«میگویم: یعنی ابوالحسن الکرخی رئیس حنفی مذهبها در عراق و یکی از اساتید بزرگ آنان میگوید: «هر آیهای که مخالف با اعتقاد بزرگان ما باشد آن آیه یا تأویل شده است و یا منسوخ است و همچنین هر حدیثی که مخالف با اعتقاد بزرگان باشد، آن هم یا تأویل شده یا منسوخ است»([۱]). این سخن زشت، قبیح و ناخوشایند را یکی از نویسندگان کتاب «الاجتهاد المجتهدون در ص ۸۲» از کتاب «تنقیح الحامدیه» استخراج کرده و آن را نوشته است همچنین از کتاب «الکشف الکبیر» نقل کرده است که جائز نیست درباره حدیثی که مخالف با مذهب ابوحنیفه است. گفته شود که همانا امام ابوحنیفه این حدیث را ندیده و یا به او نرسیده است میگویم: به حقیقت آنان معتقدند به اینکه امامان معصوم است امکان ندارد که چیزی از او پنهان بماند، و امکان ندارد که در مورد مسألهای اشتباه بکند، ای کاش میدانستم، نتیجه و سرگذشت هر مقلدی که در مورد امام و مذهب خود این چنین فکرمی کندچه میشود؟ میدانیم که همانا امامان مذاهب بخصوص مذاهب اربعه در بسیاری از مسائل با هم اختلاف نظر دارند، اگر اجتهاد جملگی آنان راست و حق است، این بدین معنی است که العیاد بالله – دین الله ضد و نقیضها و تناقضات دارد، و این بدان معناست که حق زیاد است در حالیکه همانا الله – سبحانه و تعالی – بیان کرده است که اختلاف نظر از صفات کلام انسانی است و فقط کلام خداوند از آن پاک ومنزه است. خداوند – سبحانه و تعالی – میفرماید:
﴿وَلَوۡ کَانَ مِنۡ عِندِ غَیۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ ٱخۡتِلَٰفٗا کَثِیرٗا ٨٢﴾ [النساء: ۸۲].
و اگر از سوی غیر خدا آمده بود در آن تناقضات و اختلافات فراوانی پیدا میکردند»
و در آیهای دیگر صراحتاً اعلام میدارد که: ﴿فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُ﴾ [یونس: ۳۲]. «و بعد از حقیقت جز گمراهى چیست؟..».
حافظ المغرب ابن عبدالبر در کتاب ارزشمند خود بنام»جامع بیان العلم فصلی «(۲/۱۰۴-۲/۱) را درباره اینکه همانا اختلاف شامل خطا و اشتباه است وهمه اختلافات صحیح و درست نیستند، نوشته است مثالها و نمونههای زیادی درباره اینکه صحابه و سلف همدیگر را به خطا و اشتباه متوصل کرده و بعضی از آنان بعضی دیگر را انکار کرده، در بعضی از اجتهادات با همدیگر به مباحثه و مناقشه پرداختهاند، حتی بعضی از آنان از رأی و نظر خود برگشته است و در(۲/۱۰۷-۱۰۸) میگوید: اگر بخواهیم انکارات و اعتراضات آنان را جمع کنیم، یک کتاب ظرفیت احاطه این موضوع را ندارد چه برسد به اینکه در یک فصل جمع گرددبه یقین میتوان گفت در مورد آنچه که صحابه و سلف با هم اختلاف داشتند و همدیگر را انکار کردهاند، صحت و درستی آن موضوعات، یکی از دو طرف قضیه است و هر دو نظر صحیح و درست و مطابق کتاب و سنّت نیستند اگر هر دو طرف قضیه درست و صحیح میبودند هیچگاه سلف صالح یا صحابه بعضی از آنان، بععضی دیگر را به خطا و اشتباه متوسّل نمیکردند هیچ عقیده و نظر و رأی این را نمیپسندد و قبول ندارد که هر شیء با ضد آن مقبول و مورد پسند و درست باشد و به حقیقت زیبا گفته است آن کسی که میگوید:
«اثبات ضدین معاً فی حالٍ أقبح ما یأتی من المحال».
«اثبات دو چیز ضد در کنار هم در هر حالت وضعیتی قبیح تر و زشت تر از آوردن یک چیز محال است» ابن عبدالبر(۲/۱۰۰) از امام مالک و اللیث –رضی الله عنهما – ذکر میکند که همانا آن دو در رابطه با اختلاف اصحاب رسول اللهص درردّ و انکار گفته کسانی که میگویند همانا در اختلاف بین آنان وسعت و رحمت برای امت اسلامی وجود دارد. میگویند: اینگونه نیست، به حقیقت آن اختلافات شامل درست و نادرست، حق و ناحق میباشند یعنی اگر در چیزی اختلاف نظر وجود دارد حتماً یکی از آن دو درست وحق است و دیگری نادرست و ناحق.
[۱]– تاریخ التشریع الإسلامی للخضری،ص ۳۳۲٫