دلایل شرعی بر فضیلت صحابه (۶)

همچنین تفسیر عقلی با عقیده­ای که در اعماق نفوس آنها می­جوشید، تطبیق و تناسب کامل داشت. هرکس در احوال، سلوک و منش آنها در خلال سال­ها تحقیق و بررسی کند که چگونه با نفس و هوای نفس مبارزه می­کردند و در مواجهه با عادات ناپسند و اهل آن و عقاید باطل بت­پرستی چگونه رفتاری داشتند – عادات و بت­پرستی که برخی از آنها با آن بزرگ شده بودند – و چون به تصرفات و عقاید آنها قبل و بعد از اسلام و اعمال و رفتار آنها همراه با رسول الله و ترس از الله و فهم دقیق عقیده بعد از کسب نمودن آن از رسول الله بنگرد، با در نظر داشتن همه این موارد می­تواند آنها را عالم­تر و حکیم­تر از تمام کسانی بداند که بعد از آنها آمده و می­آیند. برای فهم دقیق­تر تنها به ذکر یک واقعه اکتفا می­کنم: واقعه­ی تبوک؛ واقعه­ای که سختی و دشواری در آن به اوج خود رسید. ابن کثیر می­گوید: «به این ترتیب فضیلت و برتری اصحاب محمد بر اصحاب سایر پیامبران در صبر و عدم ناله و شکایت آشکار می­شود چنانکه در سفرها و غزوات بودند خصوصا در غزوه­ی تبوک که در آن گرمای طاقت فرسا و سخت از پیامبر تقاضای معجزه نکردند با اینکه این امر برای رسول الله آسان بود، وقتی گرسنگی داشت آنها را از پای درمی­آورد، از رسول الله خواستند تا غذای آنها زیاد شود، پیامبر نیز آنها را جمع کرد و گوسفندی را آوردند. رسول الله بر آن دعا کرد که الله در آن برکت نهد، الله متعال نیز در آن برکت گذاشت و کاسه­ی همگی پر از گوشت شد. همچنین چون نیاز به آب پیدا کردند، رسول الله آن­را از الله متعال خواست، پس ابرها بالای سر آنها آمده و باران شروع به باریدن گرفت، که خود نوشیدند و شترانشان را نیز نوشاندند و ظرف­های­شان را نیز پر کردند سپس نگاه کردند و دیدند که ابرها از حدود لشکر تجاوز نکرده و به سوی دیگری نرفته است. این کامل­ترین نوع تبعیت از الله و رسول است.

آیا می­توان تصور کرد کسانی که بعد از صحابه آمدند، دین و اصول آن­را بهتر از صحابه فهمیدند؟ یا از آنها فقیه­تر و باتقواتر بودند؟ این دگرگونی اوضاع و تغییر مبانی و مقیاس صحیح است؛ چراکه تاریخ برتری اعمال اولین نسل اسلام و فهم و تطبیق اعمال آنها را برای ما به ثبت رسانده است. جهاد آنها را از تدبر و فهم عمیق در اسلام، عقاید، عبادات و احکام باز نداشت. و کثرت روایاتی که در باب جهاد و اعمال نیک آمده است، نشانگر عمق درک و فهم آنها نسبت به رسالت و حرکت در چارچوب آن است؛ آنها به جدال و بحث­های بیهوده نپرداختند بلکه تمام تلاش خود را متوجه اعمال کردند اما پس از آنها اوضاع دگرگون شد چنانکه به جای عمل، جدل در دین به وجود آمد. نقطه­ی آغاز تفرقه­ میان مسلمانان و پراکندگی جماعت آنها و ظهور علامات سستی میان صفوف آنان بود.

به همین سبب علمای اهل سنت ظهور جدل کلامی را نوعی ارتداد دانسته و علت آن­را قلت فقه در دین و از میان رفتن علما می­دانستند. دارمی می­گوید: «اهل جدل و کلام در ایام صحابه و تابعین مغلوب و در برابر حاکم، دولت و دلایل علما مقهور و شکست خورده بودند اما بعد از  آنها فرصتی برای نشر مذهب­شان پیدا کردند آنگاه که جهل را در مردم مشاهده کردند و تعداد علما را اندک دیدند.[۱]

[۱] – عقاید السلف، تحقیق، د. علی سامی النشار و د. عمار الطالبی، منشه المعارف اسکندریه سال ۱۹۷۱م.

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …