زنان همتای مردانند

معتقدیم که زنان همتای مردان هستند، و خداوند همانند مردان برای آنها حقوقی قرار داده است، خداوند زنان را از جهت مادر و دختر بودن مورد احترام قرار داده و ظلم‌های جاهلیت را از آنان زدوده است. مسئولیت سرپرستی خانواده را نیز به مرد سپرده است و این مسئولیت برای رعایت و صیانت از زن است نه قهر و سلطه بر او. و خداوند ارتباط میان زن و مرد را بر مبنای رحمت و مهربانی و رعایت حقوق دوجانبه قرار داده‌است.

پیامبر صلی الله علیه و سلم می‏فرماید: «النِّسَاءُ شَقَائِقُ الرِّجَالِ». [رواه أبودادود].

«زنان همتای مردان هستند». [ابوداوود].

خداوند در آیه‏ی ۲۲۸ سوره‏ی بقره می‏فرماید:  ﴿وَلَهُنَّ مِثۡلُ ٱلَّذِی عَلَیۡهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ وَلِلرِّجَالِ عَلَیۡهِنَّ دَرَجَهٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ٢٢٨﴾ [البقره: ۲۲۸].

«و برای همسران (حقوق و واجباتی) است (که باید شوهران اداء بکنند) همان گونه که بر آنان (حقوق و واجباتی) است که (باید همسران اداء بکنند) به گونه‏ی شایسته‌ای (که برابر عرف مردمان و موافق با شریعت اسلام باشد). و مردان را بر زنان برتری (رعایت و حفاظت در امور خانوادگی) است. و خداوند باعزّت و باحکمت است (و برای آنان قوانینی وضع می‌کند که با حکمت سازگار است)».

اسلام زنان را با توصیه‏ی به نیکی به والدین(از آنجا که زن یکی از والدین است) مورد احترام قرار داده است:

﴿وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا کَرِیمٗا ٢٣ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَهِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرٗا ٢۴﴾ [الإسراء: ۲۳-۲۴].

«‏(ای انسان!) پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکی کنید (و با آنان نیکو رفتار نمایید). هرگاه یکی از آن دو، و یا هر دوی ایشان نزد تو به سن پیری برسند، (کم‌ترین اهانتی بدیشان مکن و حتی سبکترین تعبیر نامؤدّبانه همچون) اُف به آنان مگو! (و بر سر ایشان فریاد مزن) و آنان را از پیش خود مران و با سخنان محترمانه با آن دو سخن بگو. و بال تواضعِ مهربانی را برایشان فرود آور (و در برابرشان کاملاً فروتن باش، و برای آنان دست دعا به درگاه خدا بردار) و بگو: پروردگارا! (اینک که ضعیف و جز تو پناهی ندارند) بدیشان مرحمت فرما، همان گونه که آنان در کوچکی (به ضعف و کودکی من رحم کردند و) مرا تربیت و بزرگ نمودند». ‏‏اسلام حق مادر را در نیکی و سرپرستی کردن بالاتر از حق پدر به شمار آورده است:

«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رسول‏الله صلی الله علیه و سلم فَقَالَ مَنْ أَحَقُّ النَّاسِ بِحُسْنِ صَحَابَتِی قَالَ أُمُّکَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ أُمُّکَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ أُمُّکَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ أَبُوکَ». [متفق علیه].

«مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و گفت: ای رسول خدا چه کسی بیشتر از همه مستحق نیکی من است؟ فرمود: مادرت، گفت: بعد از او؟ فرمود: مادرت، گفت: بعد از او؟فرمود: مادرت، گفت بعد از او؟ فرمود: پدرت». [بخاری و مسلم].

این توجه به مادر برای این است که مادر به تنهایی بار سنگین حاملگی، به دنیا آوردن و شیر دادن را بر دوش دارد و در تربیت کودک نیز همراه پدر شریک است، پس باید حق او سه برابر حق پدر باشد.

 حتی پیامبر به نیکی و ارتباط عاطفی با مادر امر کرده است هر چند مشرک هم باشد، در روایت اسماء دختر ابی‏بکر آمده است که گفت: مادرم در زمان حضرت صلی الله علیه و سلم به خاطر محبتی که به من داشت به دیدنم آمد، از پیامبر صلی الله علیه و سلم سؤال کردم که آیا با او ارتباط عاطفی داشته باشم؟ فرمود: بله.

ابن‏عیینه گفته است که آیه‏ی ۸ سوره‏ی ممتحنه در این مورد نازل شده است:

﴿لَّا یَنۡهَىٰکُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یُقَٰتِلُوکُمۡ فِی ٱلدِّینِ وَلَمۡ یُخۡرِجُوکُم مِّن دِیَٰرِکُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَیۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِینَ ٨﴾ [الـممتحنه: ۸].

