، او در نماز محسوب می‌شود، و فرشتگان می‌گویند: الهی! او را ببخشای، الهی! بر او رحم نما»[۷].

و با وجود این، جایز نیست که فرشتگان را به دعا خوانیم و از آن‌ها طلب استغاثه (فریادرسی) نمائیم، و از آن‌ها کاری را طلب نماییم که الله تعالی ما را خبر داده است که خودشان آن را انجام می‌دهند (زیرا این امر تکوینی است و نیاز به طلب ما ندارد) و گرنه مانند کسی می‌باشد که از خورشید می‌خواهد تا با وی صحبت کند، یا از باد می‌خواهد که بوزد (حرکت کند) و مانند این امور (که به خودی خود انجام می‌گیرد چون امری تکوینی است).

و قاعده کلی: در زمینه اینست که هر کس و هرچیز که به امر تکوینی مامور گردیده است، نیاز به این نیست که آن کار از او طلب گردد؛ چون او فاعل و انجام دهنده آن می‌باشد، برابر است که از او طلب شود یا نشود، و البته این امر بر خلاف شفاعت در روز قیامت است که در میدان محشر مردم از رسول الله  صلی الله علیه و سلم طلب می‌کنند و رسول الله  صلی الله علیه و سلم آنجا حاضر است و اجابت می‌کند، و نزد پروردگار خود – بعد از اینکه او را اجازه دهد – شفاعت می‌کند.

 

 

[۱]– بزار این حدیث را در کتاب: البحر الزخار (۵/۳۰۸) روایت کرده است، و مانند این حدیث از بکر المزنی به طور مرسل روایت کرده، و همچنین ابن سعد در کتاب طبقات (۲/۱۹۴) این حدیث را روایت کرده است، و نیز حارث ابن ابی اسامه چنان‌که هیثمی در زوائدمسندش (۲/۸۸۴) ثبت نموده است.

[۲]– این حدیث را امام احمد (۳/۱۶۴)، و طبرانی در المعجم الکبیر (۴/۱۲۹)، والاوسط (۱/۵۴) از حدیث ابو ایوب روایت کرده‌اند، و شبیه این حدیث را طیالسی (۲۸۴) از حدیث جابر روایت کرده است.

[۳]– نگاه: السلسله الضعیفه حدیث شماره (۹۷۵).

[۴]– نگاه: تهذیب التهذیب (۱۰/۱۴۶).

[۵]– نگاه: مجمع الزوائد (۲/۳۲۷)، و السلسله الضعیفه (۸۶۳).

[۶]– نگاه: السلسله الضعیفه (۲۹۶۳).

[۷]– بخاری (۴۶۵)، و مسلم (۶۴۹) از ابو هریره این حدیث را روایت کرده‌اند.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …