اینکه میگویند: ما وجود خدا را در همه جا قبول داریم و او را نیز یگانه میدانیم و لیکن چون ما بندگانی عاصی و گناهکاریم و در پیشگاه خدا از کثرت گناه روسیاه هستیم، نمیتوانیم مستقیماً و شخصاً به خداوند متوسّل و پناه ببریم، لذا یکی از مقرّبان درگاه الهی را در دعاهایمان میخوانیم تا آنان واسطه بین ما و خدا شوند و حاجات ما را به عرض خداوند ـ متعال ـ برسانند!!
این سخنی است که هرگز در اسلام، اصل و اساسی نداشته است. خداوند میفرماید: من نزدیکم و مرا بخوانید و به شما پاسخ میگویم، و در آن هیچ قید و شرطی همچون این که، گناهکار و عاصی نمیتواند مرا بخواند، نفرموده است، بلکه فرموده است: همه بندگانم، چه عاصی و چه متّقی و فرمانبردار میتوانند مرا بخوانند و نفرموده که مقرّبان درگاهم را بخوانید!
ما موقعی که آیات قرآن را بررسی میکنیم، میبینیم کسانی دست به دعا شدهاند و خداوند یگانه را به فریاد خواندهاند که در بزرگترین گناهان که کفر و شرک است غرق شدهاند و با این وجود هم خداوند دعایشان را اجابت کرده است.
ابلیس! مظهر کفر و شرک و پلیدی که نزد خدا و همه مؤمنان ملعون است و از فرمان خدا متکبّرانه رویگردان شد، مستقیماً در پیشگاه خداوند دعا کرد ودعایش هم مورد اجابت واقع شد:
[ ابلیس (دست به دعا شد و) گفت: پروردگارا! مرا تا روزی که مردم در آن زنده میشوند، مهلت ده! (خداوند در جواب دعایش) فرمود: (درخواست و دعای تو قبول است و) هماینک تو از مهلتیافتگانی تا روزی که زمان آن (پیش خدا) معلوم است ]…
مگر همان مشرکان جاهلی، در مواقع گرفتاریها و ناراحتیها خدا را نمیخواندند و دعایشان هم، مگر پذیرفته نمیشد؟! آری! آنها نیز همچون سایر بندگان خدا، مستقیماً در پیشگاه خداوند دعا میکردند و دعایشان مورد اجابت قرار میگرفت:
[ خدا را خالصانه به فریاد خواندند و عبادت و فرمانبرداری را تنها از او دانستند (و کسی را در خواندن با او نخوانند و گفتند:) اگر ما را از این حال نجات دهی، از زمره سپاسگزاران خواهیم بود (و دیگر به کسی روی نمیآوریم و هرگز جز تو کس دیگری را به فریاد نمیخوانیم). امّا هنگامی که (دعایشان اجابت شد و) خدا آنها را نجات داد، ناگهان به ناحق در زمین شروع به ظلم و فساد میکردند ] …
…و آیات بسیار دیگر…آیا واقعاً معقول است که عاصیان و گناهکاران مسلمان، از حقّی محروم شوند که شیطان و یاران و پیروانش از آن استفاده کردهاند و محروم نشدهاند؟! بیگمان هر مسلمانی که مرتکب گناه و خطایی شده باشد، بر او واجب است که به زودی و با شتاب، مستقیماً و شخصاً، بدون واسطه قرار دادن دادن پیامبران، اولیاء و هر کس و هر چیز دیگری، به تنها پناهگاه خود پناه برد و دعایش را مستقیماً به او عرضه دارد که نزدیکترین کس به اوست:
[ پس استغفار کنید و به سوی او برگردید و توبه نمایید؛ زیرا پروردگارم نزدیک و اجابتکننده دعاهاست ] … [ پس مستقیماً به سوی او روی آورید و استغفار کنید و وای بر مشرکین (که چنین نمیکنند!) ] … [ و کسانی که گناهان آشکار و بزرگ و کوچک انجام میدهند و بر خود چنین ظلم میکنند، خدا را به یاد میآورند (نه کس دیگری را!). پس از خدا برای گناهانشان طلب بخشش و مغفرت میکنند، و چه کسی غیر از خدا گناهان را میبخشد؟! ] …
و امّا اینکه میگویند: اموات و صاحبان قبوری را که آنها را میخوانیم و بدانها متوسّل میشویم، خدا و پروردگارشان نمیدانیم، بلکه معتقدیم آنها نیز مخلوقاتی مثل ما بوده، ولی چون به خداوند نزدیک هستند، میتوانند به خاطر مقام و منزلتشان، بین ما و خداوند واسطه باشند!!
جهالت و بیمعرفتیشان نسبت به خدا، باعث شده که گمان کنند خداوند مثل پادشاهان جبّار و حکّام ستمگر، یا دستگاههای قدرت امروزیشان است که نمیتوان بدون واسطه، به حضورش راه یافت و ارتباط برقرار کرد. چنین مدّعیانی حقیقتاً خدای واحد قهّار را نشناختهاند و فکر میکنند که کاملاً هدایت یافتهاند:
[ از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ زیرا از رحمت خدا مأیوس نمیشوند، مگر قوم کافران ] …
خداوند در آیات زیادی خود را «عفوّ»، «رئوف»، «غفور»، «رحیم» و…معرفی فرموده و به بندگانش اجازه داده است، هر وقت که گناهی مرتکب شدند، ناامید نشوند و بلکه به سوی خدا برگردند و مستقیماً از او بخشش و طلب عفو و مغفرت نمایند که خداوند چنین کاری را دوست دارد و با آغوش باز میپذیرد! چنانچه خود میفرماید: من توبهکنندگان را ـ کسانی که به سوی خدا برمیگردند و با آب پاک توبه، آلودگیهای گناهان را از خود میزدایند ـ دوست دارم! همچنین بندگان خود را بیش از طاقت و تواناییشان مکلّف نساخته و نفرموده که هرگز نباید گناه و اشتباه کنند! بلکه خواسته است تا جایی که میتوانند و برایشان مقدور است، از گناه دوری کنند: