ده یار بهشتی (۶)

شهادت حضرت عمر رضی الله عنه

عمر رضی الله عنه از خداوند می ترسید واز روز قیامت هراس داشت یکی از یاران او میگوید: عمر رضی الله عنه را دیدم که پر کاهی را از زمین برداشت وگفت: ((کاش که من پرکاهی بودم، کاش من چیزی نمی بودم، کاش که مادرم مرا نمی زائید!)) حضرت عمر رضی الله عنه درحالت امامت نماز صبح بود که ابولؤلؤ مجوسی بر او حمله نمود وایشان را مجروح ساخت، سپس حضرت به فرزندش عبدالله گفت: نزد ام المؤمنین عایشه برو وبه ایشان بگو عمر بن خطاب به تو سلام می گوید ونگو امیر المومنین، چون از امروز به بعد من امیر المومنین نیستم وبگو عمر اجازه می خواهد در کنار یارانش (محمد صلی الله علیه وسلم وابوبکر رضی الله عنه ) دفن شود، اگر عایشه اجازه داد من را در آنجا دفن کنید واگر اجازه نداد آنگاه در قبرستان عمومی مسلمانان دفنم کنید. ام المؤمنین با خواسته عمر رضی الله عنه موافقت نمود واجازه داد که ایشان در کنار یارانش محمد صلی الله علیه وسلم وابوبکر رضی الله عنه به خاک سپرده شود. عهد خلافت حضرت عمر رضی الله عنه سرشار از خوبی وعدالت بود وفتوحات بزرگی نصیب مسلمانان گردید واسلام در دورترین نقاط دنیا منتشر شد.

رحمت خدا بر فاروق اعظم باد ومبارک باد او را بهشتی که به آن مژده داده شده بود.

[۱] منابع سیرت عمر: الریاض النضره، محب طبری، تاریخ الخلفاء سیوطی، سیر اعلام النبلاء، صحیح بخاری وصحیح مسلم وکتابهای دیگر حدیث، سیره ابن هشام، العقد الفرید از ابن عبد ربه.

[۲] ترمذی، کتاب المناقب، عمربن الخطاب حدیث شماره ۳۶۸۱٫

[۳] بخاری ش ۳۶۸۳، مسلم ش ۲۳۹۶٫

[۴] تاریخ الخلفاء ص ۱۲۳٫

[۵] تاریخ الخلفاء ص ۱۲۵٫

[۶] صفوه الصفوه ج ۱ ص ۲۷۲، ۲۷۳٫

[۷] سیره ابن هشام ج ۳ ص ۳۳۱٫

[۸] مسلم کتاب الزکاه، باب نهی عن المسأله.
عثمان بن عفان رضی الله عنه[۱]

((آیا ازمردی حیا نکنم که فرشتگان از او شرم می کنند)). (رسول اکرم صلی الله علیه وسلم)[۲]

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …