ادامه ی مسیر تاویل کلامی معتزله اگر پیوسته باشد و باز نایستد، در عقل برخی از آنان انکار حدیث پیامبر و عیبجویی از آنرا زنده میکند هرچند انگیزه ی آنان با انگیزه و مشوقهای پیشینیان آنان و امامان اعتزال متفاوت باشد.
برای مواجهه با اینان تنها استدلالهای عقلی در قالب جملاتی کوتاه و آسان کافی است، جملاتی که یک متفکر غربی که در فرهنگ و تمدن غرب و در محیط غربی رشد یافته نوشته است. او در اسلام گمشده ی دلخواه خود را یافت و بعد از سالها مطالعه، به اسلام گردن نهاد. وی در مورد سنت نبوی چنین میگوید: «سنت پیامبر، پیرو قرآن است و مصدر دوم شریعت اسلام و زندگی شخصی و اجتماعی افراد میباشد. از اینرو بر تمام مسلمانان واجب است که سنت را تنها شارح تعالیم قرآن بدانند و تنها وسیله برای اجتناب و دوری از اختلاف در تاویل این تعالیم و تطبیق آن در زندگی عملی باشد اما با کمال تاسف امروزه سخنان و تعابیری با این مضمون به گوش ما می رسد که: (باید به قرآن کریم بازگردیم ولی نباید از سنت پیروی کنیم.) و این دلالت بر جهل نسبت به اسلام دارد و مثال آنان مانند شخصی است که می خواهد وارد قصری شود اما نمی خواهد از تنها کلید اصلی برای داخل شدن به قصر استفاده کند.) اما در مورد اشکالاتی که بر صحت مصادر وارد میشود، عیبجویان برای موضع خویش هیچ دلیل قابل قبولی ندارند و امکان ندارد بتوانند دلایل قانع کنندهای ارائه کنند تا حتی یک مرتبه عدم اعتماد به احادیث منسوب به رسول خدا را ثابت کند. برای آنان بسیار مشکل است که بتوانند دلایل قانع کنندهای ارائه کنند که حتی یک مرتبه عدم اعتماد به احادیث منسوب به رسول خدا را ثابت کند. برای آنان بسیار مشکل است که بتوانند انتقاد عاطفی خود را از طریق بحث علمی تایید و تقویت کنند، زیرا کسانی که ابتدا به جمع آوری کتابهای حدیث همت گماشتند، خصوصا امام بخاری و مسلم، قواعدی بسیار محکم و بلکه هر قاعدهای که برای صحت یک حدیث در توان بشر باشد، وضع نمودند و قواعدی بسیار محکمتر از آنچه مورخان اروپایی با نگاه به مصادر قدیمی تاریخی از آن بهره برده اند.
هر پژوهشگر علم مصطلح الحدیث میداند که این علم توانسته است از زاویه ی تاریخی، سلسله ای از شرح حال مفصل در مورد تمام کسانی که به عنوان راوی و یا محدث ذکر شدهاند، بیان کند. شرح حال این زنان و مردان از هر زاویه ای مورد دقت و بررسی قرار گرفته است و تنها کسانی از آنها در زمرهی ثقات قرار گرفته اند که زندگی و طریقه ی روایت آنان با تمام قواعدی که محدثان وضع کردهاند متفق و هماهنگ باشد؛ این قواعد در نهایت دقت وضع شده اند؛ به این ترتیب اگر امروزه شخصی بر یک حدیث مشخص و یا تمامی احادیث طعنه وارد کند و بر حدیث یا احادیثی اعتراض وارد کند بر او لازم است که اعتراض خود را ثابت کند و اگر نتوانست دلیلی معقول یا علمی بیاورد که این مصدر ناقص و اشتباه است، در این هنگام باید آن حدیث را به عنوان حدیث صحیح بپذیرد. بدون بازگشت به سخن از همه احتمالاتی که در حدیث طعن وارد میکند مگر اینکه تکاپوی همه جانبه در برابر اسلوب علمی نقد وجود داشته باشد. اما علم حدیث زمانی آغاز شد که ضرورت اقتضا میکرد حدیث صحیح از موضوع جدا شود و صحیحینِ امام بخاری و مسلم نیز نتیجه ی مستقیم همین تمییز و جداسازی میباشد.
اکنون تنها یک سبب باقی میماند که برخی را به مخالفت با حدیث می کشاند و جمع میان شیوه ی زندگی ما در عصر حاضر و افکار قهقرایی ما و روح اسلام صحیح را محال میداند و این به سبب نفوذ تمدن غربی در سرزمینهای اسلامی است. مسلمانان عصر حاضر برای بزرگ کردن هر چیزی که محصول تمدن غرب باشد و برای پرستش تمدن بیگانه، مستعد و آماده اند چرا که مدنیت غربی از زاویه های مادی بسیار قوی و چشم نواز است.
سپس محمد اسد ما را اینگونه برحذر میدارد: «جاهلان و دروغگویان برای نقد حدیث تلاش میکنند. ناتوانی بیان خود را آشکار کرده و می کوشند تا ضرورت پیروی از سنت را از بین ببرند چون اگر بتوانند چنین کنند میتوانند آموزه های قرآن کریم را مطابق با امیال و خواسته های خود تاویل کنند و هریک مطابق اندیشه و آرمان خود آیات را تاویل کنند. اما یکی از ویژگیهای ممتاز اسلام این است که اسلام، نظامی اخلاقی و علمی و نظامی فردی و اجتماعی است و با این روش بر حملات و یورشهای پی در پی فایق آمده و آنها را محو و نابود می کند.»[۱]
این مختصری از اندیشه این متفکر مسلمان بود که در دامان تمدن غرب پرورش یافته بود و هدف وی از بیان این اندیشهی محکم و مدلل، تقویت و تحکیم آن دیدگاهی است که ما درست میدانیم. و آن اینکه به طور خلاصه از گذشته تا به حال گرایش سلفیت، موضع صحیح نسبت به اسلام است و سلفیت محصور در تفسیر تاریخی که زمان آن گذشته و محو شده، نیست بلکه همواره در سایه دو منبع اصیل و بزرگ به نام کتاب الله و سنت رسول الله به اسلام می نگرد.
[۱] – الاسلام علی مفترق الطرق، ترجمه د. عمر فروخ، چاپ: دارالعلم للملایین-بیروت.