از آنجا که برای برادران یوسف علیه السلام معلوم گشت که پدرشان یوسف را از آنان بیشتر دوست دارد، روزی تمام برادران یوسف به استثنای بنیامین که برادی تنی یوسف بود با هم جمع شدند و گفتند که پدر ما یوسف و برادرش را از ما دوستتر دارد چنان که قرآن میفرماید:
﴿إِذۡ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰٓ أَبِینَا مِنَّا وَنَحۡنُ عُصۡبَهٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٨﴾ [یوسف: ۸].
«[یاد کن] هنگامی را که برادران گفتند: با اینکه ما گروهی نیرومندیم، یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما محبوبترند، و قطعاً پدرمان در اشتباه روشن و آشکاری است».
﴿ٱقۡتُلُواْ یُوسُفَ أَوِ ٱطۡرَحُوهُ أَرۡضٗا یَخۡلُ لَکُمۡ وَجۡهُ أَبِیکُمۡ وَتَکُونُواْ مِنۢ بَعۡدِهِۦ قَوۡمٗا صَٰلِحِینَ٩﴾ [یوسف: ۹].
«[یکی گفت:] یوسف را بکشید و یا او را در سرزمین نامعلومی بیندازید، تا توجه و محبت پدرتان فقط معطوف به شما شود. و پس از این گناه [با بازگشت به خدا و عذرخواهی از پدر] مردمی شایسته خواهید شد».
﴿قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ لَا تَقۡتُلُواْ یُوسُفَ وَأَلۡقُوهُ فِی غَیَٰبَتِ ٱلۡجُبِّ یَلۡتَقِطۡهُ بَعۡضُ ٱلسَّیَّارَهِ إِن کُنتُمۡ فَٰعِلِینَ١٠﴾ [یوسف: ۱۰].
«کی از آنان گفت: یوسف را نکشید، اگر میخواهید کاری بر ضد او انجام دهید، وی را در مخفی گاه آن چاه اندازید، که برخی رهگذران او را برگیرند [و با خود ببرند!!]».
﴿قَالُواْ یَٰٓأَبَانَا مَالَکَ لَا تَأۡمَ۬نَّا عَلَىٰ یُوسُفَ وَإِنَّا لَهُۥ لَنَٰصِحُونَ١١﴾ [یوسف: ۱۱].
«گفتند: ای پدر! تو را چه شده که ما را نسبت به یوسف امین نمیدانی با اینکه ما بدون تردید خیرخواه اوییم».
﴿أَرۡسِلۡهُ مَعَنَا غَدٗا یَرۡتَعۡ وَیَلۡعَبۡ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ١٢﴾ [یوسف: ۱۲].
«فردا او را با ما روانه کن تا [در دشت و صحرا] بگردد و بازی کند، قطعاً ما حافظ و نگهبان او خواهیم بود».
﴿قَالَ إِنِّی لَیَحۡزُنُنِیٓ أَن تَذۡهَبُواْ بِهِۦ وَأَخَافُ أَن یَأۡکُلَهُ ٱلذِّئۡبُ وَأَنتُمۡ عَنۡهُ غَٰفِلُونَ١٣﴾ [یوسف: ۱۳].
«گفت: بردن او مرا سخت اندوهگین میکند، و میترسم شما از او غفلت کنید و گرگ، او را بخورد».
﴿قَالُواْ لَئِنۡ أَکَلَهُ ٱلذِّئۡبُ وَنَحۡنُ عُصۡبَهٌ إِنَّآ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ١۴﴾ [یوسف: ۱۴].
«گفتند: اگر با بودن ما که گروهی نیرومندیم، گرگ او را بخورد، یقیناً ما در این صورت زیانکار و بیمقداریم».
﴿فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِۦ وَأَجۡمَعُوٓاْ أَن یَجۡعَلُوهُ فِی غَیَٰبَتِ ٱلۡجُبِّۚ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمۡرِهِمۡ هَٰذَا وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ١۵﴾ [یوسف: ۱۵].
«پس هنگامی که وی را بردند و تصمیم گرفتند که او را در مخفی گاه آن چاه قرارش دهند [تصمیم خود را به مرحله اجرا گذاشتند] و ما هم به او الهام کردیم که از این کار آگاهشان خواهی ساخت در حالی که آنان نمیفهمند». ﴿وَجَآءُوٓ أَبَاهُمۡ عِشَآءٗ یَبۡکُونَ١۶﴾ [یوسف: ۱۶].
«شبانگاه گریهکنان پیش پدرشان برگشتند».