«على بن إبراهیم عن أبیه عن النوفلی عن السکونی عن أبی عبد الله (ع) قال: « قال أمیر المؤمنین (ع) : بعثنی رسول الله صلى الله علیه وآله إلى المدینه فقال : لا تدع صوره إلا محوتها ، ولا قبرا إلا سویته ، ولا کلبا إلا قتلته».
یعنی : «با اسناد مذکور، از ابو عبدالله (علیه السلام) روایت است که فرمود: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: رسول الله (صلی الله علیه و آله) مرا به سوی مدینه فرستاد و فرمودند: صورتی (مجسمه ) را مگذار مگر این که آن را محو کنی ، و قبری را مگذار مگر این که صاف کنی و سگی را مگذار مگر این که بکشی».
الکافی للکلینی ، ج ۶ ، ص ۵۲۸ ح ۱۴ ؛ وسائل الشیعه للحر العاملی ، ج ۳ ، ص ۲۰۹ ح ۳۴۲۵٫
علامه خوئی در بیان حکم این حدیث می گوید: « أی جعلت القبر على غیر صوره التسنیم و التحدید. لکن الروایه ضعیفه لأن فی سندها النوفلی عن السکونی فلا یمکن الاستدلال بها على الحرمه، بل غایه الأمر أن یستدل بها على الکراهه بناء على التسامح فی أدلّه السنن» ، یعنی : «معنی حدیث این است که قبر را به صورت غیر مرتفع و معین قرار بده، لیکن سند این روایت ضعیف است ، زیرا در سندش نوفلی از سکونی می باشد ، ممکن نیست به آن در جهت حرمت استدلال نمود بلکه غایت امر بنا بر تسماح بر کراهت بدان استدلال می شود.» (موسوعه الإمام الخوئی، ج۹، ص ۳۲۹).
در پاسخ به این ایراد آقای خوئی می گوییم: اولاً سند «موثق» است چرا که رجال این حدیث از ثقات هستند. آقای محدث نوری می گوید: « و قال فخر المحققین فی الإیضاح: احتج الشیخ بما رواه عن السکونی فی الموثق عن الصادق (علیه السّلام) … و السند فی الکافی ، و الشیخ فی التهذیب عنه هکذا: علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن النوفلی عن السکونی ، و فیه شهاده بتوثیق السکونی و النوفلی و إبراهیم بن هاشم، و صرّح بذلک العلامه الطباطبائی، قال: و تبعه على ذلک ابن أبی جمهور فی درر اللآلی»، یعنی: «فخر المحققین در “الایضاح” گفته است: شیخ (کلینی) احتجاح کرده به آنچه روایت کرده او سکونی در “موثق” از صادق (علیه السلام) .. الخ، و سند در کافی می باشد، و شیخ (طوسی) در تهذیب از او روایت نموده این چنین: علی بن ابراهیم ، از پدرش ، از نوفلی ، از سکونی ، و در آن گواهی بر توثیق سکونی ، نوفلی و ابراهیم بن هاشم می باشد و علامه طباطبائی بدان تصریح نموده است و گفته : ابن ابی جمهور در درر اللآلی بر آن تبعیت کرده است.» (خاتمه المستدرک، ج۴، صص ۱۵۹ – ۱۶۰).
ثانیاً خود آقای خوئی از تضعیف نوفلی از سکونی مراجعت نموده است و می گوید:«أنّ الحسین بن یزید النوفلی ثقه على الأظهر» ، یعنی : «حسین بن یزید نوفلی ، علی الظاهر ثقه و معتمد است.» (مبانی تکمله المنهاج، ج۴۲، ص ۳۳۲ ؛معجم رجال الحدیث، ج۴، ص ۲۳ ).
درباره ی حدیثِ «سکونی» نیز محدث نوری می گوید: « أمّا السکونی: فخبره إمّا صحیح أو موثق، و ما اشتهر من ضعفه فهو کما صرّح به بحر العلوم و غیره: من المشهورات التی لا أصل لها »، یعنی : «سکونی ، خبرش یا صحیح است و یا موثق ، و آنچه درخصوص ضعفش مشهور است همانطور که بحر العلوم و سایرین به آن تصریح نموده اند از مشهوراتی می باشد که اصل و اساسی ندارند.» (خاتمه المستدرک، ج۴، ص ۱۶۰).
علامه محمد تقی مجلسی اول درباره ی سلسله اسناد « رواه الکلینی رضی الله عنه، عن علی بن إبراهیم عن أبیه، عن النوفلی، عن السکونی، عن أبی عبد الله علیه السلام … الخ » می گوید: «و کذلک جمیع ما یرویه المصنف عن السکونی فهو بهذا الإسناد (و على) ثقه (و أبوه) ممدوح کالثقه باعتماد القمیین، بل غیرهم على حدیثه، بل لم نجد أحدا یرد حدیثه، و کذلک (النوفلی) و ذکر بعض القمیین أنه غلا فی آخر عمره و لم یثبت (و السکونی) و إن کان المشهور أنه عامی، لکنه لثقته أجمع الطائفه على قبول حدیثه، بل الظاهر أنه شیعی یتقی من العامه لکثره روایته عن الصادق علیه السلام فی جمیع الأبواب.و یمکن أن یکون ذلک وجه الاتفاق».