زندگی حضرت موسی علیه السلام (۴)

هنگامی که موسی مدت را به پایان رسانید و همراه خانواده‌اش از مدین به سوی مصر حرکت کرد در جانب کوه «طور» آتشی را دید. به خانواده‌اش گفت: بایستید من آتشی می‌بینم. شاید از آنجا خبری از راه یا شعله‌ای از آتش برای شما بیاورم تا خویشتن را بدان گرم کنید. هنگامی که موسی به کنار آتش آمد، از ناحیه سرزمین راست خود در منطقه مبارکی چون کوه طور از میان یک درخت فریاد زده شد:

﴿أَن یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّیٓ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾ [القصص: ۳۰].

«ای موسی! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان».

﴿إِنِّیٓ أَنَا۠ رَبُّکَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ إِنَّکَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى١٢﴾ [طه: ۱۲].

«بدون شک من پروردگار تو هستم، کفش‌هایت را از پا بیرون بیاور «در آن زمان بیرون آوردن کفش از نشانه تواضع و ادب بوده است» همانا تو در سرزمین پاک و مبارک «طوی» هستی. «طوی» نام سرزمین کنار کوه طور است».

﴿وَأَنَا ٱخۡتَرۡتُکَ فَٱسۡتَمِعۡ لِمَا یُوحَىٰٓ١٣﴾ [طه: ۱۳].

«من ترا برای مقام رسالت برگزیده‌ام، پس گوش فرا ده بدان چه وحی می‌شود». تا آن را خوب بیاموزی و به قوم خود برسانی.

﴿إِنَّنِیٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدۡنِی وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰهَ لِذِکۡرِیٓ١۴﴾ [طه: ۱۴].

«همانا من خدا هستم و معبودی جز من نیست پس تنها مرا عبادت کن «عبادتی خالص از هرگونه شرکی» و نماز را بخوان تا همیشه به یاد من باشی».

در نتیجه با اراده خدا و شایستگی که حضرت موسی داشت به رتبه پیامبری نائل گشت و یکی از پیامبران اولوالعظم گردید.

﴿إِنَّ ٱلسَّاعَهَ ءَاتِیَهٌ أَکَادُ أُخۡفِیهَا لِتُجۡزَىٰ کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا تَسۡعَىٰ١۵﴾ [طه: ۱۵].

«بی‌تردید قیامت که می‌خواهم زمان وقوعش را پنهان بدارم، آمدنی است، تا هر کس را برابر تلاش و کوششی که می‌کند، پاداش دهند».

﴿فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنۡهَا مَن لَّا یُؤۡمِنُ بِهَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ فَتَرۡدَىٰ١۶﴾ [طه: ۱۶].

«پس مبادا آنکه از هوای نفسش پیروی کرده و [به این سبب] به قیامت ایمان ندارد، تو را [از توجه به آن] باز دارد که هلاک می‌شوی».

﴿وَمَا تِلۡکَ بِیَمِینِکَ یَٰمُوسَىٰ١٧﴾ [طه: ۱۷].

«و ای موسی! این [قطعه چوب] در دست راستت چیست؟».

حضرت موسی جواب داد که این عصای من است و بر آن تکیه می‌کنم و با آن گوسفندان را می‌رانم و برای آنها برگ می‌ریزم و نیازهای دیگران را با آن برآورده می‌کنم، خداوند فرمود:

﴿أَلۡقِهَا یَٰمُوسَىٰ﴾ [طه: ۱۹].

«ای موسی عصا را بینداز».

موسی فوراً عصا را انداخت و ناگهان مار بزرگی شد و به سرعت راه افتاد. خدا به موسی فرمود: آن را بگیر و مترس ما آن را به هیأت اول و حالت نخستین باز خواهیم گرداند و دست خود را به گریبان خویش فرو بر، تا سفید و درخشان بیرون آید بی‌آنکه دچار عیب و بیماری شده باشد و این معجزه دیگری برای توست. ما این‌ها را به تو نمودیم تا بعضی از معجزه‌های بزرگ خود را با تبدیل عصا به اژدها و سفید و درخشنده شدن دست به تو نشان دهیم و دلیل صدق رسالت تو باشد.

﴿ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ٢۴﴾ [طه: ۲۴].

«به‌سوی فرعون برو؛ زیرا او [در برابر خدا] سرکشی کرده است».

حضرت موسی علیه السلام خاشعانه به دعا پرداخت و گفت: پروردگارا سینه‌ام را فراغ و گشاده دار تا در پرتو شرح و سعه صدر، خشم و کین از دل برخیزد و با آرامش تمام رسالت آسمانی را به جای آورم و کار رسالت مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشا، تا این که سخن مرا بفهمند و یاوری از خاندانم برای من قرار بده برادرم هارون را.

مقاله پیشنهادی

نزول عیسی بن مریم علیهما السلام

بعد از خارج شدن دجال و به فساد پرداختن در زمین، الله، عیسی بن مریم …