جای دارد به سخنان برخی از پژوهشگران و روشنفکران جهان غرب اشاره کنیم که پس از شکستن زنجیر بردگی و تقلید کورکورانه از رسانههای گروهی غرب، و کشیشان و روحانیون مسیحی و یهودی، و مطالعه در تاریخ و خواندن قرآن کریم و مطالعه زندگی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ از مراجع تاریخی ثابت و درست، رسول اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ را شناخته، او را به جهان غرب معرفی کردهاند.
برخی از این روشنفکران غربی پس از شناخت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ، و تسلیم شدن به پیامبری او مشرف به پذیرفتن دین اسلام شدهاند، وبرخی دیگر با وجود دانستن حقیقت و اعتراف به آن توفیق هدایت نیافته، همچنان بیطرفانه قضاوت نموده بنا به اسباب شخصی خود جرأت تصمیم گیری نهایی را نکردهاند.
ولی در هر حال جرأت اقرار آنها به حقیقت و قضاوت بیطرفانه و اعتراف به رسالت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ و شخصیت والای او جای قدردانی از این افراد را دارد. در اینجا به شمهای گذرا از نوشتههای این اندیشمندان و مفکران نامدار جهان غرب اشاره میکنیم:
- جورج برناردشو (۱۹۵۰ ـ ۱۸۵۶م) ـ George Bernard Show ـ نویسنده و ادیب نامدار انگلیسی، برنده جایزه نوبل در سال ۱۹۲۵م، از او خواستند تا تئاتری درباره زندگی پیامبر نوشته از او شخصیتی وحشتناک تصویر کند. ولی این نویسنده باوجدان با جرأت تمام دست رد بر سینه کسانی که درپی بدنام کردن اسلام بودند زد. (نگا: الإسلام و رسوله فی فکر هؤلاء/ احمد حامد، ص/۱۵ ـ۱۳).
برناردشو درباره پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ میگوید:” محمد را چون انسانی شگفت انگیز بود خوب مطالعه و بررسی کردم، دیدم از دشمنی با حضرت مسیح بسیار دور است ـ بر خلاف آنچه در افکار عمومی غرب شایع شده است ـ، و باید او را فرشته نجات بشریت دانست. امروزه اروپا دارد عاشق یکتاپرستی میشود، و شاید از این نیز پیشتر رود، و با قدرت عقیده توحید و یگانهپرستی بر همه مشکلاتش چیره گردد. با این دید بایستی پیش بینی مرا درک کنید”. ( نگا: الرسول فی عیون غربیه منصفه ـ الحسین الحسینی معدی، ص/۷۰).
- ولیم مویر (۱۹۰۵ ـ۱۸۱۹م) ـ William Muir ـ تاریخنگار و شرق شناس مشهور انگلیسی که در سال ۱۸۳۷م به هند رفته، سالیان درازی درباره اسلام و اخلاق پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ تحقیق کرد. او میگوید:” روشنی سخن، و آسانی دین از جمله ویژگیهای محمد است. او توانست کارهایی را به ثمر رساند که عقل در حیرت میماند. تاریخ هرگز شاهد انسانی اصلاحگرا و سازنده چون او نبوده که بتواند در زمانی بسیار اندک انقلابی به آن عظمت در بیداری انسان، و برپایی اخلاق والا، و قیمت و بها دادن به فضیلت و شرف ایجاد کند”. (نگا: حیاه محمد، ولیم مویر ص/۳۱).
“هر کس با دقت به تاریخ بنگرد، او را پیش آهنگ پیامبران و مفکران و اندیشمندان جهان مییابد، و او بزرگتر از آن است که در توصیف کسی بگنجد”. (نگا: حیاه محمد، ص/۲۰)
- واشنگتون اروینک ـ Washington Irving ـ تاریخ نگار و شرق شناس آمریکائی که سالهای متمادی عمر خود را در بحث و کنکاوش علوم اسلامی سپری کرد. در کتابش که به عربی با نام “حیاه محمد” ـ زندگی محمد ـ ترجمه شده (ص/۷۲) مینویسد:” تصرفات محمد پس از فتح مکه واضح و روشن ساخت که او پیامبری فرستاده از جانب خداست، و تنها رهبری پیروز نیست. او با وجود اینکه تمامی اهرمهای قدرت و توان و نیرو را بدست داشت با رحمت و شفقت و مهری بیمانند با شهروندان برخورد نمود، او تاج رحمت و گذشت را بر سر پیروزیش گذاشت”.
- گوته شاعر و ادیب آلمانی:” ما اروپائیان با تمام آنچه بدست آوردهایم، تا کنون نتوانستهایم بر آن قله بلندی که محمد بدان رسیده بود برسیم، البته هرگز کسی نخواهد توانست از او پیشی گیرد”. (نگا: آفاق جدیده للدعوه، انور الجندی ص/۸۱)
و میگوید:” در تاریخ درپی اسوه و الگویی برتر برای انسانیت گشتم، و آنرا در شخصیت محمد پیامبر یافتم… و اینچنین باید حق پیروز گردد، آنچنان که محمد پیروز شد، و جهان را با توحید و یکتاپرستی بدست گرفت”. (نگا: شمس الله تطلع فی الغرب، زیغریدهونکه، ص/۴۶۵).
- ألفونس دی لامارتین (۱۸۶۹ ـ ۱۷۹۰م) ـ Alphonse de Lamartineـ نویسنده، شاعر، مفکر و سیاستمدار فرانسوی که به کشورهای زیادی مسافرت کرده، مدتی را نیز در شهر ازمیر ترکیه اقامت داشته است، در کتابش (سفرنامه شرق، ص/۸۴) در مورد پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ میگوید:” آیا گمان میکنید محمد دروغگو مکار و حیلهگری بود؟ هرگز!.. پس از اینکه تاریخش را هضم کردیم، و زندگیش را خوب خواندیم،… دریافتیم مکر و حیله و نیرنگ و دروغ و همه صفات زشت، شایسته کسانی است که محمد را بدان توصیف کردهاند”!
” بزرگترین چیز در زندگی من این بود که من زندگی محمد را با دقت خواندم، و بزرگی و جاودانی او را دریافتم، چه کسی میتواند شخصیتی تاریخی را با محمد مقارنه کند؟! آیا تاریخ در همه جوانب بزرگی و برتری انسان شخصیتی بالاتر از او را سراغ دارد؟! تصرفات او هنگام پیروزی، و اهداف و برنامههای بسیار بزرگش برای رساندن دعوتش به جهانیان، نمازهای طولانی و مناجاتش با پروردگار، همه اینها پرده از ایمان کامل او برمیکشد که بوسیله آن توانست ارکان عقیده خود را محکم واستوار سازد. محمد؛ پیامبر، سخنران، قانونگذار، رهبر، اصلاحگر عقاید و اندیشههای دیگر، و کسی است که عبادتی بدور از تقدسمآبی ظاهری برپا کرده است. پیامبر همه اعتقادات و باورهایی را که بین خدا و بندگانش واسطه میگذاشت را ریشه کن ساخت”. (نگا: السفر إلی الشرق، ص/۲۷۷).
- توماس کارلیل (۱۸۸۱ ـ ۱۷۹۵م) ـ Thomas Carlyle ـ نویسنده، ناقد، تاریخنگار اسکاتلندی، نویسنده کتاب “قهرمانان” بخشی از کتاب بسیار ارزشمندش را به حضرت پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ اختصاص داده است. در ص/۵۸ ـ۶۰ از ترجمه عربی استاد علی أدهم از کتاب “الأبطال” چنین میخوانیم:” بهیچ وجه نمیتوان محمد را مردی دروغگو یا ادعاگر دانست، که با حیله و نیرنگ میخواهد به هدفش برسد. یا اینکه درپی رسیدن به جاه و مقام، یا قدرت و پادشاهی است، یا چیزهای دیگر از اهداف پوچ و سرسری. پیام و رسالت او حقیقتی است آشکارا. و سخنانش پیام راستین و صادقانهای است که از جهان مجهول بدو میرسد، هرگز محمد دروغگو و حیلهگر نیست. بلکه او جزئی از زندگی است که از دل طبیعت برآمده، و چون شهابی تمامی جهان را روشنائی بخشیده”.
- گوستاو لوبن ـ Gustav Lobone ـ (۱۹۳۱ ـ ۱۸۴۱م) شرق شناس و جامعه شناس و روانشناس فرانسوی، کتابش “حضاره العرب” ـ تمدن عرب ـ شهرت جهانی یافته. در موضوع “الإسلام و رسوله فی فکر هؤلاء ص/۵۹ـ۶۱، ترجمه احمد حامد) چنین آمده است:” من بسوی چیزی خودساخته و نو بنیاد شما را دعوت نمیدهم. و نه بسوی گمراهی و پرتگاههای خطرناک، بلکه شما را بسوی دینی عربی که خداوند بر پیامبرش محمد نازل کرده دعوت میکنم، و پیامبر نیز آنرا با امانت کامل در بین قبیلههایی که در عبادت سنگها غرق شده بودند. و در منجلاب گمراهیهای جاهلیت گیر افتاده بودند، انتشار داد. او آنها را پس از آنکه تشنه خون همدیگر بودند، و سایه همدیگر را با تیر میزدند زیر یک پرچم توحید متحد و برادر و برابر قرار داد. و آنها را از بندگی و بردگی هیچ و پوچ بسوی بندگی خداوند آورد. او بهترین فرزندان آدم در محبت و رهبری و پیامبری است. این همان محمدی است که چهارصد ملیون مسلمان در گوشه و کنار جهان به ندای حق او لبیک گفته پیرو فرامین والای اویند. و قرآن عربی واضح و روشن را تلاوت میکنند”. (البته شاید تعداد مسلمانان در وقت به رشته تحریر درآمدن کتاب ـ تمدن عرب ـ به این تعداد بود، اما الآن تعداد مسلمانان از ۱٫۸ ملیارد نیز تجاوز کرده است).
و در ص/۶۷ از کتاب ـ تمدن عرب ـ می گوید:” شایسته است پیامبری چون او را لبیک گفت، ودعوتش را به آغوش گرفت، چرا که اسلام دعوتی است بسیار والا و فرزنانه، اساسش بر شناخت آفریدگار یکتا، و دعوت به نیکی و نیکوئی، و بازداشتن از زشتیها و منکرات است. هر آنچه در اسلام است به صلاح و رستگاری و آبادانی دعوت میکند، شعار مؤمن صلاح و پاکی است که همه مسیحیان را بسوی آن دعوت میکنم”.
این نویسندگان و مفکران پس از آنکه عقل خود را از چاله تقلید بیرون کشیدهاند توانستهاند بروشنی حقیقت آفتاب تابان را ببینند، و آنرا برای ملت و قوم خود انعکاس دهند. امید آن است که ما مدعیان اسلام ناب محمدی، اولا گوهر با ارزشی که خداوند به ما ارزانی داشته را قدر نهیم، و چون این اندیشمندان عقل خود را از قید زنجیر تقلید پدران و اجداد و جامعه و روحانیت سودجو و تقدسمآب رهائی بخشیده، خود در پی حقیقت روشن باشیم. اگر قرار است من تنها در دایره تنگی که جامعه برایم رسم کرده، به مذهبی که از پدران و نیاکان به من ارث رسیده پایبند باشم، و دیگران را در گمراهی و ضلالت تصور کنم، و آن دیگر نیز چنین کند، هرگز نه من و نه او حقیقت روشن را درخواهیم یافت. من در دایره تنگ خود و او در چهارجوب خود گرفتار خواهیم بود. تنها راه رسیدن به حقیقت والا آن است که به قرآن پاک چنگ زده، بنا به دستور کلام پاک الهی عقلمان را ارج نهیم، و از قید و بند تقلید کورکورانه خود را برهانیم، و بدون شک در آن صورت حقیقت اسلام و توحید و یکتاپرستی، و چهره زیبا و خوش نمای پیامبر اکرم؛ اسوه و نمونه انسان کامل، آنچنان که بود برایمان تجلی خواهد کرد. تنها آنگاه پایبندی به دین برایمان بسیار لذت بخش خواهد بود! و به جای مذهبی که دشنام و ناسزا و کینهی دیگران بدل گرفتن، گریه و عزاداریهای پوچ و بیاساس ، و تکفیر کردن شاگردان مکتب رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ، به ما میآموزاند، به دینی که رسولش آفتاب هدایت بشریت، و اسوه و الگوی اخلاق والا، و نماد محبت و انسان دوستی؛ محمد مصطفی، و اساس نامهاش قرآن کریم؛ کلام پاک الهی بود ایمان خواهیم آورد.