- د/ امراء
در تاریخ بشریت از آدم تا این دم هیچ مکتب و دیانتی به زن آن جایگاه و مکانت و ارزش و بها و شرفی که لایق اوست را نداده است. تنها اسلام است که زن در سایهی عطف و شفقت آن سرآمد زندگی و انسانیت جامعه میگردد. در سایه این دین؛ زن یا مادری است که بهشت زیر پای اوست، و جامعه برای رسیدن به سعادت با کمال افتخار تاج فخر بر سرش میگذارد. و یا همسری است که نه تنها نصف زندگی اجتماعی را رسم میکند بلکه نقش اول در تربیت نسلهای آینده و ساختار جامعه را در دست دارد. و یا خواهر و یا دختری است که خدمت او بر جامعه قبل از اینکه مسئولیتی خانوادگی باشد فریضه و واجبی است دینی…
گویا اسلام گردش چرخ سنگین زندگی را بگردن مرد صبور و زحمتکش نهاده، و کمالیات و زیبائیها و نقش آفرینی آینده را در سایه آرامش خانه و خانواده بزن سپرده است. و همیشه زن سرباز گمنامی است که پشت هر ابرمردی در تاریخ نشسته است. و چه خوش گفتهاند که؛ اگر مرد جامعه را میسازد زن است که مرد را میسازد!
اعدام زن با طناب آزادی
زن همیشه در باتلاقهای عمیق دیانتهای خودساز بشری و مذاهب مسخ شده و تحریف گشتهی آسمانی موجودی ستمدیده و بیچاره بوده است. در این مذاهب بشری او بدرجها کمتر از یک انسان است.
اغریقیها او را چون کالایی در بازار خرید و فروش میکردند، رومانیان او را موجودی فاقد روح و روان دانسته، روغن داغ بر جسمش ریخته به ستون میبستند، و احیانا زنهای بیگناه را بر دم اسب میبستند و اسبان را چارنل میتاختند تا جان دهند! چینیان باستان زن را موجودی پلید تلقی میکردند که شوهرش حق داشت او را زنده بگور کند. و هندیها بر این باور بودند که زن باید روز مرگ شوهرش جان دهد، و زنده همراه با جسد مردهی شوهرش به آتش کشیده میشد. و نیاکان فارسی ما مهار زندگی او را به شوهر واگذار میکردند، و شوهر در کشتن زنش یا منت نهادن بر او و زنده رها کردنش آزادی تام داشت. یهودیان گمراه پس از مسخ دین اسلام حضرت موسی (علیه السلام) زن را لعنت و نفرین بشریت میدانند، چرا که در باور آنها او آدم را گول زده از بهشت بیرون رانده بود. و در روزهای عادت ماهانه بکلی از او دوری میکنند، نه با او سخن میگویند و نه در کنارش غذا میخورند، و او حق ندارد به هیچ ظرفی دست زند تا مبادا پلید گردد. و مسیحیانی که دین اسلام حضرت عیسی ( علیه السلام) را تحریف کردهاند زن را دروازهی شیطان نامیدند، و رابطه با او را نوعی پلیدی میدانند. ([۱])
دین مبین اسلام با ندای «… وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ … »([۲]){ و برای همسران ( حقوق و واجباتی ) است ( که باید شوهران اداء بکنند ) همان گونه که بر آنان ( حقوق و واجباتی ) است که ( باید همسران اداء بکنند ) به گونه شایستهای } بشریت را بخود آورد. و پیام آور توحید (صلی الله علیه وسلم) همیشه در حق زن سفارشها مینمود. «استوصوا بالنساء خیرا» ـ شما را به نیکویی با زنان سفارش میکنم ـ. و میفرمودند:« خیرکم خیرکم لأهله و أنا خیرکم لأهلی»ـ آنکسی که نزد خانوادهاش بهترین باشد بهترین شماست، و من از همهی شما برای خانوادهام بهترینم ـ! و زنان را خواهران مردان معرفی نمود. «النساء شقائق الرجال».
و برای زن میدانی را که شایسته و مناسب با فطرت و خلقت اوست تحدید نمود. و لباسی که به او حشمت و شخصیت و جایگاه خاصی در جامعه میدهد.
مرد خودپرست غربی توانست بنام آزادی زن را از محیط پرمهر خانواده بیرون کشیده، به بازار مشقت بار کار آورد. و همهی تکالیف و سختیهای زندگی را روی شانهی او بنهد. و با همان آهنگ آزادی امروزه در جهان غرب شاهد آنیم که زن بصورت یک کالای تجارتی و شهوانی برای مرد گرگ صفت غربی درآمده و هیچ ارزش و شخصیتی ندارد.
در غرب هر کالای تجارتی از صابون و سنگ حمام گرفته تا پوشک بچه تا دارو و سر سوزن، همه و همه را زن عریان در رسانهها با نمایش اندام خود به مردم عرضه میکند!
در جامعهی غربی که معیار زیبایی برای مرد در لباس مرتب و شیک معرفی شده، زن با باتوم آزادی، در طمع، لقمه نانی لخت و عریان باید چپ و راست مرد بچرخد!..
با همین عصا زن از همهی حقوق خود محروم شده است. نه پدر و مادری میشناسد، و نه خواهر وبرادری، و نه محیط پر مهر خانوادهای دیده است، و نه اینکه میتواند لذت مادر بودن را بچشد و نه از شخصیت و جایگاه همسر بودن خبری دارد، تنها چند روز جوانیش ـ البته اگر اثری از زیبایی در او بود ـ در کنار زحمت کار و عرق ریختن؛ طعمهی چشمان گرسنه و شهوت بیمهار جامعهی مست است. و پس از آن چون زبالهای بکناری انداخته میشود!
زنان اروپا امروز به جامعه التماس میکنند تا آنها را بکلی از مردان جدا سازد، و به آنها بها داده اجازهی بازگشت به محیط خانواده را بدهد. ([۳])
البته این درخواستها و آرزوها پس از مرگ سهراب است. جامعه خودخواه غرب هرگز حاضر نیست این بردگانی که با شعار آزادی طوق بندگی بر گردنشان نهاده را به این سادگی از دست بدهد!..
چه کسی به زن ظلم میورزد؟!
متأسفانه در جامعههای مختلف زن مورد ظلم و ستم کانالهای زیادی قرار گرفته است؛ پدر ومادر، خانواده، جامعه، دوستان، حسودان، رقیبان، فرهنگهای بیگانه، عادات و رسوم پوسیده، آنانی که حق او را پایمال میکنند، آنانی که به او حقوقی را که از او نیست واگذار میکنند، و خود زن از جمله کانالهای ستم رسانی به او میتوانند باشند.
و تنها پناهگاه، و یگانه راه نجات برای او چنگ زدن به قرآن کریم است. قرآنی که تمامی حقوق او را برایش تأمین نموده است.
« فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ…» ([۴])
{ پس پروردگارشان دعای ایشان را پذیرفت و پاسخشان داد که من عمل هیچ کسی از شما را که به کار پرداخته باشد – خواه زن باشد یا مرد – ضائع نخواهم کرد . پارهای از شما از پاره دیگر هستید ( و همگی همنوع و همجنس میباشید ) }.
قرآنی که او را هم شانهی مرد در رسیدن به سعادت و خوشبختی قرار داده:
« مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ »([۵])
{ هرکس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد ، بدو ( در این دنیا ) زندگی پاکیزه و خوشایندی میبخشیم و ( در آن دنیا ) پاداش ( کارهای خوب و متوسّط و عالی ) آنان را بر طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد}.
اسلام به جهان آموخت که زن نیمی از جامعهی بشری است، و باید مورد احترام و تقدیر شایسته قرار گرفته به او بها داده شود.
کوغوستاف لوبون از اندیشمندان جهان غرب میگوید:” اروپا از مسلمانان احترام بزن را آموخت. بر عکس آنچه بر زبان مردم رائج است اسلام ـ نه مسیحیت و اروپا ـ زن را از منجلاب پستی و حقارت رهانید. مسیحیان در قرنهای وسطی هیچ ارزشی برای زن قائل نبودند. و در زمان سلطهی زمینداران بر اروپا مسیحیان با زنان برخورد بسیار تند و خشنی داشتند. تا اینکه از مسلمانان احترام به زن را آموختند. ([۶])
زنی که خودش را در بازار کار با شغلی که با فطرت و خلقت او مناسب نیست عرضه میکند، در حقیقت از عرش احترام زنانگی خود را به فرش خاکی و خاردار خیابان انداخته، و اینجاست که چون کالایی تجارتی برای تبلیغات بازرگانی از او سوء استفاده ابزاری میشود. و در بین مردان طعمه طعن و لعن و خوشگذرانی گرگان میگردد، و بارها مورد تجاوز و فروش قرار میگیرد.
و این زنی که بنام تمدن و فرهنگ و زندگی شهری و مرفه از بلندای حجاب و عفت خویش بزیر میآید، در حقیقت به جامعه میگوید: من شایسته این مکانت و شخصیت والا نیستم، من یک کنیزکی قابل خرید و فروش هستم!
در زمانی که بردهداری در دنیا رائج بود فرق زنان محترم و خانواده و آزاده با کنیزکانی که چون کالا خرید و فروش میشدند در لباسشان بود. زن آزاده و محترم همیشه در حجاب و پرده بود و زن کنیز حق نداشت چادر و حجاب بپوشد، تا نشاید با آزادگان اشتباه گرفته شود و از مکانت اجتماعی آنان بهرهند گردد!
و زنی که با سرپیچی از فرامین الهی خودش را از خدایش دور میکند، و با ارتکاب گناهان قلبش را سیاه، از سعادت و آرامش بندگی خداوند به درهی هولناک مشقت و بدبختی شهوت و هوی و هوس پرستی پرت میشود.
این زنان در واقع خود را زنده بگور کردهاند، برای آنان زنهای بردهی هوی و هوس از رقاصان و بازیگران فیلمها گرفته تا زنهای هرزهی تبلیغات بازرگانی الگو و اسوهاند!
و کسانی که حق را در پیش زنان باطل جلوه میدهند، و زیبایی را زشتی مینامند، و زشتیها را کمال حسن، و عفت و حیاء را تخلف و تندروی و افراطگری میدانند، و برهنگی و آمیزش با جامعه مردان را فرهنگ و پیشرفت و تمدن، در واقع سنگ قبر زن را میتراشند.
وکسانی که به زن وسوسه میکنند، و او را بنام “روی پای خود ایستادن” و محتاج کسی نبودن، به بازارهایی که شایسته او نیست میکشند تا از زیر بار (!) مسئولیت پدر نجات پیدا کند، یا به گفتهی آنها از منت شوهر، و یا برادر و خانواده رهایی یابد (!)، در حقیقت او را بسوی پرتگاه بدبختی و شقاوت میکشند.
جامعه شناسان غرب آرزو دارند بتوانند بار دگر در جهان غرب شاهد نظام خانوادگی مسلمانان باشند. جاک ریلر جامعه شناس مشهور اروپا میگوید: جایگاه واقعی زن خانه است، و مسئولیت اصلی او تربیت فرزندان. ([۷])
([۱] ) نگا: ظلم المرأه، محمد الهبدان. ص/۲۱ تا ۲۴٫
([۳] ) روزنامه الجزیره، شمارههای ۷۰۵۶-۷۰۵۷٫