رسول الله صلی الله علیه وسلم به همسرش بسیار با وفا بودند، و حقش را حفظ می کردند، و گذشته اش با او را فراموش نمی کردند:
رسول الله صلی الله علیه وسلم در زمان حیات خدیجه و بعد از وفاتش آنچنان او را تمجید می کرد که غیر از او را آنچنان تمجید نمی کرد، و بر بازگو کردن فضایلش و جایگاهش در قلبش حتی پس از وفاتش حریص بود.
از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت: «مَا غِرْتُ عَلَى أَحَدٍ مِنْ نِسَاءِ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم، مَا غِرْتُ عَلَى خَدِیجَهَ، وَمَا رَأْیْتُهَا وَلکِنْ کَانَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم یُکْثِر ذِکْرَهَا وَرُبَّمَا ذَبَحَ الشَّاهَ ثُمَّ یُقَطِّعُهَا أَعْضَاءً، ثُمَّ یَبْعَثُهَا فِی صَدَائِقِ خَدِیجَهَ؛ فَرُبَّمَا قُلْتُ لَهُ: کَأَنَّهُ لَمْ یَکنْ فِی الدُّنْیَا امْرَأَهٌ إِلاَّ خَدِیجَهُ فَیَقُولُ: إِنَّهَا کَانَتْ، وَکَانَتْ، وَکَانَ لِی مِنْهَا وَلَدٌ» [بخاری: ۳۸۱۸؛ مسلم: ۲۴۳۵].
(با وجود اینکه خدیجه را ندیده بودم بر هیچ کدام از زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم مانند او رشک نمی بردم، اما پیامبر صلی الله علیه وسلم- بسیار او را یاد می کرد، و گاهی اوقات می شد گوسفندی را ذبح می کرد و آن را تکه می کرد، و سپس میان دوستان خدیجه تقسیم می کرد؛ برخی اوقات می گفتم: گویی در دنیا بجز خدیجه هیچ زن دیگری وجود ندارد، می فرمود: «او چنین و چنان بود، و من از او فرزندانی دارم»).
ایشان صلوات الله وسلامه علیه از یاد آوری، و تمجید بر او با وفاتش دست بر نداشت، بلکه پس از وفاتش ادامه یافت، و می فرمود: «إِنَّهَا کَانَتْ، وَکَانَتْ او چنین و چنان بود»، یعنی: دارای فضیلت، و عاقل و…. بود.
«وَکَانَ لِی مِنْهَا وَلَدٌ و من از او فرزندانی دارم»، تمامی فرزندان پیامبر صلی الله علیه وسلم از خدیجه بود، مگر ابراهیم که از ماریه بود.
و فرزندان پیامبر که بر آنها اتفاق است عبارت اند از: قاسم، و چهار دخترش: زینب، سپس رُقیه، سپس ام کلثوم، سپس فاطمه، و عبد الله پس از بعثت به دنیا آمد، به او گفته می شد: طاهر و طَیِّب (پاک و پاکیزه).
رسول الله صلی الله علیه وسلم او را یاد آور می شد و تمجید می کرد، و برایش استغفار می کرد، از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت: «کان رسول الله صلى الله علیه و سلم إذا ذکر خدیجه لم یکن یسأم من ثناء علیها والاستغفار لها»[طبرانی المعجم الکبیر ۱۶/۳۱۹؛ و هیثمی در المجمع الزوائد آن را حسن دانسته است].
(رسول الله صلی الله علیه وسلم هرگاه خدیجه را بیاد می آورد، از تمجید و استغفار برای او خسته نمی شد).
و هنگامی که به حالات مردم در این زمانه می نگری عجیب ترین عجایب را می بینی، می بینی یک مرد که همسرش وفات یافته، و با همسری دیگر ازدواج کرده است، همسر جدید خود را تمجید می کند، و کارهای همسر متوفایش را نکوهش می کند، و می گوید او چنین و چنان بود.
یا زمانی که از هم طلاق گرفته و جدا می شوند، هرجا نشست زنش را نکوهش می کند، و می گوید بسیار بر او صبر کرده، و طلاقش نداده مگر پس از اینکه صبرش لبریز شده است، او را یاد نمی کند یا بیادش نمی آید مگر اینکه نکوهشش می کند.
همانگونه که بسیاری از مردان هرگز همسر خود را به خوبی یاد نمی کنند گرچه فضل و خوبی هایی بر او داشته باشد.