دعوت و کلمه همه پیامبران یک چیز است (۱)

اول: از عبادت و پرستش غیر الله برائت جوییدن، فرق نمی‌کند آن عبادت به وسیلۀ استغاثه یا قربانی باشد، و یا با نذر و گرایش و تعلق قلبی صورت گیرد، و نیز برائت جوییدن از معبودین غیر الله، که خودشان به اینکه مورد پرستش قرار گیرند راضی‌اند و مردم را به سوی آن دعوت هم می‌کنند.

دوم: اعتقاد به اینکه الله متعال تنها مستحق عبادت است، و عبادت شایسته هیچ کسی دیگر جز الله نیست. الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَیُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَکَ بِٱلۡعُرۡوَهِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ٢۵۶﴾ [البقره: ۲۵۶]. «پس کسی‌که به طاغوت کفر ورزد و به الله ایمان بیاورد پس او به محکم‌ترین دستاویز چنگ زده است که (اصلا) گستن ندارد».

و می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِی کُلِّ أُمَّهٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ﴾ [النحل: ۳۶]. «بی گمان ما در میان هر امتی پیامبری فرستاده‌ایم که: الله را بپرستید و از طاغوت دوری کنید».

و می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ ٱجۡتَنَبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ أَن یَعۡبُدُوهَا وَأَنَابُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰۚ فَبَشِّرۡ عِبَادِ١٧﴾ [الزمر: ۱۷]. «و کسانی‌که از عبادت طاغوت دوری گزیدند و بسوی الله باز گردیدند ایشان را بشارت باد، پس بندگانم را بشارت ده».

معنای گفته‌ای او تعالی: ﴿فَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ﴾ این است که: پرستش و عبادت طاغوت را منکر گردد و از آن بیزاری جوید.

طاغوت: نام هر چیزی است که بجای الله مورد پرستش و عبادت قرار می‌گیرد، بناء هر معبودی غیر از الله متعال مانند: بت‌ها و درختان و سنگ‌ها و ستارگانی که پرستش می‌شوند، طاغوت نام دارد. همچنین هر فردی که پرستش شود و او خود به این کار راضی باشد، او هم طاغوت است مانند: فرعون و نمرود و شیاطین و امثال آنان.

ولی کسی‌که مورد پرستش قرار می‌گیرد و اما خود او بدان عمل راضی بناشد مانند: پیامبران (عیسی و عزیر) و صالحین و اولیا و فرشتگان، این‌ها طاغوت نیستند، در اینجا طاغوت، شیطان – خواه شیطان انس و خواه شیطان جن – است که به عبادت آن‌ها، فرا می‌خواند.

پس گفتۀ او تعالی: ﴿فَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ﴾ چنان‌که بیان کردیم یعنی: عبادت غیر الله را انکار نماید، مانند فریاد رسی خواستن از مردگان، و آنان را فراخواندن و به آنان پناه بردن، و قربانی و نذر برای قبور، و همانگونه دیگر اعمال شرک را منکر شود، و به شدت از آنان بیزاری جوید، و در رد آن‌ها نهایت کوشش بنماید، و بطلان آن را بر ملا کرده و روشن سازد.

و فرموده او تعالی: ﴿وَیُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ﴾ یعنی: ایمان و یقین داشته باشد که فقط الله متعال معبود بر حق است و فقط او مستحق و سزاوار عبادت و پرستش است، او را هیچ شریکی در عبادت نیست، پس دعا تنها برای اوست، و نذر تنها برای اوست، و قربانی تنها از آن اوست، و طواف فقط حول خانۀ او صورت می‌گیرد، تنها به او پناه برده می‌شود و تنها بر او توکل می‌شود.

