روزی رسول الله(ص) در میان بزرگان صحابه مثل ابوبکر، سعد بن ابی وقاص، معاذ بن جبل و ابو عبیده بن جراح رضی الله عنه نشسته بود هوا گرم بود و همه تشنه بودند.
رسول الله تقاضای آب کرد ظرف آبی آوردند در سمت راست رسول الله کودک کوچکی نشسته بود که ده سال داشت پیامبر ظرف را گرفت و از او پرسید؛ «آیا به من اجازه میدهی که از بزرگان شروع کنم کودک گفت:«نه» از او پرسیدم: چرا ای پسر بچه:
هیچ کس را برسهم خود ترجیح نمیدهم رسول الله به بزرگان نگاه کرد و فرمود:
این حقش است، پس با او شروع میکنم
وقتی خدای تعالی به رسول الله دستور داد که دعوت را آشکار کند پیامبر(ص) ابولهب، عباس،صفیه و همه خانواده اش را جمع کرد و به آنان فرمود:
به خدا قسم اگر مردم را گمراه کنم شما را گمراه نمیکنم، اگر به مردم دروغ بگویم به شما دوغ نمیگویم، من هشدار دهنده هستم در برابر شما عذاب سختی است و من رسول خدا به سوی شما هستم،
چه کسی بر اسلام با من بیعت میکند؟
هیچ کس برنخاست. یک کودک هفت ساله
که علی بن ابی طالب رضی الله عنه برخاست
و به او گفت:«من در اسلام با تو بیعت می کنم».
همه خندیدند، ولی به رسول الله (ص) نگاه کن که به او فرمود:
« بله، دستت را دراز کن که با تو بیعت میکنم».
او علی بن ابی طالب است که خداوند خیبر را به دست او فتح کرد
او امیر المومنین شد، تا جایی که پیامبر(ص) به او فرمود:« تو برای من به منزله ی هارون برای موسی هستی».
چراچون او یک مرد بود، چون بر احترام تربیت شده بود.
تو محترمی، ارزش و قیمت داری. انسانی یافت نمیشود که به تقدیر و تشکر نیاز داشته باشد.
پیامبر جوانان کم سن و سال را برای انجام کارهای بزرگ انتخاب میکرد. کسی که در سفر هجرت برای پیامبر(ص) آذوقه میبرد اسما دختر ابوبکر رضی الله عنهما بود.
همچنین :
اسامه بن زید رضی الله عنه را که شانزده سال داشت به عنوان فرمانده ی سپاهی انتخاب کرده بود. ابوبکر و عمر در آن بودند. مردم به او گفتند: آیا او را فرمانده ی سپاهی میکنی که در آن ابوبکر و عمر هستنداو به آنها فرمود:
او شایسته این کار است.
تعیین اسامه بن زید رضی الله عنه آسان نبود، ولی رسول الله(ص) بر تعیینش اسرار و به او اعتماد میکرد. گویی تعیین اسامه بن زید به عنوان فرمانده سپاه پیامی است از طرف پیامبر به هر جوانیکه به او میگوید:
تو در نظر من محترم و مورد اعتمادی که به فرزندانشان
مسئولیت بدهند تا احساس کنند که به اندازه مسئولیت هستند. باید این احساس را در کودک به وجود بیاوری که او محترم است.
در گذشته وقتی کودک در مدرسه اشتباه میکرد پدر به مدرسه می آمد و جلو دوستان و استادش او را کتک می زد. پدر این کار را از بابت تربیت فرزند انجام میداد. این شیوه بسیار اشتباهی است. تو اگر میخواهی فرزندت را توبیخ کنی یا بزنی این کار را تنهایی و دور از هر شخصی انجام بده. و متاسفانه از معلمانی هم سرزدهالبته با احترام به تمامی معلمان دلسوز ومحترم.