دلیل وحی (پربرکت‌ترین دلیل) بر وجود خدا(۴)

عجیب‌تر آنکه اگر این انسان با آن خصوصیات، می‌گفت که این کتاب متعلق به خودم است مردم متعجب می‌شدند. اما چون او راستگو بود و گفت که این کتاب متعلق به خودم نیست و من در این زمینه چیزی به حساب نمی‌آیم، مشرکان مکه سخنان او را باور نمی‌کنند.

در بخش علوم تجربی با پاره‌ای احتیاط[۱] می‌بینیم که قرآن به بسیاری از آن قوانینی که انسان به تازگی و به تدریج کشف کرده، اشاره کرده است[۲]. برای مثال می‌فرماید:

﴿یُکَوِّرُ ٱلَّیۡلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیۡلِ﴾ [الزمر: ۵] «شب را بر روز، و روز را بر شب می‌پیچد».

«تکویر» آن است که عملی هم­چون فِر و حلقه کردن انجام دهیم یعنی در یک زمان دو کار را انجام دهی. چیزی را هم می‌پیچانی و هم اجزایش را به هم می­چسبانی. پس زمانی که می‌فرماید شب را در روز و روز را در شب تکویر می‌کند[۳] و اینکه شب به دور روز و روز به دور شب بپیچد[۴]، این اقتضا می‌کند که زمین کروی باشد و الًا این عمل در زمینِ مسطح انجام نمی­شود.

پس این یک اشاره­ی بسیار ساده است به اینکه زمین کروی است و دیگر آن همه قیل و قال که در غرب انجام شد به وجود نمی­آید. و بسیاری دیگر از این مسائل وجود دارند که دیگر فقط به این یکی اشاره می­کنیم[۵].

پس در اینجا نیز اینگونه می‌گوییم: «آن شخص با آن خصوصیاتی که گفتیم از علوم تجربی چنین بحث می‌کند و تمام بشریت با همه­ی دستگاه­ها و امکاناتی که در اختیار دارد، تازه به مثلاً فلان و فلان چیز دست یافته و کشف کرده است».

می‌رسیم به بخش آثارحس خیرخواهی مکاتب اخلاقی. در اینجا چیزی برای مقایسه در اختیار نداریم. چون همانگونه که گفتیم، احکام قراردادی‌اند. قرارداد از آن‌هایی نیستند که «بصر» یا «قلب» آن‌ها را درک کنند. قرارداد وجود خارجی ندارد و گفتیم که انسان یا با هوس و آرزو برای خویش قرارداد ایجاد می­کند که این نیز پوچ بوده و بر پایه­ی تاریکی و جهالت بنا می­شود و یا اینکه تنها کسی می‌تواند این قراردادها را که عبارت­اند از آشکار کردن مسیر حرکت انسان، ایجاد کند که به چگونگی حرکت تمام اجزاء این عالم و حرکت سازگار با آن اجزاء و سازگار با خود انسان، آگاهی دارد. پس می‌بایست این (شخص اخیر) این مسیر را مشخص و آشکار کرده و آن احکام را صادر کند.

 

 

[۱]– که ما (در این جا) فعلا احتیاط می‌کنیم چون از آن‌هایی نیستیم که تصور کنیم معقول بودن قرآن وابسته است به اینکه با این چیزهایی که هنوز نظریه‌اند و به قانون تبدیل نشده‌اند سازگار باشد و بلکه تعبیر ما همیشه در اینجا این است که می‌گوییم آن‌هایی که قرآن بدان‌ها اشاره کرده است و آن هم برای این است که به توحید و آخرت و امثال این‌ها استدلال داشته باشد، به صورت تدریجی بشر در حال کشف آن‌هاست. اولاً باید توجه داشته باشیم که نظریات را به عنوان واقعیات علمی در نظر نگیریم و ثانیاً قرآن را نیز از دلالت عربی بودنش با زور کنار نزنیم.

[۲]– و آن هم نه به این عنوان که – با افتخار بگوید – «ببینید که من این (قانون) را دانسته و کشف کرده‌ام» و به آن‌ها اشاره کند. بلکه مانند آن است که (بیان این قوانین) را به روی خود نمی‌آورد و و برای (اثبات یا بیان) چیزی دیگر از آن‌ها سخن می‌راند.

[۳]– البته (همانگونه که پیشتر هم اشاره کردم) به منظور استدلال کردن برای مسئله‌ای دیگر (اینگونه قوانین بیان می‌شود) و نمایان است که کسی که این سخن را عنوان می‌کند، اینگونه چیزها برایش چیزی نیست تا بگوید که -با افتخار بگوید- «ببینید که این مسئله چقدر مهم است و من آن را درک کرده‌ام که (مثلا) زمین کروی است»

[۴]– چون شب هم­چون برگی می­شود که روز به دور آن می­پیچد و بالعکس.

[۵]– علاقه‌مندان می‌توانند در این زمینه به کتبی چون «إعجاز القرآن» اثر باقلانی، «معجزه القرآن» اثر شیخ متولی الشعراوی، «الإعجاز البیانی للقرآن» اثر عائشه عبد الرحمن بنت الشاطئ، «الإعجاز العلمی فی القرآن الکریم» اثر دکتر حکمت الحریری، «تجلی قرآن در عصر علم» اثر استاد عبدالرؤوف مخلص هروی، «دایره‌المعارف اعجاز علمی در پرتو قرآن و سنّت» اثر دکتر محمد راتب نابلسی و… مراجعه کنند. (مترجم)

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …