دلایل شرعی بر فضیلت صحابه (۴)

با این همه، ابوبکر صدیق از او کامل­تر بود. صدیق با تصدیق رسول الله کامل گشت. او همه چیز را از رسول الله می­گرفت و پیامبر معصوم بود اما از فردی مانند عمر گاهی چیزهایی را دریافت می­کنیم که به قلب او الهام شده و از آن سخن می­گوید. اما قلب او معصوم نیست، باید آنچه را بر قلب او القا می­شود با سخنان رسول الله تطبیق دهد، اگر با آن موافق بود که پذیرفتنی است وگرنه باید آن­را از خود دور کند. به همین سبب عمر از بسیاری از نظرات خود در مناظره با صحابه و مشاهده­ی دلایل آنان، رجوع کرد و هرگاه دلیلی از کتاب الله و سنت علیه نظر او بود، از نظر خود باز می­گشت و به کتاب الله و سنت رسول الله رجوع می­کرد و صدیق همه چیز را از رسول الله می­گرفت نه از قلب خود، پس او از کسی که بر وی الهام می­شود، کامل­تر است.

و بعد از ابوبکر صدیق، کسی برتر از او نیست همچنین پس از عمر نیز کسی برتر از او نیست.[۱]

پس از این توضیح دیگر نیازی برای توضیح بیشتر منهج صحابه در شناخت اصول و فروع دین لازم و ضروری نمی­بینیم.[۲]

دوم: دلیل عقلی

پس از ذکر نصوصی در باب تفسیر از صحابه و آنچه دلالت بر فهم و تدبر آنها در قرآن کریم می­کرد و بیان احاطه­ی آنها با دلایلی که بیان کردیم از آیات و مثال­ها و مقیاس­های عقلی، حال به بیان دلیل عقلی می­پردازیم.

استفاده از دلیل عقلی آشکار می­کند که حواریون و اصحاب پیامبران نسبت به دیگران، رسالت رسولان و اصول و فروع دقیق آن­را بیشتر می­شناختند و می­فهمیدند. و متأخرین بیش از دیگران از رسالت رسولان و فهم رسالت آنها بدورند. مگر آن عده­ی اندکی که بر پیروی از سابقین حریص­اند و پیرو منهج نقل دقیق می­باشند چنانکه اهل حدیث و سنت این­گونه­اند.

این همان تفسیر منطقی معقولی است که تاریخ دعوت­های دینی به آن شهادت داده­اند (ابتدای نشو و نمای آن با کسانی بود که آن جهت و سمت و سو را با قلب­های خود فراگرفتند و روح و جان خود را در راه آن ایثار کردند. تاریخ بارها اخبار رسول الله را برای ما روایت کرده است و بارها روایت کرده که اشاره و فرمان رسول الله با اجرای یکسان از سوی همه همراه بود پس چون دعوت الی الله دچار فترت شد و عقیده ضعیف شد و حرارت ایمان خاموش شد، مردم شروع به بحث در اعتقادات­شان و پرداختن به علت و معلول کرده و به مناقشه و اعراض روی آوردند[۳].

از تعلیل و تفسیر دور نمی­شویم درحالی­که عبدالله بن عباس در گذشته به بیان علت اختلاف میان مسلمانان پرداخت و از حوادثی که بعد از عصر صحابه اتفاق خواهد افتاد، خبر داد و آن­را به این صورت تفسیر می­کند که علت آن حوادث تنها عدم درایت کافی نسبت به قرآن و عدم وجود فهم صحیح از آن است.

[۱] – ابن تیمیه، الرد علی المنطقیین، ص ۵۱۳- ۵۱۴

[۲] – تقسیم بین اصول و فروع در عصر صحابه و تابعین شناخته شده نبود بلکه این تقسیم بندی از سوی معتزله شکل گرفته است.

[۳]– ابراهیم مدکور، فی الاخلاق و الاجتماع، ص ۲۶ چاپ هیئت عامه للنشر.

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …