ابن عیینه از عمرو و ابن طاوس روایت می کند که عمر گفت: خداوند را به یاد کسی می آورم که از رسول خدا در مورد جنین چیزی شنیده است. پس حمل بن مالک بن نابغه برخاسته و گفت: میان دو کنیزم بودم که یکی از آنها به دیگری ضربه ای زد که در اثر آن جنین مرده ای از وی سقط شد. و رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد آن به غره قضاوت نمود.
پس عمر گفت: اگر این مساله را نمی شنیدیم، در این مورد به چیز دیگری قضاوت می کردیم. یا اینکه گفت: نزدیک بود در این مورد بر مبنای رای و نظر خود قضاوت کنیم. پس به دلیل وجود نص، اجتهاد خود را ترک نمود.
چنین عملکردی بر هر مسلمانی واجب است چرا که اجتهاد بر مبنای رای و نظر، فقط برای کسی مباح است که مصداق مضطر باشد چنانکه مردار و خون برای مضطر به هنگام ضرورت مباح می باشد: «فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (انعام: ۱۴۵) «اما کسیکه (به خوردن آنها) ناچار گردد، بی آنکه خواهان لذت آن باشد و یا زیاده روی و تجاوز کند (گناهی بر وی نیست) بیگمان پروردگارت آمرزنده مهربان است».
و زید بن ثابت بر این باور بود که نیازی نیست حائض زیارت کعبه را به هنگام حیض ترک کند تا اینکه طواف وداع را انجام دهد. و در این مورد او و عبدالله بن عباس با هم مناظره کردند. پس ابن عباس به او گفت: از فلان زن انصاری در این مورد سوال کن، آیا رسول الله صلی الله علیه و سلم او را اینگونه دستور داده است؟ پس زید از او سوال نمود و درحالی که می خندید بازگشت و گفت: تو راست می گویی».[۱]
با دقت و تامل در مواردی که ذکر شد و آنچه بیان می شود، تفاوت میان دیدگاه سلف و خلف را ملاحظه کن؛ ابوالحسن عبید الله کرخی می گوید: «هر آیه ای که با دیدگاه اصحاب ما مخالف باشد، یا تاویل می شود و یا اینکه منسوخ است و نیز هر حدیثی که با دیدگاه اصحاب ما مخالف باشد، تاویل می شود یا منسوخ است».[۲]
۲- مخالفت وی با نصوص ثابت در کتاب و سنت به خاطر تعصب مذهبی و مقدم داشتن رای محض بر آن؛ خداوند متعال می فرماید: «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِیناً» (احزاب: ۳۶) «هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیامبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و اراده ایشان باید تابع اراده خدا و رسول باشد). هرکس هم از دستور خدا و پیامبرش سرپیچی کند، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری می گردد».
و خداوند متعال به شدت از مخالفت با امر او و امر رسولش بر حذر داشته و هشدار داده است: «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیم» (نور: ۶۳) «پس کسانیکه با فرمان او مخالفت میکنند، باید بترسند از اینکه فتنه ایشان را فرا گیرد، یا عذابی دردناک به آنها برسد!».
و خداوند متعال مومنان را چنین توصیف می کند که بی درنگ امر الله و رسولش را اجابت می کنند و با رضایت و فرمانبرداری و پذیرش کامل بدان گردن می نهند. خداوند متعال می فرماید: «إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (نور: ۵۱) «سخن مؤمنان هنگامیکه به سوی الله و پیامبرش خوانده شوند تا میان آنها داوری کند، فقط این است که میگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم» و اینان همان رستگارانند».[۳]
چه بسا که چنین عملکردی بیشترین خطر و تاثیر را داشته باشد چراکه اساس دین و استواری آن پیروی از آیات و روایاتی است که از جانب الله و رسولش وارد شده اند و اساس کفر و جوهر آن رد نمودن آیات و روایاتی است که از سوی الله و رسولش آمده است.
[۱] – مانند این روایت را بخاری ذکر کرده است: ۱۷۵۸، ۱۷۵۹، کتاب الحج؛ اعلام الموقعین، ابن قیم: ۲/۲۷۹- ۲۸۴؛ با اندکی تصرف
[۲] – تاریخ التشریع الاسلامی، ص: ۳۲۴، محمد الخضیری
[۳] – نگا: بدعه التعصب المذهبی: ۱۳۹؛ شیخ محمد عید عباسی حفظه الله