دعای استفتاح، آمین گفتن، خواندن مقداری از قرآن بعد از سورهی فاتحه در نماز صبح و دو رکعت اول نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء، و آشکارا خواندن در نمازهای جهری و پنهان خواندن در نمازهای سری، و چند دفعه تسبیح را تکرار کردن در رکوع و سجود، بلند کردن دستها در جای خودش و قرار دادن دست راست بر نماز با ترک عمدی یکی از ارکان گذشته و خوردن و نوشیدن و سخن گفتن و قهقهه کشیدن و حرکات زیادی و غیرضروری باطل میشود.
در حدیث ابوهریره ذکر شد که پیامبر صلی الله علیه و سلم خطاب به فردی که اشتباه کرده بود فرمود:
«صلّ فإنک لم تصلّ». [رواه مسلم].
«نمازت را دوباره بخوان، چون تو نماز نخواندهای. آن مرد در آن نماز دو رکن آرام گرفتن و اعتدال را ترک کرده بود».
در حدیث دیگر میفرماید:
«إن فی الصلاه لشغلاً» [متفق علیه].
«نماز خواندن مانع سخن گفتن است».
و در حدیث معاویه بن حکم سلمی میفرماید:
«إِنَّ هَذِهِ الصَّلَاهَ لَا یَصْلُحُ فِیهَا شَیْءٌ مِنْ کَلَامِ النَّاسِ إِنَّمَا هُوَ التَّسْبِیحُ وَالتَّکْبِیرُ وَقِرَاءَهُ الْقُرْآنِ». [رواه مسلم].
«به راستی در این نماز هیچ چیز از سخنان مردم، شایستهی گفتن نیست بیگمان نماز عبارت است از تسبیح و تکبیر و قرائت قرآن». [مسلم آن را روایت کرده است].
یا حدیث:
«لا یقطع الصلاه الکشر، وإنما یقطعها القهقه». [أخرجه إبن أبی شیبه و عبدالرزاق].
«نماز با نیشخند باطل نمیگردد، بلکه با قهقهه کشیدن باطل میشود».
روی دست چپ در قیام، از سنتهای نماز به شمار میآیند.
آیهی ۹۸ سورهی نحل به سنت بودن استعاذه اشاره میفرماید:
﴿فَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ ٩٨﴾ [النحل: ۹۸].
«هنگامی که خواستی قرآن بخوانی، از وسوسههای شیطان مطرود (از رحمت یزدان) به خدا پناه ببر (تا اهریمن تو را از فهم معنی قرآن و عمل بدان باز ندارد)».
یا حدیث جبیر بن مطعم که میگوید: از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم که فرمود:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّیْطَانِ، مِنْ هَمْزِهِ، وَنَفْثِهِ، وَنَفْخِهِ». [رواه نسائی و إبن أبی شیبه].
«خدایا از شیطان رانده شده و اغوا و افسون و غرور او به تو پناه میبرم».
همچنین حدیث ابی سعید خدری از رسول خدا صلی الله علیه و سلم که فرمود:
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ مِنْ هَمْزِهِ وَنَفْخِهِ وَنَفْثِهِ». [رواه أبوداوود والنسائی والترمذی].
«به خدای شنوا ودانا پناه میبرم از شیطان رانده شده، و اغواگری و غرور و افسون او». [ابوداوود و نسائی و ترمذی آن را روایت کردهاند].
یا دعای افتتاح که در حدیث ابوهریره آمده است: پیامبر صلی الله علیه و سلم میان الله اکبر تحریم و خواندن سورهی فاتحه اندکی سکوت و توقف اختیار میفرمود، از آن سکوت پرسیدم وگفتم: پدر و مادرم فدایت در این مدت توقف و سکوت چه چیزی میگویی؟ فرمود: میگویم:
«اللَّهُمَّ بَاعِدْ بَیْنِی وَبَیْنَ خَطَایَاىَ کَمَا بَاعَدْتَ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، اللَّهُمَّ نَقِّنِی مِنَ الْخَطَایَا کَمَا یُنَقَّى الثَّوْبُ الأَبْیَضُ مِنَ الدَّنَسِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْ خَطَایَاىَ بِالْمَاءِ وَالثَّلْجِ وَالْبَرَدِ». [رواه البخاری].
«خداوندا! بین من و خطاهایم فاصله بیانداز همچنانکه بین مشرق و مغرب فاصله انداختی، خداوندا! مرا از گناهانم پاک کن همچنانکه لباس سفید از چرک و آلودگی پاک میشود، خداوندا! مرا از خطاهایم با برف و آب و تگرک بشوی». [بخاری آن را روایت کرده است].
در مورد سنت بودن آمین گفتن بعد از سورهی فاتحه حدیث ابوهریره است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:
«إِذٰا قٰالَ الْإِمٰامُ: ﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ﴾. فَقُولُوا: آمین. فَإِنَّ مَنْ وٰافَقَ قَوْلُهُ قَوْلَ الْمٰلائِکَهِ غُفِرَ لَهُ مٰا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ». [متفق علیه].
«هرگاه امام جماعت در خواندن فاتحه به ﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ﴾ رسید بگویید: آمین، چون آمین گفتن هر کس با آمین گفتن ملائکه و فرشتگان هماهنگ باشد، گناهان پیشین او آمرزیده میشود». [بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند].
دلیل خواندن مقداری از قرآن بعد از سورهی فاتحه حدیث ابو قتاده است که گفت:
«کان النبی صلی الله علیه و سلم یقرأ فی الرکعتین الأولین من صلاه الظهر بفاتحه الکاب وسورتین، یطول فی الأولی ویقصر فی الثانیه، ویسمع الآیه أحیانا، وکان یقرأ فی العصر بفاتحه الکتاب وسورتین، وکان یطول فی الرکعه الأولی من صلاه الصبح ویقصر فی الثانیه».
«پیامبر صلی الله علیه و سلم در دو رکعت اول نماز ظهر فاتحه و دو سوره میخواند که رکعت اول را طولانی و دومی را کوتاهتر میکرد، و گاهی آیه را طوری میخواند که ما آن را میشنیدیم. و در نماز عصر فاتحه و دو سوره را قرائت میکرد، و رکعت اول نماز صبح را طولانی و رکعت دوم را کوتاهتر میخواند».
دلیل بلند کردن دستها در رکوع و بلند شدن از آن، حدیث سالم بن عبدالله از عبدالله بن عمر است:
«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم کَانَ یَرْفَعُ یَدَیْهِ حَذْوَ مَنْکِبَیْهِ إِذَا افْتَتَحَ الصَّلاَهَ، وَإِذَا کَبَّرَ لِلرُّکُوعِ، وَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّکُوعِ رَفَعَهُمَا کَذَلِکَ أَیْضًا».
«پیامبر صلی الله علیه و سلم وقتی شروع به نماز میکرد دستهایش را تا مقابل شانههایش بلند میکرد، و هنگام تکبیر گفتن برای رکوع و بلند شدن از آن نیز همین کار را انجام میداد».
دلیل قرار دادن دست راست بر روی دست چپ، حدیث سهل بن سعد است که گفت: به مردم دستور داده میشد، که در نماز دست راستشان را روی ساعد چپشان قرار دهند. [بخاری آن را روایت کرده است].
و این حدیث ابو داوود و نسائی از وائل بن حجر که:
«ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ الْیُمْنَى عَلَى ظَهْرِ کَفِّهِ الْیُسْرَى وَالرُّسْغِ وَالسَّاعِدِ».
«سپس دست راست خود را بر پشت دست و مچ و بازوی چپ نهاد».
و در روایت مسلم از وائل آمده است که: سپس هنگام وارد شدن به نماز دستهایش را بلند میکرد، آنگاه لباسش را جمع میکرد و سپس دست راستش را بر روی دست چپ میگذاشت.
دلیل قرار دادن ستر حدیث مسلم است که میفرماید:
«إِذَا وَضَعَ أَحَدُکُمْ بَیْنَ یَدَیْهِ مِثْلَ مُؤْخِرَهِ الرَّحْلِ فَلْیُصَلِّ وَلاَ یُبَالِ مَنْ مَرَّ وَرَاءَ ذَلِک».
«هرگاه یکی از شما چیزی را به اندازهی پشتی پالان شتر روبروی خود قرار دهد و نمازش را بخواند، اگر کسی هم از آنسوی آن عبور کند مهم نیست».
امام نووی میفرماید: این حدیث دال بر سنت بودن ستر است، و بیان میکند که حداقل ستر، پالان شتر است، که سه زراع طول دارد، بنابراین با هر چیزی که سه زراع باشد این سنت به جای آورده میشود.
نافع از عبدالله روایت میکند که پیامبر صلی الله علیه و سلم بعضی مواقع نیزهی خود را در زمین فرو میکرد و رو بدان نماز میخواند همچنین از نافع روایت شده است که هنگام بیرون رفتن از شهر برای ادای نماز عید نیزه را همراه خود آورد و آن را در زمین نصب کرد و رو به آن نماز را اقامه فرمود، بیشتر اوقات حضرت صلی الله علیه و سلم در سفر این کار را انجام میداد و بعدها امرا نیز این کار را انجام میدادند. (بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند).