ده یار بهشتی (۱۸)

سعید بن زید یکی از ده نفری است که پیامبر صلی الله علیه وسلم به بهشتی بودن آنها گواهی داده است واو را از سابقین واولین وبدری است و از کسانی است که خداوند در قرآن فرموده است من از آنها و آنها از من خشنودم[۴].

در بسیاری از جنگها وصحنه ها همراه پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده است در محاصره دمشق وفتح آن حضور داشت. بعد از فتح دمشق ابوعبیده بن جراح او را امیر دمشق مقرر کرد، واولین فردی از امت اسلامی است که به عنوان نائب خلیفه در دمشق حکمرانی نمود[۵].

سعید بن زید مردی قد بلند دارای سر وریش گنجان وچهره اش گندمگون بود. [۶]

مهاجر مجاهد

سعید بن زید وهمسرش چون دیگر مسلمانان از مکه به مدینه هجرت کردند ودر مدینه پیش رفاعه بن المنذر اقامت گزیدند. او وهمسرش زندگی جدید خود را با برادران وخواهران مهاجر و انصار در مدینه آغاز کردند. خداوند از همه مهاجرین وانصار راضی باد وخداوند باغهای بهشت را که نهر فراوانی در آن جاری است برای آنها مهیا نموده است، در صحیحین دو حدیث از او روایت شده است و یک حدیث را به تنهایی بخاری روایت کرده است.

از احادیثی که سعید بن زید از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت نموده یکی این است که: ((هر کسی یک وجب زمین را به ناحق از کسی بگیرد خداوند هفت زمین را به گردنش طوق می نماید وهر کسی که به خاطر مالش کشته شود شهید است))[۷].

ونیز سعید از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت میکند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: کوه حراء ثابت باش روی تو قرار ندارد مگر پیامبر یا صدیقی یا شهیدی. بعدا سعید نه نفر را نام برد که روی حرا قرار داشتند که عبارت بودند از: پیامبر صلی الله علیه وسلم، ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف وسعد بن مالک. سعید گفت: اگر می خواستم اسم نفر دهم را ببرم او را هم میگفتم. منظورش ازنفر دهم خودش بود[۸].

دعای پذیرفته شده

سعید بن زید صحابی مژده داده شده به بهشت، دعایش پذیرفته می شد وهنگامی که مظلومانه دست به دعا بلند می کرد خداوند دعایش را رد نمیکرد. روایت می شود که زنی که اروی بن اویس خوانده می شد نزد فرماندار مدینه، ‌ابن خرم آمد وبه او گفت: ای اباعبدالملک سعید بن زید دیواری در زمینی که متعلق به من است بنا کرده است با او حرف بزن که ازحق من دست بردارد واگر نه سوگند به خدا که فردا در مسجد پیامبر صلی الله علیه وسلم خواهم آمد ومیان مردم اعلام می کنم که حق مرا خورده است.

ابن خرم به او گفت: صحابی پیامبر صلی الله علیه وسلم را اذیت نکن او بر تو ظلم نکرده وحق تو را نگرفته است.

اما آن زن در هر کجا که می رفت از سعید شکایت می کرد، نزد عماره بن عمر وعبد الله بن سلمه رفت واز سعید شکایت کرد آنها نزد سعید که در عقیق در زمینش بود رفتند. سعید به آنها گفت: برای چه آمده اید؟ گفتند: اروی بنت اویس آمده وگمان می برد که تو زمین او را حصار کشیده ای وحق او را گرفته ای وسوگند خورده که اگر تو از زمین دست بر نداری صبح فردا در مسجد پیامبر صلی الله علیه وسلم بیاید و درمیان مردم ا ز تو شکایت کند بنابر این ما آمده ایم تا تو را خبر کنیم[۹].

سعید رضی الله عنه گفت: من از پیامبر صلی الله علیه وسلم شنیده ام که می گفت: هرکسی یک وجب از زمین کسی دیگر را به ناحق بگیرد، خداوند هفت زمین را روز قیامت به گردنش خواهد آویخت[۱۰].

سپس سعید افزوده: او بیاید و آنچه می خواهد بگیرد، بار خدایا اگر او دروغ می گوید او را نمی توان تا چشمهایش را کور نکرده ای، ودر اثر کوری در جای بیفتد وهمانجا دفن شود.

در این هنگام عماره بن عمرو وهمراهش برگشتند و آن زن را به آنچه سعید گفته بود خبر کردند، او دیوار سعید را تخریب کرد وآنجا خانه ای ساخت، دیری نگذشت که آن زن کور شد شب بلند می شد کنیزی داشت که دست او را می گرفت تا او کارگران را بیدار کند، در یکی از شبها از خواب بلند شد و کنیزش را بیدار نکرد و از خانه بیرون رفت وهمچنان می رفت تا اینکه در چاه افتاد ومرد. خلاصه اینکه سعید مردی مستجاب الدعاء بهشتی ومجاهد بود و در معرکه های جنگ وفتح شهرها همراه مسلمین شرکت می کرد، در جنگ یرموک یکی از سربازان لشکر اسلام بود. از یکی از برادران مسلمانش شنید که به فرمانده لشکر ابوعبیده می گفت: من تصمیم قطعی برای شهادت در راه خدا گرفته ودر این لحظه می خواهم شهید بشوم، آیا تو پیغامی برای پیامبر صلی الله علیه وسلم نداری که بفرستی؟! ابوعبیده گفت: بله! ازطرف من و مسلمین پیامبر را سلام کن و به او بگو: ای پیامبر خدا! آنچه پروردگارمان به ما وعده داده ما آن را یافتیم[۱۱].

سعید بن زید که در نزدیک آن مرد وابوعبیده قرار داشت این گفتگو را، سعید می گوید: دیری از سخنان او نگذشت که من او را دیدم که شمشیرش را از نیام کشیده و به سوی دشمنان خدا می تازد. من به هیجان آمدم وخود را به زمین انداختم و دو زانو نشستم ونیزه را راست کردم ویکی از اسب سواران دشمن را که به سوی من می آمد از پای در آوردم، سپس بر دشمن حمله ور شدم، خداوند ترس را از من بیرون کرده بود وهمه مردم بر رومیها یورش بردند وآنها را شکست دادند.

سعید این چنین افتخار جهاد در آن روز حساس وجنگ یرموک را بدست آورد.

وفات حضرت سعید رضی الله عنه

در روز جمعه سال پنجاه ویک هجری سعید بن زید در منطقه عقیق درگذشت. جنازه او را برای خاک سپاری به قبرستان بقیع آوردند بسیار از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم که سعد بن ابی وقاص وعبدالله بن عمر رضی الله عنهما نیز در میان شان به چشم می خوردند برای خداحافظی برادر مسلمان خود در تشییع جنازه اش حضور داشتند.

رحمت خداوند بر سعید بن زید که حق بر زبانش جاری بود مالش را در راه خدا خرج میکرد وهوای نفس را زیر پا گذاشته بود، ‌ودر بدر شریک بود و به دنیا وریاست بی علاقه بود واز فتنه وشرارت دوری نمود.

رحمت بیکران خداوند بر سعید بن زید باد.

[۱] مهمترین مراجع در سیرت عبارتند از: طبقات ابن سعد ج ۳ ص ۲۶۸، الریاض النضره ج ۴ ص ۳۳۹ ج ۸، الاستیعاب ج ۲ ص ۲، سیره ابن هشام ج ۱ ص.

[۲] طبقات ابن سعد ج ۳ ص ۲۶۸٫

[۳] بخاری این حدیث را بطور کامل به شماره ۳۸۲۶ باب حدیث زید روایت کرده است ودر الذبائح ما ذبح علی النصب به شماره ۵۴۹۹ روایت نموده است.

[۴] الاستیعاب ابن عبدالبر ج ۴ ص ۱۸۸، الاصابه ج ۴ ص ۱۸۸٫

[۵] الاستیعاب ابن عبدالبر ج ۴ ص ۱۸۸، الاصابه ج ۴ ص ۱۸۸٫

[۶] الریاض النضره ج ۴ ص ۳۳۹ ج دوم.

[۷] بخاری باب المظالم ش ۲۴۵۲٫

[۸] ابن ماجه، ۱۳۴ درمقدمه باب فضائل العشره، واحمد ج ۱ ص ۱۸۷٫

[۹] الاستیعاب ج ۲ ص ۷۰۶، ۸ ط. دار الکتاب العربی.

[۱۰] مسلم در المساقاه باب تحریم ظلم وغصب الارض به ش ۱۶۱۰ روایت کرده است.

[۱۱] تاریخ طبری ج ۴٫

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …