ابوبکر صدیق رضی الله عنه[۱]
((خداوند مرا به سوی شما مبعوث کرد شما گفتید تو دروغ می گویی، اما ابوبکر گفت راست می گوید ومرا با جان ومالش یاری داد)). پیامبر صلی الله علیه وسلم[۲]
ایمان زود هنگام
رهبران واشراف قریش یکی پس از دیگری وپشت سرهم در صحن کعبه جمع می شدند. زید بن عمرو بن نفیل در آفتاب نشسته بود وبا تعجب به بت های بلندی که در این جا و آنجا گذاشته شده بودند نگاه می کرد. زید به آئین بت پرستی قانع نبود وبا جدیت تلاش می کرد که دینی را بپذیرد که آئین یکتا پرستی باشد، قریش را می دید که شتر وگوسفند و… را برای بت ها سر می بریدند با خودش فکرکرد وگفت: گوسفند را خدا آفریده واز آسمان باران می باراند وبرای گوسفندان گیاه وعلف در زمین می رویاند پس شما چگونه گوسفند را به نام غیر از خدا سر می برید؟!
زید هم چنان غرق این افکار بود که امیه بن ابی صلت به او نزدیک شد وگفت: در چه حالی ای جوینده خیر وخوبی؟ زید گفت که خوب هستم. امیه پرسید: آیا چیزی یافتی؟ زید گفت: نه. امیه گفت: جز آنچه که خداوند خواسته یا از طرف خداوند باشد. هر دینی روز قیامت سبب هلاکت خواهد بود. اما آیا پیامبری که منتظرش هستید از ماست یا از شماست[۳].
ابوبکر این سخن را شنید وگفت: من قبلا نشنیده بودم که پیامبری مبعوث می شود ومردم منتظر آن هستند، بنابر این نزد ورقه بن نوفل رفتم او بسیار به آسمان نگاه می کرد وهمواره چیزی زمزمه می نمود، داستان گفتگوی امیه وزید را برای او تعریف کردم. ورقه گفت: بله برادر زاده ام، پیامبری که مردم منتظر او هستند از نظر نسب از اعراب متوسط است من نسب را می دانم وقوم تو نسب میانه ومتوسطی در میان اعراب دارد. ابوبکر به ورقه گفت: عمو! این پیامبر چه می گوید؟ ورقه گفت: هرآنچه به او از جانب خدا گفته شود همان را به مردم خواهد گفت، اما ظلم نمی کند و نمی گذارد که بر او ظلم شود واز اینکه مردم بر یکدیگر ستم کنند جلوگیری می نماید.
ابوبکر افزود: ((وقتی پیامبر صلی الله علیه وسلم به پیامبری مبعوث شد من به او ایمان آوردم و او را تصدیق نمودم))[۴].
ابوبکر اسلام آورد و پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد اسلام آوردن ابوبکر فرمود: ((هیچ کسی را به اسلام دعوت ندادم مگر ابتدا در پذیرفتن دعوتم دچار تردید وشک می شد به جز ابوبکر، هنگامی که او را دعوت دادم چهره اش را برنگرداند ودر حقانیت اسلام شک نکرد))[۵].
این چنین ابوبکر رضی الله عنه خیلی زود از جاهلیت به اسلام روی آورد.
ابوبکر رضی الله عنه چه کسی بود؟
ابوبکر صدیق رضی الله عنه یار پیامبر صلی الله علیه وسلم است که پس از مسلمان شدن همیشه در سفر وحضر تا دم وفات آن حضرت درخدمت ایشان بوده و هیچ گاه ازاو جدا نشد[۶]. به علت زیبایی چهره اش او را ((عتیق)) لقب داده بودند. نسب او در مره بن کعبه به پیامبر صلی الله علیه وسلم می رسد، نامش عبدالله بن ابی قحافه عثمان بن عامر بن عمروبن کعب…. ابن مره بن کعب… قریشی است. مادر ابوبکر رضی الله عنه ام الخیر سلمی است. ابوبکر در جاهلیت با اسماء بنت عمیس وحبیبه ازدواج کرده بود. هنگامی که ابوبکر رضی الله عنه وفات کرد حبیبه حامله بود. ابوبکر شش فرزند داشت سه دختر وسه پسر. پسران وی به نامهای عبدالله، عبدالرحمن ومحمد ودخترانش اسماء وام المؤمنین عایشه وام کلثوم رضی الله عنهم بودند.