شبهه اول
توسل آدم-علیه السلام به مقام و جاه رسول الله صلی الله علیه وسلم
شیعیان و اهل بدعت:
برای جواز توسل به مقام و منزلت رسول الله صلی الله علیه وسلم به این حدیث استناد می کنند.
رسول الله
صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هنگامی که آدم علیه السلام مرتکب گناه شد، اینگونه دعا کرد: پروردگارا! به حق محمد (پیامبر آخر زمان) از تو مسئلت دارم که مرا بیامرزی، خداوند متعال هم فرمود: ای آدم، چگونه محمد را شناختی درحالیکه هنوز او را خلق نکرده ام؟ آدم گفت: پروردگارا! زیرا هنگامی که مرا با دستانت خلق کردی و از روح خود در من دمیدی، سرم را بالا بردم و دیدم که بر روی عرش نوشته شده ” لا إله إلا الله محمد رسول الله ” و من هم دانستم که تو اسم کسی را جز محبوبترین خلقت را نزد اسم خود قرار نمی دهی، خداوند متعال فرمود: راست گفتی ای آدم، او (محمد) محبوترین خلایق نزد من است، پس به حق او نزد من دعا کن و من نیز تو را آمرزیدم و براستی که اگر بخاطر محمد نبود تو را هم خلق نمی کردم».
روایت شده در:.
طبرانی در معجم الاوسط (۶/۳۱۳-۳۱۴ رقم:۶۵۰۲) مستدرک حاکم (۲/۶۱۵) ابونعیم در”دلائل النبوه”.
بیهقی هم در “دلائل النبوه” (۵/۴۸۸) ابن عساکر و غیره…
پاسخ اهل سنت و جماعت:
حدیثی که به آن اشاره شده است و متاسفانه شیعیان و اهل بدعت برای اثبات اعتقاد فاسد خود به آن استناد می کنند، حدیث دروغین و جعلی است، و حتی ضعیف هم نیست! یعنی از ضعیف هم پایین تر است !
همانطور که گفتیم:
این حدیث باطل و دروغ و ساختگی است، برای بیان ذکر علما در خصوص این حدیث دروغین باید در ابتدا اشاره کنیم که این حدیث دارای دو سلسله روایت و به اصطلاح دو سند است:
طریق اول:
در این سند چند نفر وجود دارند (محمد بن داود، و احمد بن سعید فهری، و عبدالله بن اسماعیل مدنی) که شخصیت آنها مجهول است و به اصطلاح مجهول الحال هستند، و همین امر موجب طعن در حدیث خواهد شد. همچنین در این سند شخصی بنام “عبدالرحمن بن زید بن اسلم” وجود دارد که او شخصی متروک الحدیث است و چندین حدیث دروغین را روایت کرده است. و امام احمد و ابوداود و نسایی و ابوزرعه و دیگران او را ضعیف می دانند، و ابن مدینی و را شدیدا ضعیف دانسته و حتی ابونعیم در مورد او گفته: او احادیث موضوع و ساختگی روایت کرده است.
نگاه کنید به:”المقتنی فی سرد الکنی” (۱/۱۶۳) و (۳/۴۲۳ رقم: ۱۶۴۳) تالیف امام ذهبی. و کتاب “تهذیب الکمال” (۱۷/۱۱۹-۱۱۴).
طریق دوم:
این سند هم دارای دو علت و سبب مخفی (که به صحت حدیث خدشه وارد می کند) وجود دارد:
۱- فردی بنام “عبدالله بن مسلم ابوالحارث فهری” در سند وجود دارد که او مجهول الحال است و امام ذهبی در مورد او می گوید: نمی دانم او کیست؟ و ادامه داده و گفته: او حدیث دروغی را از اسماعیل بن مسلمه بن قعنب از عبدالرحمن بن زید بن اسلم روایت کرده: «یا آدم لولاک محمد ما خلقتک». کتاب “المیزان” (۲/۵۰۴) و “تهذیب الکمال” (۳/۲۰۸).
۲- شخصی بنام “عبدالرحمن بن زید بن اسلم” در سند وجود دارد (که در سند اول هم وجود داشت) که او متروک الحدیث است.
خلاصه اینکه باید بگوییم:
با توجه به ایرادات فوق، محدثین حکم به دروغ بودن حدیث داده اند. و امام ذهبی و ابن عبدالهادی و ابن حجر عسقلانی و البانی همگی حدیث را دروغ و باطل دانسته اند، ولی امام بیهقی و ابن کثیر و سیوطی و ملا علی قاری حدیث را ضعیف دانسته اند. نگاه کنید به: ”الصارم المنکی فی الرد علی السبکی” (۴۴ ص) و سلسله الاحادیث موضوعه البانی (حدیث ۲۵).
نکته مهم
اما در ارتباط به این قول حاکم که بعد از روایت حدیث آنرا ذکر کرده: « هذا حدیث صحیح الإسناد وهو أول حدیث ذکرته لعبد الرحمن بن زید بن أسلم». یعنی: این حدیث (حدیث مورد مناقشه) صحیح الاسناد است و اولین حدیث است که از عبدالرحمن بن زید بن اسلم ذکر کرده ام، امام ذهبی در تعلیقی بر این کلام حاکم گفته: «بل موضوع، و عبدالرحمن واهٍ». یعنی: بلکه این حدیث موضوع و ساختگی است، چرا که عبدالرحمن (بن زید) فردی ضعیف و ناچیز است، بنابراین حاکم در خصوص تصحیح این حدیث دچار اشتباه شده است.
پس بنابراین:
این حدیث باطل و مردود است.
و نمی توان به احادیث باطل استناد جست.