پس ایمان انسان درست و کامل نمی‌گردد مگر با برائت و بیزاری از عبادت غیر الله، و با صراحت کامل آن را انکار کردن، کردن، و به بطلان آن اعتقاد داشتن.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ هُوَ ٱلۡبَٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡکَبِیرُ۶٢﴾ [الحج: ۶۲]. «آری! این بدان سبب است که الله خود حق است (پس دین وی حق، عبادت وی حق، عبادت وی نیز حق است) و آنچه بجز او می‌پرستند باطل است (که هیچ ثبوت و حقیقتی ندارد)».

و در بیان و تشریح این اصل عظیم و بزرگ، الله متعال (در داستان امام توحید، ابراهیم خلیل علیه السلام) می‌فرماید: ﴿قَدۡ کَانَتۡ لَکُمۡ أُسۡوَهٌ حَسَنَهٞ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ إِذۡ قَالُواْ لِقَوۡمِهِمۡ إِنَّا بُرَءَٰٓؤُاْ مِنکُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ کَفَرۡنَا بِکُمۡ وَبَدَا بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَهُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥٓ إِلَّا قَوۡلَ إِبۡرَٰهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسۡتَغۡفِرَنَّ لَکَ وَمَآ أَمۡلِکُ لَکَ مِنَ ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖۖ رَّبَّنَا عَلَیۡکَ تَوَکَّلۡنَا وَإِلَیۡکَ أَنَبۡنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ۴﴾ [الممتحنه: ۴]. «بی گمان برای شما در ابراهیم و کسانی‌که همراه او بودند، سر مشق نیکویی است (پس به ایشان اقتدا کنید) آنگاه که به قوم‌شان گفتند: البته ما از شما بیزار و بر کناریم (نه ما از شماییم و نه شما از ما؛ به سبب کفرتان به الله) و (نیز بیزاریم) از آنچه که بجز الله می‌پرستید، ما به شما (و به معبودان باطلتان) منکر شدیم، و میان ما و میان شما به طور همیشه دشمنی و کینه پدید آمد؛ تا وقتی که فقط به الله ایمان آورید (و شرک را ترک کنید، پس وقتی چنین کردید، این دشمنی به دوستی و این کینه به محبت تبدیل می‌شود. برای شما در همه سخنان ابراهیم علیه السلام الگو و سر مشق نیکویی است) مگر در این سخن وی به پدرش که: حتما برای تو آمرزش خواهم خواست (یعنی: به این سخن وی اقتدا و تأسی نکنید که برای مشرکان آمرزش بخواهید. آنگاه الله تعالی سخن ابراهیم علیه السلام برای پدرش را به اتمام رسانده و می‌فرماید): و برای تو در برابر الله صاحب اختیار چیزی نیستم (چیزی از عذاب وی را از تو دفع نمی‌توانم کرد) پروردگارا! بر تو توکل کرده‌ایم، و به تو روی آورده‌ایم، و به سوی توست باز گشت».

پس در این گفتۀ او تعالی (از قول حضرت ابراهیم): ﴿إِنَّا بُرَءَٰٓؤُاْ مِنکُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾ اعلان برائت است از کسانی‌که غیر از الله را می‌پرستند و مشرکانی که به الله شرک می‌ورزند، و نیز بیزاری است از معبودانی که بجز الله عبادت می‌شوند، پس در آن اعلان برائت از شرک و اهل آن است.

سپس ابراهیم علیه السلام تنها به برائت قلبی از کفر و کافران بسنده نکرد، بلکه آن را اظهار نموده و آشکارا اعلان نمود: ﴿کَفَرۡنَا بِکُمۡ وَبَدَا بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَهُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا﴾ یعنی: بین ما و شما دشمنی و عداوت آشکار و ظاهر گردیده است، و این دشمنی و کینه توزی تا زمانی که کفر و شرک شما باقی است، بین ما پابرجا خواهد بود و هیچ چیز آن را از بین نمی‌برد، حتی همبستگی و خویشاوندی و نسب و شهروندی مانع این دشمنی نمی‌شود، چنان‌که از گفتۀ ابراهیم علیه السلام: (أبدا) برداشته می‌شود.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …