دیدگاه علمای سلف درباره­ی این دلایل و پاسخ آنها (۲)

و می­فرماید: «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ»: «بی‌گمان در این (سخن) برای صاحب دلان پندی است.» (ق: ۳۷)

و الله متعال از اصحاب آتش خبر می­دهد: «وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ»: «و گویند: «اگر ما می‌شنیدیم یا تعقل می‌کردیم، در (زمرۀ) دوزخیان نبودیم». (ملک: ۱۰)

پس عقل راهنمای بندگی و درک ربوبیت و تمیز خوب و بد، سنت و بدعت و ریا و اخلاص می­باشد و اگر عقل نبود تکلیف و امر و نهی در کار نبود.[۱] تعبیری از جنید در ناتوانی عقل از ادراک ربوبیت و نکوهش منهج متکلمین روایت شده است که می­گوید: «نفی کردن عیب به صورتی که عیب محال فرض شود، عیب است.»[۲] علمای حدیث رای و نظر را در بحث و بررسی بیشتر انکار نمی­کنند بلکه شیوه و روش متکلمین را انکار می­کنند. متکلمانی که روش خود را بر وجوب نظر به عنوان اولین راهنما در معرفت و شناخت باری تعالی پایه­گذاری کرده­اند. درحالی­که پیروان این روش از پیامبر، صحابه و تابعین الگو گرفته و در مسیر آنها می­باشند.[۳]

از سیرت رسول خدا آموخته­ایم که او هیچ­کس را به استدلال به عرض، جوهر و حدوث اجسام فرانخواند چنانکه روش اهل کلام است.[۴]

آموختن منهج پیامبران سبب می­شود تا بدانیم آنها با تکیه بر رای و نظر مشغول تلقین ادله­ای به عنوان اصول اسلام به پیروان خود و کسانی که آنها را تصدیق کردند، نبودند بلکه به آموزش شریعت و آداب حریص بودند. شایسته است که میان دو لفظ تقلید و اتباع تفاوت قائل شویم چراکه تقلید پیروی از قول دیگری بدون دلیل است اما اتباع پیروی از روش رسول الله بعد از شناخت دلایل نبوت است که به واسطه­ی افراد مورد اطمینان، معجزات، براهین و دلایل بی­شماری برای ما روایت شده است؛ دلایل و کیفیت حل شبهات را به آنها آموزش ندادند و اگر این کار را می­کردند، کتاب­های آنها برای ما نقل می­شد چنانکه کتب فلاسفه و متکلمین مسلمان نقل شده است. ابن وزیر یمانی از این هم دورتر رفته و معتقد است که حتی این هم نقل نشده که دو نفر با یکدیگر در چیزی اختلاف کنند و کسی دیگری را دروغگو و خطاکار بداند اما اگر با رای و نظر آن­را به دست می­آوردند، مطابق عادت دچار اختلاف می­شدند، چنانکه فلاسفه و متکلمان دچار چنین اختلافاتی شدند. آنها آراء و نظرات جدا و مخصوص به خود را داشتند تا جایی که گفته شده است اتفاق علما در آرا و نظریات محال است. علاوه بر این دلیل، نبود افراد باهوش و خردمند در تحصیل علم کلام، دلیل دیگر آن است چنانکه امام رازی به عجز و ناتوانی از رسیدن به غایت و انتهای آن اعتراف کرده و در وصیت خود گفته است: «تمام طرق کلامی و روش­های فلسفی را پیمودم اما در هیچکدام از آنها منفعتی برابر با قرآن مشاهده نکردم.»

[۱] – سیوطی، صون المنطق، ص ۱۸۰

[۲] – همان، ص ۱۷۰

[۳] – ابن خلدون، المقدمه

[۴] – ابن وزیر یمانی: البرهان القاطع ص ۵۵

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …