دلایل شرعی بر فضیلت صحابه (۲)

در حدیث دیگری رسول خدا آنها را به این صورت وصف می­کند که بهترین انسان­ها هستند و جز آنها اگر به اندازه­ی کوه احد طلا صدقه بدهند با یک مُد و یا نصف مد که صحابه صدقه بدهند، برابری نمی­کند. بعد از اسلام آوردن، از سوی خانواده، عشیره، قبیله و نزدیکترین افرادشان درد و رنج و مصیبت­های بسیاری دیدند اما به آن اهمیت ندادند بلکه صبر کردند و ثابت قدم ماندند زیرا آنان شیرینی ایمان را در قلب­ خود چشیده بودند و بر صداقت رسول الله یقین داشتند، به عقیده­ی خویش قانع شدند و هیچ اذیت و آزار و مشقتی که به سبب عقیده دچار آن می­شدند جان­ و قلب­شان را متأثر نمی­کرد. سپس به راه افتادند، این عقیده را انتشار داده و از آن دفاع کردند و در این راه زن و مرد مسلمان از جان خویش گذشتند.

ابن وزیر یمانی می­گوید: «اگر سنگینی میزان آنها در شرف و دین نمی­بود، از رسول الله و دین جدید او پیروی نمی­کردند و در برابر دلایل واضح و روشنی که در عقل آنها رسوخ می­کرد تسلیم نمی­شدند و از بین پدران، اجداد و خویشاوندان خود به سوی امری که پذیرش آن بر قلب­ها دشوار و بر جان­ها سنگین است، متمایل نمی­شدند خصوصاً اینکه آنها در آن زمان، صاحب عزت و بزرگی بودند.[۱]

صحابه رسول الله، واسطه ای میان رسول و امت هستند. به همین سبب رسول خدا آنها را مدح و ستایش کرده و آنان را برترین انسان­ها معرفی کرده است.

در حدیث صحیحی آمده که رسول الله فرمود: «لاَ تَسُبُّوا أَصْحَابِی، فَلَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ، ذَهَبًا مَا بَلَغَ مُدَّ أَحَدِهِمْ، وَلاَ نَصِیفَهُ»: «اصحاب مرا دشنام ندهید زیرا اگر هریک از شما به اندازه­ی کوه احد طلا صدقه دهد با یک مد و یا نصف مد صدقه­ا­ی که یکی از آنها دهد برابری نمی­کند.)[۲]

ابن عبدالبر می­گوید: «هیچ دینی از ادیان را نمی­شناسم مگر اینکه علمای آن به شناخت اصحاب پیامبران­شان توجه می­کنند زیرا آنها واسطه­ی میان پیامبر و امت هستند.»[۳]

دلایل بسیاری بر هوش و زیرکی آنها دلالت می­کند و اینکه آنها صاحب­نظر، فکر و اندیشه بودند و خوش قلبی آنها سبب فریب­شان و یا اکتفا به ایمانی مانند ایمان عامه نمی­شد. ابن کثیر در تفسیر خود روایتی را از یکی از بزرگان مهاجر (جندب بن کعب الازدی) آورده است که او نزد ولید بن عقبه ساحری را دید که با دستانش جادو می­کرد. او سر مردی را زد سپس فریاد کشید و آن سر بر جای اصلی خود بازگشت. مردم با این صحنه گفتند: سبحان الله، مرده­ای را زنده کرد. روز بعد جندب درحالی­که شمشیرش را همراه داشت به همان محل رفت درحالی­که ساحر مشغول جادو بود، جندب شمشیر را از نیام کشیده و گردن ساحر را زد و گفت: اگر راست می­گوید، خودش را زنده کند و این کلام الله متعال را تلاوت کرد: «أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ»: «آیا به جادو روی می‌آورید، درحالی‌که (حقیقت را) می‌بینید؟!» (انبیاء: ۳)

و بدون تردید او این حدیث رسول الله را به یاد داشت که فرمودند: «حَدُّ السَّاحِرِ ضَرْبَهٌ بِالسَّیْفِ» (به روایت ترمذی). «حد ساحر ضربه­ای با شمشیر است.»

[۱] – ابن وزیر یمانی، الذب عن سنه ابی القاسم، ج ۱، ص ۵۵

[۲] – بخاری با سندش از ابوسعید حذری آن را روایت کرده است هد:  صالح است و ذکر به این سبب است که معمولا کمترین چیزی است که بدان صدقه میدهند.

[۳] – ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۹

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …