۱- «الحجه علی أهل المدینه» یا «الرّد علی أهل المدینه»
امام محمد، این کتاب را در سفری که به مدینهی منوره، برای سماعِ حدیث از موطأی امام مالک داشته بود، نگاشت.
وی در این سفر به مدت سه سال در مدینه اقامت گزید و در این مدت از امام مالک و دیگر بزرگان عرصهی علم و دانش و طلایهداران عرصهی روایت و درایت، سماع حدیث نمود و با علماء و صاحبنظران دینی مدینه، به مناظره و مجادله و گفتگو پرداخت، و با دلایل و براهین قوی و شیوا و جذاب و زیبا، آنها را مغلوب و مقهور خویش نمود و بعدها این دلایل و براهین را در کتابی با عنوان «الحجه (علی أهل المدینه)» گردآوری کرد.[۱]
این کتاب، از دو جهت دارای ارزش و مقام است:
اول: اسناد و روایات این کتاب، ثابت و درست است. در این زمینه کافی است بدانی که امام شافعی، این کتاب را در کتابش «الأم» با تعلیقی مفید، روایت نموده و آرای امام ابوحنیفه و اهل مدینه را [که امام محمد آنها را نقل کرده]، مورد نقد و بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده است؛ و در برخی جاها از آراء و نظریاتِ امام ابوحنیفه و در بعضی جاها نیز از آراء و نظریات علمای مدینه، حمایت کرده است.
دوم: استدلالات این کتاب، مبتنی بر قیاس، سنت پیامبر و آثار صحابه است، و با تعلیقات و موازنه و مقایسههای امام شافعی میان آرای مختلف فقهاء، میتوان این کتاب را از زمرهی کتابهایی به شمار آورد که در فقهِ مقارَن و علم خلاف و جدل، نگاشته شده است.[۲]
امام محمد، در این کتاب به گردآوری احادیث و آثاری پرداخته است که در نزد فقها و محدثین عراق، مشهور و متداول است و امام ابوحنیفه نیز آنها را روایت کرده است. و بیشتر مرویاتِ این کتاب با کتاب «الاثار» امام ابویوسف همخوانی و تناسب دارد؛ و در حقیقت هر یک از این دو کتاب، مسندی برای امام ابوحنیفه اند که از ارزش و جایگاهی بس مهم و اساسی برخورداراند که حکایت از اطلاع ژرف و آگاهی عمیق امام ابوحنیفه از احادیث پیامبر و آثار صحابه و تابعین دارند، و بیانگر مقدار اعتماد و تکیهی امام، در استدلال مسائل فقهی براساس روایات و احادیث پیامبر ج میباشند.
و براستی این دو کتاب، مجموعهای از اقضیه و فتاوایی میباشند که مبتنی بر نصوصِ (وحیانی و شرعی) هستند، و بر مبنای همین نصوص است که علل و مقاصد احکام، استنباط و استخراج میگردند و تفریعات و تطبیقات فقهی، تفریع میگردند و اصول و قواعد و مبانی و موازین فقهی (در مذهب احناف) وضع میشوند.[۳]
[۱]– الحجه علی اهل المدینه (۱/۱)
[۲]– ابوحنیفه: حیاته وعصره ص ۲۱۸
[۳]– همان