شبهاتی پیرامون‌ عقاید شرک‌ آمیز توده مردم‌ (۳)

و در همین‌ مورد به‌ پیامبرش‌ صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

{لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ} … {وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا} .

 [ هیچ‌ امری‌ در دست‌ تو (ای‌ پیامبر) نیست‌. خداوند یا توبه‌ آنان‌ را می‌پذیرد و یا آنها را عذاب‌ می‌دهد ] … [ و از او طلب‌ استغفار کن‌؛ زیرا که‌ او بسیار توبه‌پذیر است‌ ] …

در این‌ جهان‌ هستی‌، کسی‌ را همچون‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم در مقام‌ و تقرّب‌ به‌ درگاه‌ خداوند نمی‌یابیم‌ که‌ همانند او باشد. امّا چنان‌ که‌ می‌بینیم‌ خداوند اجازه‌ نداده‌ که‌ حتّی‌ در زمان‌ حیاتش‌، برخی‌ از گناهکاران‌ برای‌ استغفار و توبه‌ و یا نجات‌ از عذاب‌ الهی‌ به‌ او متوسّل‌ و پناه‌ آورند، و به‌ او می‌فرماید: هیچ‌ کاری‌ در دست‌ تو نیست‌. این‌ من‌ هستم‌ که‌ یا آنها را می‌بخشم‌ و یا عذاب‌ می‌دهم‌! تو خود نیز برای‌ استغفار و طلب‌ بخشش‌، باید به‌ من‌ روی‌ بیاروی‌!

پس‌ اینکه‌ مرد گناهکار حالتی‌ دارد که‌ به‌ خاطر آن‌، هیچ‌ دعایی‌ از او پذیرفته‌ نمی‌شود، مسلّماً دعای‌ غیر او نیز برایش‌ پذیرفته‌ نمی‌شود، حتّی‌ اگر دعاکننده‌ سرور تمامی‌ انبیاء :  و گل‌ سر سبد مقرّبان‌ درگاه‌ خدا باشد!! مگر نمی‌بینیم‌ که‌ استغفار پیامبر ۶  برای‌ عبداللّه‌ بن‌ أبی‌ منافق‌ درجه‌ اوّل‌ مدینه‌ و سردسته‌شان‌ چگونه‌ رد شده‌ است‌!

{إِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّهً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ} .

[ می‌خواهی‌ برایشان‌ طلب‌ استغفار کن‌ یا نکن‌! اگر چنانچه‌ هفتاد بار هم‌ برایشان‌ طلب‌ استغفار و آمرزش‌ کنی‌، هرگز خداوند آنان‌ را نمی‌بخشد!! ] …

 چنانچه‌ زمانی‌ که‌ خواست‌ برای‌ مادرش‌، و یا بنا بر روایت‌ دیگر برای‌ عمویش‌، ابوطالب‌ که‌ اگر چه‌ تا آخر عمرش‌، حامی‌ و پشتیبانش‌ بود، امّا همچنان‌ بر دین‌ پدران‌ خود باقی‌ ماند و ایمان‌ نیاورد طلب‌ استغفار کند، خداوند این‌ چنین‌ او را نکوهش‌ فرمود:

{مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کَانُوا أُولِی‌ قُرْبَی‌}.

[ برای‌ پیامبر و مؤمنان‌ شایسته‌ نیست‌ که‌ برای‌ مشرکین‌ طلب‌ استغفار کنند، هر چند که‌ خویشان‌ و نزدیکانشان‌ باشند! ] …

امّا تمام‌ بندگان‌ و خصوصاً مسلمانان‌ و توده‌ مردم‌ حق‌ دارند، بلکه‌ بر آنها واجب‌ است‌ که‌ خداوند را بدون‌ واسطه‌ بخوانند و در این‌ نوع‌ عبادت‌ دعا و استغاثه‌ هرگز هیچ‌ مخلوقی‌ را مورد نظر قرار ندهند.

البته‌ این‌ درست‌ است‌ که‌ اجابت‌ دعا، مقتضای‌ اخلاص‌ و تقوا می‌باشد، ولی‌ این‌ مطلب‌ با مسئله‌ مورد بحث‌ ما هیچ‌ رابطه‌ای‌ ندارد. آیا خیال‌ می‌کنید کسی‌ که‌ فاقد حرارت‌ و صداقت‌ و اخلاص‌ و تقواست‌، اگر به‌ مرده‌ و صاحب‌ ضریحی‌ پناه‌ ببرد، در عوض‌ آنها را نزد او می‌یابد؟! آیا او به‌ وی‌ صداقت‌ و تقوا می‌دهد؟! به‌ راستی‌ که‌ این‌ پنداری‌ است‌ باطل‌ و در دین‌ خدا چیزی‌ را نمی‌یابیم‌ که‌ آن‌ را تأیید و تأکید کند و بلکه‌ با آن‌ کاملاً مقابله‌ و مبارزه‌ می‌نماید.

و اینکه‌ می‌گویند: چون‌ انبیاء و اولیاء و افراد صالح‌، بندگان‌ مقرّب‌ و آبرومند خدا هستند و در طول‌ راه‌ خداوند حرکت‌ می‌کنند، پس‌ به‌ فریاد خواندن‌ و توسّل‌ به‌ آنان‌ شرک‌ نیست‌ و ایرادی‌ هم‌ ندارد! جواب‌ این‌ است‌ که‌:

 آنان‌ در موضع‌ رسالت‌ و وظایف‌ و تکالیف‌ خود، در طول‌ راه‌ خداوند حرکت‌ کرده‌اند؛ نه‌ در مقام‌ خدایی‌ و پروردگاری‌! زیرا وقتی‌ سخن‌ از مقام‌ الوهیّت‌ خداوند به‌ میان‌ بیاید، دیگر طول‌ و عرض‌ راه‌ خداوند معنایی‌ ندارد، جز آن‌ که‌ بگوییم‌ وارد حوزه‌ شرک‌ و خرافات‌ شده‌اند!

 انبیاء و اولیاء و صلحاء و همه‌ و همه‌ مخلوق‌ خدا هستند و محدود به‌ زمان‌ و مکان‌. بنابراین‌ همانند خدا نمی‌توانند نیّات‌ و نداها و اصوات‌ بندگان‌ را چه‌ بلند بگویند و چه‌ آهسته‌ بشنود، و خداوند نیز این‌ صفات‌ و این‌ ویژگیها را به‌ هیچ‌ احدی‌ نداده‌ و نمی‌دهد! خداوند به‌ پیامبرش‌ ۶  هر چند در اینجا مراد از مردگان‌، آن‌ گمراهانی‌ است‌ که‌ هرگز نمی‌خواهند هدایت‌ می‌شوند می‌فرماید:

{وَ مَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی‌ الْقُبُورِ}.

 [ (ای‌ پیامبر) تو هرگز نمی‌توانی‌ کسانی‌ را که‌ در قبرها هستند، شنوا سازی‌! ] …

خداوند می‌فرماید: مرا با نامهای‌ نیکو و صفاتم‌ بخوانید، و نامها و صفاتم‌ را به‌ کسی‌ اختصاص‌ ندهید؛ زیرا استغاثه‌ و به‌ فریاد خواندن‌ غیر خدا، در حقیقت‌ الحاد و انکاری‌ است‌ در نامها و صفات‌ نیکوی‌ الهی‌، و نیز برکندن‌ و انتزاع‌ قدرتی‌ است‌ از خداوند به‌ کس‌ دیگر، و در یک‌ جمله‌، لباس‌ الوهیّت‌ را بر تن‌ غیر خدا پوشاندن‌ است‌:

{وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی‌› فَادْعُوهُ بِهَا وَ ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی‌ أَسْمَائِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ}.

[ خدا دارای‌ زیباترین‌ نامهاست‌، پس‌ او را بدان‌ نامها بخوانید و به‌ ترک‌ کسانی‌ بگویید که‌ در نامها و صفات‌ خدا الحاد می‌کنند و به‌ تحریف‌ دست‌ می‌یازند (یعنی‌ صفات‌ خدا را برای‌ مخلوقات‌ هم‌ به‌ کار می‌برند). آنان‌ کیفر کار خود را خواهند دید ] …

 هر کس‌ چنین‌ کند و صفات‌ خدا به‌ غیر او اگر پیامبر هم‌ باشد نسبت‌ دهد، به‌ طور یقین‌ مشرک‌ شده‌ است‌، و شیاطین‌ به‌ کلّی‌ عقل‌ و درکش‌ را ربوده‌اند که‌ دیگر نمی‌تواند بین‌ خالق‌ و مخلوق‌، فرق‌ بگذارد و حتّی‌ مخلوق‌ را در برخی‌ صفات‌ از خالق‌ برتر و بالاتر بپندارد!

 عجب‌ است‌ از این‌ انسان‌ قرن‌ بیستم‌! که‌ علمش‌ فراگیر شده‌، ولی‌ بین‌ خالق‌ و مخلوق‌ نمی‌تواند فرقی‌ قائل‌ شود، و شیاطین‌ چنان‌ عقل‌ و دلشان‌ را تسخیر کرده‌اند که‌ حیران‌ و سرگردان‌ شده‌اند:

{قُلْ أَنَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُنَا وَ لَا یَضُرُّنَا وَ نُرَدُّ عَلَی‌› أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَئ’نَا اللَّهُ کَالَّذِی‌ اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی‌ الْأَرْضِ حَیْرَانَ  لَهُ}.

 [ بگو: آیا چیزی‌ غیر از خدا را بخوانیم‌ که‌ نه‌ سودی‌ به‌ حال‌ ما دارند و نه‌ زیانی‌؟! و آیا پس‌ از آن‌ که‌ خداوند ما را هدایت‌ بخشیده‌ است‌، به‌ عقب‌ بازگشت‌ کنیم‌ (و دوباره‌ مشرک‌ شویم‌)، همچون‌ کسی‌ که‌ شیاطین‌ او را در بیابانها ویلان‌ و سرگردان‌ به‌ دنبال‌ خود کشند؟! ]…

و اینکه‌ می‌گویند: توسّل‌ و استعانت‌ به‌ صاحبان‌ قبور اشکالی‌ ندارد؛ زیرا تأثیر صاحبان‌ قبور قویتر از تأثیر زندگان‌ است‌ و آنها دارای‌ قدرتی‌ هستند که‌ از خداوند گرفته‌اند و لذا می‌توانند به‌ فریاد درماندگان‌ برسند، مریضان‌ را شفا دهند، به‌ نازایان‌ و عمیقان‌ فرزندی‌ ببخشند! جواب‌ چنین‌ است‌:

این‌ عقیده‌ درست‌ مانند عقیده‌ و گفتار مشرکین‌ جاهلی‌ پیش‌ از اسلام‌ می‌باشد. قرآن‌ تصریح‌ دارد که‌ آنها، همزمان‌ با اعتقاد به‌ خداوند متعال‌ و اینکه‌ خالق‌ و مالک‌ و رازق‌ و پناه‌دهنده‌ و مدبّر و گرداننده‌ جهان‌ هستی‌ تنها اوست‌، معتقد بودند که‌ معبودان‌ دیگرشان‌، اگر چه‌ خود مخلوق‌ و آفریده‌ خداوند هستند، ولی‌ رابطه‌ آنها از لحاظ‌ قرب‌ و نزدیکی‌ با خداوند طوری‌ است‌ که‌ اگر بخواهند می‌توانند به‌ کسی‌ چیزی‌ داده‌، یا از او پس‌ گیرند و یا فقیرش‌ گردانند. قدرت‌ دارند که‌ بیماری‌ را شفا دهند و اگر خواسته‌ باشند، می‌توانند به‌ کسی‌ فرزند هم‌ عطا کنند.

آنها می‌گفتند: خدایان‌ ما این‌ گونه‌ اختیارات‌ جزئی‌ را از طرف‌ خداوند بزرگ‌ دارند. به‌ همین‌ دلیل‌، به‌ آنها متوسّل‌ می‌شویم‌ تا ما را به‌ خدا نزدیک‌ سازند و لذا برای‌ خوشنود نگهداشتن‌ آنها، به‌ پایشان‌ قربانی‌ می‌کنیم‌، ایشان‌ را طواف‌ می‌کنیم‌، به‌ خاطرشان‌ نذر و صدقه‌ می‌دهیم‌ و از آنها حوایج‌ و دعاهای‌ خود را می‌طلبیم‌ و آنها نیز برایمان‌ برآورده‌ می‌سازند:

{مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی‌ اللَّهِ زُلْفَی‌} …{وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُمْ وَ لَا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هَـ’ؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ}.

[ ما آنان‌ را عبادت‌ نمی‌کنیم‌، مگر بدان‌ خاطر که‌ ما را به‌ خدا نزدیک‌ گردانند ] … [ آنها غیر از خدا چیزهایی‌ را می‌پرستند که‌ نه‌ اصلاً بدیشان‌ زیان‌ می‌رسانند و نه‌ سودی‌ عایدشان‌ می‌سازند و می‌گویند: اینها واسطه‌های‌ ما نزد خدایند! ] …

مقاله پیشنهادی

شبهه مخالفان حدیث و آیه «در کتاب هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم»

یکی دیگر از شبه‌هایی که مطرح می‌کنند فهم آن‌ها از فرموده‌‌ی خداوند و این آیه …