«‏خداوند شما را باز نمی‌دارد از این که نیکی و بخشش بکنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیده‌اند و از شهر و دیارتان شما را بیرون نرانده‌اند. خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد». ‏

بخاری در صحیح خود بابی به نام «داشتن ارتباط عاطفی با پدر و مادر مشرک» را بدان اختصاص داده‌است.

در حدیثی دیگر سرپیچی از دستورات مادر را گناه کبیره به شمار می‏آورد، در روایتی از مغیره‏بن‏شعبه نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: خداوند سرپیچی از فرمان مادر را بر شما تحریم کرده است. [بخاری].

در مورد گناهان کبیره از پیامبر سؤال شد، ایشان فرمودند: «الشِّرْکُ بِاللَّهِ وَقَتْلُ النَّفْسِ وَعُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ» [رواه البخاری].

«شریک قرار دادن برای خدا، قتل عمد و اذیت و آزار والدین». [بخاری].

اسلام زنان را در جایگاه دختر نیز مورد احترام قرار داده است، در حدیثی از عایشه روایت شده است که گفت: زنی همراه دو دختر به سراغم آمد و از من چیزی خواست، من هم جز یک دانه خرما چیز دیگری نداشتم، خرما را به آن زن دادم و او هم آن را میان دخترانش تقسیم کرد و رفت، وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم برگشت جریان را برای او تعریف کردم، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: هر کسی سرپرستی این دخترها را به عهده بگیرد و با آنان به نیکی رفتار کند برای او سپری می‏شود در مقابل آتش جهنم. [مسلم و بخاری].

از انس‏بن‏مالک روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: کسی که سرپرستی دو دختر را به عهده بگیرد تا به سن رشد می‏رسند فردای قیامت من و او با هم این گونه هستیم، و انگشتانش را به هم چسباند. [مسلم].

اسلام حق زن را در انتخاب همسر و مسئله‏ی ازدواج به رسمیت شناخته است، کسی نمی‏تواند او را به ازدواج مردی درآورد مگر با رضایت خودش، در این حکم دختر و زن بیوه تفاوت ندارند. بخاری در صحیحش از ابوهریره روایت می‏کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:

«لَا تُنْکَحُ الْأَیِّمُ حَتَّى تُسْتَأْمَرَ وَلَا تُنْکَحُ الْبِکْرُ حَتَّى تُسْتَأْذَنَ» [رواه البخاری].

«بیوه به نکاح کسی درنمی‏آید تا خودش اجازه ندهد و دختر را نکاح نمی‏کنند تا از او اجازه نگیرند». [بخاری].

امام بخاری عنوان باب را «درست نبودن نکاح دختر و بیوه توسط پدر و دیگران بدون اجازه‏ی آنها» قرار داده‌است.

اسلام همچنین زن را به مثابه‏ی همسر اکرام نموده است، پیامبر صلی الله علیه و سلم می‏فرماید: «اسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ خَیْرًا». (متفق علیه)

«در مورد زنان به نیکی سفارش کنید». [بخاری و مسلم].

در حدیث جابر آمده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:

«فَاتَّقُوا اللَّهَ فِی النِّسَاءِ فَإِنَّکُمْ أَخَذْتُمُوهُنَّ بِأَمَانِ اللَّهِ وَاسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِکَلِمَهِ اللَّهِ». [رواه مسلم].

«در مورد زنان از خدا بهراسید، چون شما آنها را به عنوان امانتی گرفته‏اید و با کلمه‏ی خدا برای شما حلال گشته‏اند». [مسلم].

روایت ابن‏ماجه نیز بر این امر تأکید می‏ورزد: بهترین شما کسی است که با خانواده‏اش مهربان باشد، و من از همه‏ی شما برای خانواده‏ام بهتر هستم.

اسلام زن را محافظ و مسئول منزل و فرزندانش قرار داده‌است، در حدیث ابن‏عمر آمده که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«کُلُّکُمْ رَاعٍ وَکُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ الْإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَالرَّجُلُ رَاعٍ فِی أَهْلِهِ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَالْمَرْأَهُ رَاعِیَهٌ فِی بَیْتِ زَوْجِهَا وَمَسْئُولَهٌ عَنْ رَعِیَّتِهَا». [رواه البخاری].

«هر کدام از شما مسئول هستید و در مورد افراد تحت مسئولیت خود محاسبه خواهید شد، امیر در قبال زیردستانش، مرد در مقابل خانواده‏اش و زن در برابر شوهر و فرزندانش مسئول است». [بخاری].

خداوند در آیه‏ی ۵۸ و ۵۹ سوره‏ی نحل به وضعیت زن در دوران جاهلیت اشاره می‏فرماید:

﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِٱلۡأُنثَىٰ ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٞ ۵٨ یَتَوَٰرَىٰ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ مِن سُوٓءِ مَا بُشِّرَ بِهِۦٓۚ أَیُمۡسِکُهُۥ عَلَىٰ هُونٍ أَمۡ یَدُسُّهُۥ فِی ٱلتُّرَابِۗ أَلَا سَآءَ مَا یَحۡکُمُونَ ۵٩﴾ [النحل: ۵۸-۵۹].

‏«(دختران را مایه‏ی ننگ و سرشکستگی و بدبختی می‌دانستند) و هنگامی که به یکی از آنان مژده‏ی تولّد دختر داده می‌شد (آن چنان از فرط ناراحتی چهره‌اش تغییر می‌کرد که) صورتش سیاه می‌گردید و مملو از خشم و غضب و غم و اندوه می‌شد. ‏از قوم و قبیله‏ی (خود) به خاطر این مژده‏ی بدی که به او داده می‌شد خویشتن را پنهان می‌کرد (و سرگشته و حیران به خود می‌گفت:) آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگاه دارد و یا او را در زیر خاک زنده بگور سازد؟ هان! چه قضاوت بدی که می‌کردند!».

‏در دوران جاهلیت زن مانند هر کالای دیگری به ارث برده می‏شد، اگر مردی می‏مرد نزدیکان مرد از نزدیکان زن نسبت به آن زن شوهرمرده مستحق‏تر بودند، خداوند می‏فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا یَحِلُّ لَکُمۡ أَن تَرِثُواْ ٱلنِّسَآءَ کَرۡهٗاۖ﴾ [النساءک ۱۹].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! برای شما درست نیست که زنان را (همچون کالایی) به ارث برید (و ایشان را بدون مهریّه و رضایت، به ازدواج خود در آورید، و) حال آن که آنان چنین کاری را نمی‌پسندند و وادار بدان می‌گردند».

امام بخاری در صحیحش از ابن‏عباس روایت می‏کند که گفت سبب نزول آیه این است که در زمان جاهلیت اگر مردی وفات می‏کرد، بستگانش برای به ارث بردن زن از خانواده‏ی زن اولی‏تر بودند، اگر کسی دوست داشت می‏توانست او را به نکاح خود یا فرد دیگری درآورد، و اگر می‏خواست می‏توانست او را به نکاح کسی درنیاورد، یعنی بستگان شوهر از بستگان خودش مستحق‏تر بودند که در امور او دخالت کنند، تا این آیه نازل شد.

زن در جاهلیت سهمی از ارث نداشت، مشرکین ارث را فقط به مردان بزرگسال می‏دادند و چیزی به عنوان ارث به زنان و بچه‏ها نمی‏رسید، خداوند می‏فرماید:

﴿لِّلرِّجَالِ نَصِیبٞ مِّمَّا تَرَکَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ وَلِلنِّسَآءِ نَصِیبٞ مِّمَّا تَرَکَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنۡهُ أَوۡ کَثُرَۚ نَصِیبٗا مَّفۡرُوضٗا ٧﴾ [النساء: ۷].

‏«برای مردان و برای زنان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود به جای می‌گذارند سهمی است، خواه آن ترکه کم باشد و یا زیاد. سهم هر یک را خداوند مشخّص و واجب گردانده است (و تغییرناپذیر است)».

یعنی مرد و زن در حکم خدا در اصل وراثت مساوی هستند، هر چند در مقدار آن به نسبت قرابت یا خویشاوندی با میت تفاوت دارند.

عمر‏بن‏‏خطاب می‏فرماید: به خدا قسم ما در جاهلیت سهمی به زن نمی‏دادیم تا خداوند این آیه را در مورد آنها نازل فرمود ودر تقسیم ارث برای آنها سهمی گذاشت. [مسلم و بخاری].

در روایت دیگری آمده است که فرمود: ما در جاهلیت چیزی به زنان نمی‏دادیم وقتی اسلام آمد و از زنان یاد کرد فهمیدیم که حقی بر ما دارند. [بخاری].

در جاهلیت شوهر زن از هر کسی نسبت به بازگشت زن مستحق‏تر بود هر چند صد بار او را طلاق می‏داد، روایت شده است که فردی از زنش خشمگین شد و به وی گفت: هرگز تو را طلاق نمی‏دهم و هیچ وقت با تو همبستر نمی‏شوم، زن گفت: این چگونه ممکن است؟ مرد گفت: تو را طلاق می‏دهم و قبل از تمام شدن عده تو را به عقد خود درمی‏آورم، سپس دوباره تو را طلاق می‏دهم و قبل از اتمام عده رجعت می‏دهم، پس خداوند این آیه را نازل فرمود:

﴿ٱلطَّلَٰقُ مَرَّتَانِۖ فَإِمۡسَاکُۢ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ تَسۡرِیحُۢ بِإِحۡسَٰنٖۗ﴾ [البقره: ۲۲۹].

