قرآن همین اعتقادشان را شرک میداند، و تمام اعمال فوق را عبادت میشمارد. اغلب مشرکان جهان دارای همین عقیده شرکآمیز بودهاند، امّا تعداد مشرکانی که در ربوبیّت، مالکیّت، خالقیّت، رازقیّت و مدیریّت، برای خدا همتا و شریک قائل باشند، بسیار کم و اندک بودهاند تا جایی که میدانیم، هیچ قومی از مشرکین تا کنون معبودان خود را با خداوند برابر نپنداشتهاند.
قرآن کریم حتّی درباره مشرکان عرب تصریح دارد که هر گاه آنان در مسافرتهای دریایی سوار کشتی میشدند و مورد هجوم امواج سهمگین دریا قرار میگرفتند، تمام معبودان را فراموش کرده و فقط خدای واحد قهّار را میخواندند و تنها به او امید میبستند و پناه میبردند.
به هر حال از آیات قرآن کریم، معلوم است که آنها همزمان با عبادت خدای بزرگ و برتر، و کرنش و تعظیم در برابر او، معبودان دیگر خدا را نیز عبادت میکردند و در برابر آنها اظهار عجز و ناتوانی و خشوع مینمودند؛ چرا که معتقد بودند آنها اختیاراتی از قبیل: دفع بلا، اعطای فرزند، شفای مریض و…را دارند و میتوانند دعایشان را به خدا برسانند. قرآن کریم بر همین عقیده ضربت سختی وارد نموده و میگوید: احدی را نباید به جز خدا، گرداننده امور، مالک نفع و ضرر، خالق و رازق تصوّر نکنند و در عبادت و صفات، کسی را شریکش نسازند و کسی هم جز با ایمان به حق و عمل صالح نمیتواند به خدا تقرّب پیدا کند.
تمام این شبهات بدین خاطر است که خدا را به درستی نشناختهاند، و لذا او را با خلق مساوی قرار میدهند! آیا کسی که خلق میکند با کسی که خلق نمیکند و خود مخلوق است، برابر و شایسته پرستش است؟! آیا زنده با مرده تفاوتی ندارد؟! آیا کسی که میداند و از همه چیز باخبر است، با کسی که نمیداند فرقی ندارد؟!
پس کسی باید پرستش شود و به او توجّه گردد که خلق میکند، روزی میدهد، مالک همه چیز است، تولّد و پرورش و تندرستی و همه و همه چیز در دست اوست و کسی در این خصوصیّات، با او شریک نیست:
[ اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده، به تحقیق خواهند گفت: خدا! بگو: آیا چیزهایی را که به جز خدا به فریاد میخوانید، چنین میبینید که اگر خدا بخواه زیان و گزندی به من برساند، آنها بتوانند آن زیان و گزندش رابرطرف سازند؟ و یا اگر خدا بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد، آنها بتوانند جلو لطف و مرحمتش را بگیرند و آن را باز دارند؟ بگو: خدا مرا بس است. توکّلکنندگان، تنها بر او تکیه و توکّل میکنند و بس ] … [ اگر از آنان بپرسی: چه کسی خود آنها را آفریده، قطعاً میگویند: خدا! پس چرا (از عبادت خدا) منحرف میشوید و (متوجّه پرستش چیزهای دیگری میگردید؟!) ] … [ بگو: چه کسی از آسمان به شما روزی میرساند؟ چه کسی بر گوش و چشمها تواناست؟ چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ چه کسی امور را تدبیر میکند؟ قطعاً خواهند گفت: خدا! پس بگو: (حال که به تمام این چیزها اقرار میکنید) چرا (تنها خدا را عبادت نمیکنید و فقط از او) نمیترسید؟! آن، خداست که پروردگار حقیقی شماست (و اوست که چنین است که خود قبول دارید. پس پرستش او نیز حق است و پرستش غیر او، باطل). آیا سوای حق جز گمراهی است؟ پس چگونه از راه به در برده میشوید؟! ] … [ بگو: زمین و تمام کسانی که در آن هستند، از آنِ کیستند اگر میدانید؟ خواهند گفت: از آنِ خدایند. بگو: پس چرا نمیاندیشید؟! بگو: چه کسی مالک آسمانهای هفتگانه و صاحب عرش عظیم است؟ بلافاصله خواهند گفت: از آنِ خداست. بگو پس چرا (تنها از خدا) نمیترسید؟! بگو: چه کسی فرماندهی بزرگ همه چیز را در دست دارد و او کسی باشد که (به همه) پناه دهد و کسی را (هم نمیتوان) از (عذاب) او پناه داد اگر چنانچه راست میگویید؟ خواهند گفت: از آنِ خداست. بگو: پس چگونه گول و فریب میخورید و جادو میشوید؟! ] … [ خدا کسی است که شما را آفریده، سپس به شما روزی بخشیده است. بعد شما را میمیراند و سپس دوباره زندهتان میگرداند. آیا در میان شرکاء و معبودانتان کسی هست که چیزی از این کارها را انجام دهد؟ خدا دورتر و برتر از این است که برایش شریک قائل شوند ] … [ آن خدا و پروردگار شماست. جز او خدایی نیست، و او خالق همه چیز است. پس وی را باید عبادت کنید و همو حافظ و مدبّر همه چیز است ] …
در حدیثی قدسی نیز آمده است: «إننی و الإنس و الجن فی نبإ عجیب أخلق و یعبد من غیری و أرزق و یشکر سوای».
«داستان من با بندگانم از انس و جنّ بسیار شگفتانگیز است! من خلق میکنم، امّا غیر از من پرستیده میشود. من روزی میدهم، ولی غیر از من سپاسگزرای میشود».