هنگامی که حضرت ابراهیم برایش معلوم شد که پدر و نیاکان او بیشتر مردم بتپرست هستند و صنم و ماه و ستارهها را میپرستند بسیار ناراحت گردید و خودش میدانست که چیزهایی که مورد پرستش آنها قرار گرفته است شایسته پرستش نیستند و معبود حقیقی نباید یک چیز مصنوعی و ساخته آنان باشد.
حضرت ابراهیم خود را ملزم دانست که قبل از هر کسی پدرش را به خداپرستی دعوت کند. چنان که خداوند میفرماید:
﴿یَٰٓأَبَتِ لِمَ تَعۡبُدُ مَا لَا یَسۡمَعُ وَلَا یُبۡصِرُ وَلَا یُغۡنِی عَنکَ شَیۡٔٗا﴾ [مریم: ۴۲].
ابراهیم گفت «ای پدر چرا چیزی را پرستش میکنی که نمیشنود و نمیبیند و اصلاً شر و بلائی را از تو به دور نمیدارد».
﴿یَٰٓأَبَتِ إِنِّی قَدۡ جَآءَنِی مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَمۡ یَأۡتِکَ فَٱتَّبِعۡنِیٓ أَهۡدِکَ صِرَٰطٗا سَوِیّٗا۴٣﴾ [مریم: ۴۳].
«ای پدر دانستی از طریق وحی الهی نصیب من شده است که بهره تو نگشته است. بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راه راست رهنمود کنم».
﴿یَٰٓأَبَتِ لَا تَعۡبُدِ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ عَصِیّٗا۴۴﴾ [مریم: ۴۴].
«ای پدر شیطان را مپرست؛ زیرا شیطان همواره نسبت به خدا نافرمان است».
﴿یَٰٓأَبَتِ إِنِّیٓ أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ فَتَکُونَ لِلشَّیۡطَٰنِ وَلِیّٗا۴۵﴾ [مریم: ۴۵].
«ای پدر من از این میترسم که عذاب سختی از سوی خداوند مهربان گریبانگیر تو شود و آنگاه همدم شیطان شوی».
﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنۡ ءَالِهَتِی یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ لَأَرۡجُمَنَّکَۖ وَٱهۡجُرۡنِی مَلِیّٗا۴۶﴾ [مریم: ۴۶].
«پدر ابراهیم «آذر» (برآشفت) و گفت: آیا تو ای ابراهیم از خدایان من رویگردانی؟ اگر از این کار (یکتاپرستی و ناسزاگوئی دست نکشی)، حتماً ترا سنگسار میکنم. برو برای مدت مدیدی از من دور شو».
﴿قَالَ سَلَٰمٌ عَلَیۡکَۖ سَأَسۡتَغۡفِرُ لَکَ رَبِّیٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ بِی حَفِیّٗا۴٧﴾ [مریم: ۴۷].
«ابراهیم مؤدبانه و به آرامی و مهربانی گفت: پدر خداحافظ من از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست. چرا که او نسبت به من بسیار عنایت و محبت دارد».
در حالی که حضرت ابراهیم احساس کرده بود و میدانست که قوم نمرود غیر از اینکه بتپرست هستند، ستارهپرست و ماه و خورشیدپرست نیز هستند و میخواست که در دو نمایش عقلی و منطقی ثابت کند که از پرستش ستارگان، ماه و خورشید، هیچ چیز و هیچ اثر مثبت و مفید به دست نمیآید و پرستش اینها خلاف عقل و خرد انسانی است.
چنانکه خدای تعالی میفرماید:
﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَیۡهِ ٱلَّیۡلُ رَءَا کَوۡکَبٗاۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّیۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَآ أُحِبُّ ٱلۡأٓفِلِینَ٧۶﴾ [الأنعام: ۷۶].
«هنگامی که شب او را در بر گرفت و تاریکی شب همه جا را پوشاند، ستارهای را دید بر سبیل فرض گفت این پروردگار من است. اما هنگامی که غروب کرد گفت: من غروبکنندگان را دوست نمیدارم».
﴿فَلَمَّا رَءَا ٱلۡقَمَرَ بَازِغٗا قَالَ هَٰذَا رَبِّیۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمۡ یَهۡدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّآلِّینَ٧٧﴾ [الأنعام: ۷۷].
«و هنگامی که ماه را در حال طلوع دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که غروب کرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند بدون شک از زمره قوم گمراه خواهم بود».