«طلاق دو بار است (آن طلاقی که حق مراجعت در آن محفوظ است. بعد از دو مرتبه طلاق، یکی از دو کار را باید کرد:) نگاهداری (زن) به گونه‏ی شایسته (و عادلانه) یا رهاکردن (او) با نیکی (و بایستگی و به دور از ظلم و جور. بعد از طلاق سوم، حق مراجعت سلب می‌شود مگر بعد از ازدواج راستین با شوهر دیگری و وقوع طلاق میان او و شوهر اخیر)».

این آیه، این حکم ظالمانه را برداشت و رجعت را تنها دو بار مشروع دانست. در بار سوم رجعتی وجود ندارد.

خداوند در آیه‏ی ۳۴ سوره‏ی نساء در مورد قوامت و اساس استحقاق آن می‏فرماید:

﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡۚ فَٱلصَّٰلِحَٰتُ قَٰنِتَٰتٌ حَٰفِظَٰتٞ لِّلۡغَیۡبِ بِمَا حَفِظَ ٱللَّهُۚ وَٱلَّٰتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَٱهۡجُرُوهُنَّ فِی ٱلۡمَضَاجِعِ وَٱضۡرِبُوهُنَّۖ فَإِنۡ أَطَعۡنَکُمۡ فَلَا تَبۡغُواْ عَلَیۡهِنَّ سَبِیلًاۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیّٗا کَبِیرٗا ٣۴﴾ [انساء: ۳۴].

«مردان بر زنان سرپرستند (و در جامعه‏ی کوچک خانواده، حق رهبری دارند و صیانت و رعایت زنان بر عهده‏ی ایشان است) بدان خاطر که خداوند (برای نظام اجتماع، مردان را بر زنان در برخی از صفات برتریهایی بخشیده است و) بعضی را بر بعضی فضیلت داده است، و نیز بدان خاطر که (معمولاً مردان رنج می‌کشند و پول به دست می‌آورند و) از اموال خود (برای خانواده) خرج می‌کنند. پس زنان صالحه آنانی هستند که فرمانبردار (اوامر خدا و مطیع دستور شوهران خود) بوده (و خویشتن را از زنا به دور و اموال شوهران را از تبذیر محفوظ) و اَسرار (زناشویی) را نگاه می‌دارند؛ چرا که خداوند به حفظ (آنها) دستور داده است. (زنان صالح چنین بودند ولیکن زنان ناصالح آنانی هستند که سرکش می‌باشند) و زنانی را که از سرکشی و سرپیچی ایشان بیم دارید، پند و اندرزشان دهید و (اگر مؤثّر واقع نشد) از همبستری با آنان خودداری کنید و بستر خویش را جدا کنید (و با ایشان سخن نگویید. و اگر باز هم مؤثّر واقع نشد و راهی جز شدّت عمل نبود) آنان را (تنبیه کنید و کتک مناسبی) بزنید. پس اگر از شما اطاعت کردند (ترتیب تنبیه سه‌گانه را مراعات دارید و از اخفّ به اشدّ نروید و جز این) راهی برای (تنبیه) ایشان نجویید (و نپویید و بدانید که) بی‌گمان خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و اگر ایشان را بیش از حدّ اذیّت و آزار کنید، انتقام آنان را از شما می‌گیرد)». ‏

و در آیه‏ی ۲۱ سوره‏ی روم در مورد محبت و رحمت میان زن و مرد که اساس زندگی زناشویی است می‏فرماید:

﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَکُم مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡکُنُوٓاْ إِلَیۡهَا وَجَعَلَ بَیۡنَکُم مَّوَدَّهٗ وَرَحۡمَهًۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ ٢١﴾ [الروم: ۲۱].

‏ «و یکی از نشانه‌های (دالّ بر قدرت و عظمت) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان (در پرتو جاذبه و کشش قلبی) بیارامید، و در میان شما و ایشان مهر و محبّت انداخت (و هر یک را شیفته و دلباخته‏ی دیگری ساخت، تا با آرامش و آسایش، مایه شکوفایی و پرورش شخصیّت همدیگر شوید، و پیوند زندگی انسانها و تعادل جسمانی و روحانی آنها برقرار و محفوظ باشد). مسلّماً در این (امور) نشانه‌ها و دلایلی (بر عظمت و قدرت خدا) است برای افرادی که (درباره‏ی پدیده‌های جهان و آفریده‌های یزدان) می‌اندیشند». ‏

مقاله پیشنهادی

زن لباس و زینتش را آشکار نکند

الله می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ یُدۡنِینَ عَلَیۡهِنَّ مِن جَلَٰبِیبِهِنَّۚ ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ …