چنانچه خداوند میفرماید:
﴿وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا ١٠﴾ [الشمس: ۱۰].
«به درستی زیانکار است آنکس که نفس خود را آلوده سازد».
نشانههای خسارت دنیوی عبارتاند از:
الف) ضعف و ناتوانی: کسی که نتواند طعم تربیت را به نفس اماره بچشاند و آن را بزیر تازیانۀ تزکیه بکشاند، بلکه آن را رها ساخته و در برابر ریاضت و تکالیف شرعی قرار ندهد، دچار ضعف اراده شده و همت و ارادۀ او در جنگ با نفس شکست میخورد.
ب) تردید و دودلی: چنین کسی توان ثبات و استقامت بر رای خود ندارد، هرگاه هم بخواهد تصمیم به انجام کاری نیک بگیرد، نفس او را به عمل خلاف آن تشویق میکند.
ج) ذلت و خواری: انسانی که بندۀ نفس اماره شد قدرت رهایی از زیر سلطۀ آن را ندارد. در نتیجه نفسش او را به مانند بردهای خوار و ذلیل به هر مکان و موقعیتی ناشایست میکشاند، وی چنان اسیر شهوات نفسی میشود که اگر همۀ مردم نیز ریشخندش کنند توان رهایی از این اسارت و حقارت را ندارد.
د- ترسویی: چنین انسانی همیشه از جانب نفس اماره به کنارهگیری و دوری از هرگونه تلاش در راه دین وادار میشود، و از هرچیزی که به آسایش و تنپروری او خدشهای وارد بکند، حذر کرده و به زندگی پر از ترس و خفّتبار خود ادامه میدهد.
ﻫ- فقدان شرم و حیا: آنکس که بنده و بردۀ نفس اماره است، همواره نفس او را به سوی شهوترانی فرامیخواند، قدرت مخالف با آن را نداشته و در نتیجه پردۀ حیا و عصمت او دریده میشود، به صورتی که در مقابل خداوند و در مقابل انسانها احساس شرمندگی نمیکند و ارزشی برای ایشان قایل نیست و مانعی برای شهوتبازی نمیبیند. اینگونه انسانها در قیامت نیز گرفتار بزرگترین خسارت میشوند، زیرا در دنیا در تربیت نفس و وادارکردن آن به اخلاص در برابر پروردگار کوتاهی کردهاند.
و- مجادله به هنگام حساب: همچون انسانی وقتی که در پیشگاه خالق خود ایستاد و حقایق را دید، درمییابد که چه خسارت عظیمی مرتکب شده است؛ پس ناچار به حیله و نیرنگ متوسل میشود و شروع به مجادله میکند، بلکه بتواند به زعم خود راهی برای تبرئه از جرایم و بزهکاریهایش بیابد. خداوند حال اینگونه افراد را چنین بازگو میکند:
﴿یَوۡمَ تَأۡتِی کُلُّ نَفۡسٖ تُجَٰدِلُ عَن نَّفۡسِهَا وَتُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ١١١﴾ [النحل: ۱۱۱].
«(قیامت) روزی است که هرکس میآید به دفاع از خود میپردازد، و به هر فردی پاداش آنچه کرده است به تمام و کمال داده میشود و به هیچکسی ستم نمیشود».
سید قطب رحمه الله در تفسیر این آیه میگوید: «آن روزی است که هر نفسی به کار خود مشغول است و به غیر از خود توجهی ندارد… این عبارت قرآن، یادآور هول و دهشتی است که انسانی را به خود مشغول داشته و برای رهایی از عذاب به مجادله میپردازد، غافل از این که جدال و مشغلت دیگر نفعی ندارد، چرا که آن روز، روز جزا و پاداش است».